- 492
- 1000
- 1000
- 1000
شب سوم محرم حسن خلج 1402
مرثیه خوانی شب سوم محرم با صدای حسن خلج 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
در این اعجاز/ همین که گیسوان بسته ات شد باز/نسیم از بین گیسوی تو صبحش باز شد آغاز/نسیم آرام از رویت وزید و روی پا برخاست/آه از این صحنه آه/آه این صحنه در چشم جهان زیباست/نسیم که دستش را به روی سینه خود برد و گفت/السلام ای گیسوی از شانه آویزان/سلام ای ملجا و ای مقصد و ای باعث تغییر من تا لحظه طوفان/تو وقتی شانه بر خود می زنی/در قالب من می دمی و خالق من می شوی هر صبح/برای روح من تن می شوی هر صبح/نخ نامرئی جسم مرا یک مشت سوزن می شضوی هر صبح/سپس دست خود را برد بر قلب و/سرش را یک کمی آورد پایین تر/سلامی داد غمگین تر/سلام ای کعبه از گوش آویزان/سلام ای گوشواره ای برای من صراط و قبله و میزان/سپس از جای خود خیزی گرفت و دور آن چرخی زد و/حاجی شد و سمت منای کربلا/محکم قدم برداشت/و دید ای وای بابای رقیه آمده/از مجلس جسمم علی اکبر/و قد حسین بن علی را دید که یک لحظه خم برداشت/که بر روی عبا از آن قد و بالای بر روی زمین ها پخش/یک مقدار کم برداشت/دیدم خبر بر دوش/راهش را به سمت گوشهای چشم در راه مرادش در حرم برداشت/که دید عباس عموی قبله گاه خود رقیه/مشک را جای علممم برداشت/نسیم سراسیمه به دنبال عمو رفت و به گوشش خواند/که ای عباس بعد علی اکبر رقیه بی قرار توست/میان خیمه ها چشم انتظار توست
-
خسته تنها غریب در صحرا/ذکر امن یجیب در صحرا/دشمن نانجیب در صحرا/از رقیه بپرس یعنی چه/پای در سلسله هراس شتاب/سینه بی قرار و حال خراب/غصه زینب و نوای رباب/قاری تشنه در کنار شراب/از رقیه بپرس یعنی چه
-
ای شامم را تو سحر، از چه دگر، سخن نمیگویی/از درد سینه خود ای گل من به من نمی گویی/یاس نیلوفر شده ام ای گل پرپر شده ام/گل کبود من شبیه مادر من/چه کنم اگر که چاک گریبان من زبان می داشت/خبر ز سوختن مغز استخوان می داشت/پروانه سوخت شمع فرو ریخت شب گذشت/ای وای من که قصه دل ناتمام ماند
-
در دل شعله وای وای یتیم/خنده کردن به گریه های یتیم/بستن آبله به پای بتیم/زیر شلاق ها صدای یتیم/از رقیه بپرس یعنی چه/محترم بودن و حقیر شدن/پیش چشم همه اسیر شدن/اول زندگیت سیر شدن/زود تر از همیشه پیر شدن/از رقیه بپرس یعنی چه/پیکری پشت کاروان افتد/تازه خوابیده ناگهان افتد/گیسویش دست این و آن افتد/چند دندانش از دهان افتد
-
من از اونقدر غصّه دارم که میشه صدتا کتابش کرد/کدومش رو بگم آخه؟! نمیشه انتخابش کرد/دیدی تنهام و شبهای خرابه سرد و تاریکه/سر تو سرزده اومد؛ مثه خورشید، تابش کرد/تمام آرزوهامو گذاشتم پیش رو امشب/دعا کردم بیای پیشم؛ خدا هم مستجابش کرد/میگیرم دستمو بابا، به دور صورت زخمیت/هنوزم میشه روی ماهتو اینجوری قابش کرد/اگه چشمام نمیبینه، دلیلش دستای زجره/یهدونه سیلی زد امّا باید صدتا حسابش کرد
تاکنون نظری ثبت نشده است.