شب نهم محرم 1401 سید مهدی حسینی

بازیچه‌ی کمان کماندارها شدی/ای سرو من چگونه سرنیزه جا شدی/مشتی کمان به دست، تو را پشت هم زدند/باحوصله به روی تن تو قدم زدند/از آتش غم تو زنان گر گرفتند/پاشو ببین مرا به تمسخر گرفتند/عباس خاکی شده تمامی اعضای پیکرت/دعوا شده است بر سر دزدیدن سرت/پاشو ببین امام تو را پیر می‌کنند/من را سنان و حرمله تحقیر می کنند/تو رو به قبله‌ای و سرت رو به نیزه شد/رأس مبارک تو ز پهلو به نیزه شد/برگرد که نبود تو کابوس می‌شود/تو می‌روی و نوبت ناموس می‌شود/برگرد که چشم خیره سران سوی خیمه‌هاست/سنگینی نگاه سنان سوی خیمه‌هاست/برگرد و روسری زنان را گره بزن/پوشیه‌های دخترکان را گره بزن/دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد/چشم حرامی با حرم رو به رو شد/بیا برگرد خیمه ای کس و کارم/منو تنها نگذار ای علمدارم/علمدارم علمدارم/آب به خیمه نرسید فدای سرت/حسین قامتش خمید فدای سرت/فدای سرت فدای سرت/بیا عباس خودم منتتو می کشم اینبار

می‌رود سمت علقمه با مشک/می‌رود سمت رود، دریا، مشک/مانده بودیم بس مراقب بود/کودکش بود در بغل یا مشک/بنویسید دشمن عطشند/این سه تا حرف، آب، سقا، مشک/تا که ساقی ز پا نیفتاده/نمی‌افتد دمی از پا مشک/لرزه افتاده بر تن دشمن/پسر حیدر آمده با مشک/فتح خیبر برای او یعنی/برساند به خیمه‌ سقا، مشک/همه دنبال می‌کنند او را/که کجا می‌کشاند او را مشک/پر شد و رفت سوی خیمه ولی/مثل دل می‌تپید درجا مشک/چه کسی بود صاحب این دل/یَل ام‌ُّالبنین ابوفاضل

حَرمَ اللّه حَرمت یا عباس/رَفَعَ اللّه عَلَمت یا عباس/کاشف الکرب حسینی‌ّ و علمدار حسین/پسر ام‌البنین, حیدر کرّار حسین/قمر هاشمیون, ساقی بی مشک‌و علم/دست‌گیر همه هستی به‌همان دست قلم/ذکر همه سینه‌زنا ابالفضل/ سیّدنا سیّدنا ابالفضل/یا عبّاس/ شوف الخِیَم شوف الخِیَم عَطشانا/تو پناه همه‌ای یا عباس/پسر فاطمه‌ای یا عباس/تو تمنّا شده‌ای در دل هر موج فرات/ابوفاضل به فدات، یا ابوفاضل به فدات/شافع روز قیامت شده دست قلمت/حضرت فاطمه می‌ده روز محشر قسمت/تو نافذُ البصیره‌ای ابالفضل/تو قمرُ العَشیره‌ای ابالفضل/یا عباس/ شوف الخِیَم شوف الخِیَم عطشانا/حجّ خونین تو در علقمه بود/ زائرت مادر من فاطمه بود/علم افتاده زمین, خواهرم افتاده زمین/گوشه‌ی خیمه ببین, دخترم افتاده زمین/مشک تو پاره شده, بند دلم پاره شده/گره‌ِ روسری اهل حرم پاره شده/بعد تو می‌شه به حرم جسارت/پاشو نره خواهرمون اسارت/یا عباس/شوف الخِیَم شوف الخِیَم عطشانًا/یا عباس/ شوف الحسین شوف الحسین مَذبوحًا/طفل رباب نخورده آب

یا قَمَرَ العَشیرَه, مولانا ابوالفضل/تو رو از من گرفتنو از دورم نمیرن/سخته که احساس یه مردو به بازی بگیرن/پاشو ببین چه اوضاعیه/پاشو ببین چه غوغاییه/برای غارت خیمه‌ها/پاشو ببین چه دعواییه/حیف/که نشد که تو مشک و به خیمه بیاری/حیف/واسه چی منو این‌جوری تنها می‌ذاری/حیف، صدها حیف/همه‌جا رو دارم پی دست تو می‌گردم/اونقدر پیش چشم نامردا گریه کردم/دیگه رمق نداره پاهام/دیگه جوهر نداره صدام/پاشو ببین چه تنها شدم/دیگه کسی نمونده برام/حیف/که چشات دیگه هیچ‌جایی رو نمی‌بینه/حیف/همه امّید خیمه‌ها روی زمینه/حیف، صدها حیف