- 113
- 1000
- 1000
- 1000
شب سی ام ماه رمضان 1402 - محمود کریمی و محمود علوی
مرثیه خوانی شب سی ام رمضان با صدای محمود کریمی و محمود علوی، 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مناجات - من پسر خون خدا، مهدیام طالب خون شهدا، مهدیام مادر من، مادر خون خداست مادر من، ائمّه را مقتداست مادر من، امّابیها بود مادر من، حضرت زهرا بود مادر من، بهشت احمد بود روح دوپهلوی محمّد بود مادر من، اسوهی صبر و رضاست آینهی پیمبر و مرتضاست عصمت حق، همسر حبلالمتین امّ نبی، امّ کتاب، امّ دین مادر من، روح نماز شب است حاصلی از تربیتش، زینب است مادر من، حسین میپرورد دامن پاک او، حسن آورد مادر من، دست یدالله بود دست مگو؛ هست یدالله بود مادر من، بود و نبود علیست مادر من، یاس کبود علیست مادر من، فدایی حیدر است شاهد او، نالهی پشت در است مادر من کیست؟! امید علیست مادر اوّلین شهید علیست مادر من، چو مرغ بیبال شد مثل کتاب وحی، پامال شد حیف از آن نخل که بیبرگ شد اوّل زندگی، جوانمرگ شد حیف که ناموس خدا را زدند مادر مظلومهی ما را زدند حیف از آن سینه که در خون نشست حیف از آن دست که دشمن شکست
-
روضه - چند وقتیست، سرم روی تنم میافتد دست من نیست که گاهی بدنم میافتد نقش لاله به روی پیرهنم میافتد دست من کار کند، مطمئنم میافتد من چگونه بپرم؟! بالوپرم سوخته است به خدا بیشتر از تو، جگرم سوخته است من ز تب کردن و بیمار شدن، خسته شدم بر سر خادمه سربارشدن، خسته شدم با تن سوخته تبدار شدن، خسته شدم من از این دست به دیوار شدن، خسته شدم شانه از دست من افتاد؛ دل زینب سوخت چشم من بر حسن افتاد؛ دل زینب سوخت آنقدر آب شدم من که تنی نیست که نیست مثل تصویر شدم من؛ بدنی نیست که نیست جز حلالم کن علی جان، سخنی نیست که نیست هرچه گشتم، بهخدا یک کفنی نیست که نیست کاشکی زودتر این پیرهن آماده شود بهر فردای حسینم، کفن آماده شود
-
روضه - خیلی دلم گرفته برای محرّمت من زندهام فقط به هوای محرّمت تو قبلهای برای تمام قبیلهام ایل و تبار من، به فدای محرّمت با هرتپش به سینهی دلدادگان تو دلها زنند طبل عزای محرّمت دستی که میخورد به سر و سینه در غمت پای تو ایستاده و پای محرّمت بیتاج و تخت هم به شهان فخر میکنند هر ریزهخوار خوان و گدای محرّمت روحش که رفت پیش تو، روحالقدس شود هر نوحهخوان و نوحهسرای محرّمت عمریست یاد حنجر تو، گریه میکنم با یاد دیدهی تر تو، گریه میکنم تا روز آخرینم و تا آخریننفس با یاد روز آخر تو، گریه میکنم هرجا سخن ز کودک و گهواره میشود بر گریههای اصغر تو، گریه میکنم وقتی که نخل عمر کسی، تیشه میخورد بر قطعهقطعه اکبر تو، گریه میکنم هرجا سخن ز مردی و عشق و وفا بود بر خجلت برادر تو، گریه میکنم بینم چو پابرهنه یتیمی دواندوان بر زخم پای دختر تو، گریه میکنم
-
روضه - پره تبوتابه دل بیقرارم اگه تو بری زهرا جان، کسی رو ندارم گل چادر گلدارت؛ تب دستای تبدارت؛ آتیشم زده نفست که خراب میشه؛ مثه شمعی که آب میشه؛ حال من بده نه تو حرف میزنی؛ نه حسین نه حسن چی شد اون خندههات؟! آخه یه حرفی بزن شبا ساکت و بیداری؛ ولی معلومه درد داری بین هر نفس پره اشکه سکوت تو؛ پره گریه قنوت تو؛ کنج این قفس بیا امشب بذار خودتو جای من چه کنم فاطمه؟! آخه یه حرفی بزن شب آخره و حالا بیامون میشه گریهت با دیدن حسین با این اشکای خاموشت میگیری تووی آغوشت پیرهن حسین نفسات میگه این دم آخر حسین شده ورد لبت، غریب مادر حسین
-
روضه - محمود علوی - سر پیراهن تو گریه ما را درآورند میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی سر پیراهنت پیرم کردن از زندگی سیرم کردن از زندگی قربون صدا زدنت خیلی بی هوا زدنت حالا روی چادرمه خاک دست و پا زدنت من سر قرار اومدم توی نیزه زار اومدم از تو دل نکندم حسین با خودم کنار اومدم رو خاک کربلایی و روی زمین رهایی و نمی ذارن ادا کنم این واجب کفایی رو خواهش میکنم برید کنار من خودم خاکش می کنم منت می کشم خاکش کنم نفس راحت می کشم اگه میشه با دلم راه بیا از سر نیزه ها کوتاه بیا واسه حال و روز من آه نکش نفس آخرو کوتاه نکش واسه حال و روز من گریه نکن سختته به نیزه ها تکیه نکن حسین جانم حسین جانم غیر از تو هر چی دلدادگی بود از بچگی بود و از سادگی بود از بد بیاریم هر چی بگی بود بی تو مگه زندگی زندگی بود تو مثل من سر کویت هزارها داری ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد
تاکنون نظری ثبت نشده است.