- 38
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت رقیه (س) 99 - حنیف طاهری
مرثیه خوانی شهادت حضرت رقیه (س) با صدای حنیف طاهری، 1399
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - در دل شهری سرد در دل شام غریب گوشه کوچه کی از غم و اندوه بزرگ باغ ویرانی بود کنج این ویرانه دختری بود یتیم آه تنها سه بهار است که چرخیده زمین دور سرش روزگاری همه دخترکان آرزو می کردند پیش او بنشینند تا که می خواست به بازی برود خواب میبرد ز چشمان همه دختران می گفتند کاش همبازی او ما بودیم کاش یک لحظه کنارش بودیم ولی همبازی او شیر مردیست غیور پهلوانی که قد و قامت او می سایید به ستیغ خورشید گاه در دامن او می خوابید گاه در لحظه عشق مرکبش بود به وقت بازی گاه بر شانه ی او گاه می رفت سر دوش عمو تا که از سقف سپهر دامنی ماه و ستاره چیند همه مجذوب نگاهش بودند چقدرشیرین بود لحظه هایی که عمو چشم خود را می بست چشمهایی که ندیده ست به عمرش خورشید دست در گردن و با بوسه او چشم عمو وا میشد خنده می کرد جهان باز زیبا می شد یادش آمد که به شب خواب نداشت تا مگر دست پدر بالش دختر دریا می شد قصه می گفت برایش ز یل بدر و حنین قصه خیبر را قصه مادر را تا که خوابش ببرد روزها ساعت ها چقدر بابا گفت دخترم راه برو که درین قامت سبز مادرم را بینم قدری آرام که دلتنگ تماشای توام با خودش گفت پدر مادرت را دیدم راست گفتی چقدر مثل همیم هر دو با قد خم و گوشه ی چشم کبود گیسوی هر دویمان پیر و سفید ...
-
زمینه - هر چه تلاش میکنم زخمی این سلاسلم لبم برای بوسه بر اوج سنان نمیرسد ترسم ازین است به دل حسرت کربلا برم کبوتر شکسته پر به آشیان نمی رسد
-
زمینه - درد و غصه مون نذار با تو روبرو کنم از کجا بگم برات از کجا شروع کنم جدا از آغوش گرم تو خرابه ها سرپناهمه سایه شوم نامحرما کوچه به کوچه همراهمه ببین رد خونو رو دستای سردم من اون بی حیا رو حلالش نکردم ببین بین ناله ها گم شده صدای من می دونی چقدر زدن عمه رو به جای من نبودی بین بازار شهر با دست بسته می بردنم منو میون آتیش و دود با ضرب سیلی کشوندنم دلم شد یه کوه از غم ناشنیده منم کشته اون رگای بریده
تاکنون نظری ثبت نشده است.