منو
شب بیست و سوم ماه رمضان و شب قدر 1402 - محمود کریمی

شب بیست و سوم ماه رمضان و شب قدر 1402 - محمود کریمی

  • 4 تعداد قطعات
  • 12 دقیقه مدت قطعه
  • 25 دریافت شده
مرثیه خوانی شب بیست و سوم ماه رمضان و شب قدر با صدای محمود کریمی، 1402

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 12:57
    مناجات - خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی اوّل ورا نوازند با اشک و سوز و آهی دریای عفو جوشد از اشک مستمندی اوراق جرم سوزد از آه صبح‌گاهی این‌جا گناه بخشند؛ کوهی به کاه بخشند بیچاره من که با خود ناورده پرّ کاهی ای وای اگر برای افشای هر گناهم گردند روز محشر هر عضو من گواهی هرچند روسیاهم؛ با آن‌همه گناهم مشتاق یک نگاهم؛ مولای من نگاهی بار گناه سنگین؛ ره منتهی به بن‌بست در پیش رو ندارم جز باب توبه، راهی از من گنه بود زشت؛ از توست عفو، زیبا ای عفو از تو زیبا! العفو یا الهی تن خسته؛ پا شکسته؛ در ها تمام بسته جز باب رحمت تو نبود مرا پناهی عمری گناه کردم؛ دل را سیاه کردم من اشتباه کردم؛ یا رب چه اشتباهی آلودگی دل را با اشک توبه شویم تا در دلم نماند آثاری از گناهی با کثرت گناهم، مپسند روسیاهم که‌آورده‌ام علی را در عین روسیاهی مهر علی‌ست میثم؛ مهر نجات عالم بی حبّ او نباشد طاعات، جز تباهی
  • 5:29
    روضه - بعید نیست عاقبت فقط به‌خاطر حسین تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را بیا؛ بخواه خون آن ذبیح را که ذبح او به کربلا تمام کرد حجّ ناتمام را شنیده‌ام که می‌روی تو در میان مجلسی که از عموت، بین روضه می‌برند نام را کنار نهر علقمه، شکست قامت حسین کسی نمانده بود تا کمک کند امام را بلند شو ز خاک؛ غیرت خدا! پناه‌ من که دوره کرده‌اند این حرامیان، خیام را
  • 6:46
    زمینه - در گرفتاری، سراغ آستانش را گرفت رزق و روزی تمام خاندانش را گرفت خوش‌به‌حال سائلی که سائل عبّاس شد خوش‌به‌حال آن‌که از عبّاس، نانش را گرفت روز محشر دست‌هایش، دستگیری می‌کند دست خود را داد و دست دوستانش را گرفت هیچ‌کس اندازه‌ی عبّاس، شرمنده نشد کربلا بدجور از او امتحانش را گرفت از خجالت آب شد؛ آب‌آور کرب‌وبلا عصر تاسوعا امان‌نامه، امانش را گرفت چشم‌هایش، پاسبان‌های بنات خیمه بود حرمله با تیر، چشم پاسبانش را گرفت تیرها در پیکرش وقت زمین‌خوردن، شکست بس‌که خون رفت از تنش، آخر توانش را گرفت صارَ کَالْقُنْفُذ؛ برای تیرها جایی نماند ناگهان سرنیزه‌ای، حجم دهانش را گرفت قتل او، کار عمود آهن و نیزه نبود تیرهایی که به مشکش خورد، جانش را گرفت از بغل تا که سرش را بر سر نیزه زدند گریه‌های ناتمامی، خواهرانش را گرفت
  • 7:09
    زمینه - جاریه میون رگ‌هام اعتقادم به اباالفضل پیش از روز تولّد دل دادم به اباالفضل هم دُرّ نجفی؛ هم عقیق یمنی بنبیٍّ عربیٍّ و رسولٍ مدنی نجمُ الثّاقب؛ قاهر غالب زور بازوی علی‌بن‌ابی‌طالب بهت تکیه کردم توو روزای دشوار شب قدر می‌خونم الهی به علمدار تو شدی پشت و پناه سرور أرض و سماوات تابید از جبینت نور مادر سادات در حُبّت به علی، رشک جنّ و ملکی و به سبطیه و شبلیه هما نجل زَکی روح و جانی؛ خوب خوبانی شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان، پسر مظهر یزدانی بیا دست غم رو از این سینه بردار به قلبم نظر کن الهی به علمدار دستای تو صبح محشر محشر بخشش زهراس ما دورت می‌گردیم تحت رایت‌العبّاس نور ناد علی؛ دست امداد علی بمحمّد و علیٍ و باولاد علی صلّ اللهُ علیک یا ولی ابن ولی الّذی یضربُ بالسّیف بحکمٍ ازلی دل جای تو؛ مبتلای تو بر مشامم می‌رسد هرلحظه بوی کربلای تو منو تا قیامت توو دستات نگه‌دار دخیلم به دستات الهی به علمدار

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی