- 425
- 1000
- 1000
- 1000
شب شام غریبان حسن خلج 1402
مرثیه خوانی شب شام غریبان با صدای حسن خلج، سال 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
به خاطر میسپرد آن لحظه دیدار بویت را/برای آخرین بار آمد و بوسید رویت را/گلی پامال زیر سم اسبان یافت خاک آلود/و در خاشاک و خون و خس بهم پیچید مویت را/نگاهی کرد بر چشم و لب و دندان خون آلود/جلوتر آمد و بوسید رگهای گلویت را
-
نگفتی من دل دارم، رفتی/نگفتی دختر داری، رفتی/بدون اینکه بار غم رو از رو دلم برداری، رفتی/حالا من بدون تو کجا برم؟/حالا من بدون تو چیکار کنم؟/بعد از این ناز برای که کنم؟/جا به دامان وفای که کنم؟/اونقدر گریه میکنم که نیمه شب/از خواب ناز چشاتو بیدار کنم/وای، وای وای دلم بابا/وای وای وای سرم بابا/از بس زدنم کمرم
-
باران گرفت و سینه پر از عطر یار شد/بلبل غزل سرود و چمن بیقرار شد/پیچید در طبیعت دنیای خاکیان/عطر تبسم تو و نامش بهار شد/تنها به شوق آن که ببوسد عبای تو/هر قاصدک به دوش نسیمی سوار شد/ای کاش جایگاه خودش را به من دهد/آن ذرهای که بر سر راهت غبار شد/کاشکی خاک حریم حرمت میبودم/میخرامیدی و من در قدمت میبودم/بی غم تو که صد حیف ز عمری که گذشت/پیش از این کاش گرفتار غمت میبودم/کاشکی جایگه خود به من میدادند/آن ذره که بر سر راهت غبار شد/هر شاعری فرزدق و دعبل نمیشود/هرکس که خاک پای تو شد شهریار شد
-
به سرت سر رسیده ام برخیز/یاس از شاخه چیده ام برخیز/سیزده سال انعکاس حسن/پسر قد کشیده ام برخیز/من جوان مرده ام بمان پیشم/خسته ام قد خمیده ام برخیز/با تنت در برابرم چه کنم/شرمگین برادرم چه کنم
تاکنون نظری ثبت نشده است.