- 786
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام جعفر صادق (ع) 1402 - محمود کریمی
مرثیه خوانی شهادت امام جعفر صادق (ع) با صدای محمود کریمی، 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - ?مقدّسات خدا در مدار تقدیست ملائکه، همه شاگردهای تدریست اساس فقه تشیّع، رهین تأسیست گرفتهایم مسلمانی از احادیثت نشستهایم همه پای درس دلبریات همه فدای درستی فقه جعفریات کسیکه با تو نباشد؛ تباه شد دینش نثار او شده، لعن رسول و نفرینش ولی محبّ تو را حق نموده تحسینش خدا کند که چو هارون مکّیات باشیم دوباره زائر آن قبر خاکیات باشیم کلام توست که احیاکنندهی دین است پیام توست که اصل جهاد تبیین است قیام توست که بنیانکن شیاطین است قوام درس تو، روضه است؛ روضه شیرین است میان محفل انست، حسینیه داری چه اشتیاق عجیبی به مرثیه داری تو در عمل به عزاداریام، جهت دادی به اشکهای حسینی، تو منزلت دادی میان گریه، به ما درس معرفت دادی تو راهکار شفاعت در آخرت دادی صدا زدی که برای حسین گریه کنید به یاد کرببلای حسین گریه کنید تو درد دیدهای از انفعال بیدردان تو داغدیدهای آقا، میان نامردان تو بین آتش و در خواب ناز، شاگردان تو پابرهنه میان هجوم ولگردان دوباره بین مدینه، حرم در آتش سوخت گرفت خانهات آتش؛ دلم در آتش سوخت به غیرت تو اگر بین خانه برخورده گریز روضهات، اوّل به میخ در خورده به یاد فاطمه که ضربه، بیخبر خورده دل شکستهی تو، بیامان شرر خورده خدانکرده کسی بین خانهات که نسوخت کبوتری وسط آشیانهات که نسوخت زمانه، سخت گرفته به تو؛ کمانت کرد اسیر سنگدلی پست و بددهانت کرد تو سالخوردهای و خستهای؛ اهانت کرد میان وضعیتی نامناسبی؛ ای وای بیاد غربت امّالمصائبی؛ ای وای اگرچه ارث غریبی به تو، مدام رسید گریز روضهات از کوچهها به شام رسید به اهل بیت شما، خیلی اتّهام رسید عقیلهی علویّه به ازدحام رسید کسیکه بود دو عالم، مسخّر نامش عبا نبردی و گفتی، عبا نداشت حسین ردا نداری و گفتی، ردا نداشت حسین به روی پیرهن از زخم، جا نداشت حسین به زخم نیزهی اخنس، صدا نداشت حسین سر برهنه، تو خواندی برهنه بود حسین شهید بیکفن بین صحنه بود حسین هزارو نهصدوپنجاه زخم خورد حسین فرات بود، ولی بهرهای نبرد حسین زنان قافله را به خدا سپرد حسین برای دخترش از غصّه مرد، حسین به خون حنجرش، آغشته شد؛ بمیرم من عزیز ما، نگران کشته شد؛ بمیرم من
-
زمینه - ?نادی جبریل، اِنّا للّه قُتِلَ الصّادق؛ أبی عبدالله به آلالله؛ به پیغمبر؛ به زهرای اطهر به اولاد و به اصحابش، به موسیبنجعفر تسلّی میرسه از عرش به قلب تمام محبّان حیدر این دنیا که بودی دلیلم؛ اون دنیا هم باشی شفیع اللهم الرزقنا زیارت؛ اللهم الرزقنا بقیع ای داده ودیعه به شیعه، اسلام علی بخشیده به امّت شفاعت با نام علی میخونه نوح؛ نوحه با آه قُتِلَ الصّادق؛ أبی عبدالله تو برهانی؛ تو تبیانی؛ نهانی و عیانی تو میزانی؛ تو پیمانی؛ جهانی و جنانی تو از نسل کریمانی؛ تو بنیان حقّ همه شیعیانی این دنیا که بودی دلیلم؛ اون دنیا هم هستی وکیل یا مولا یا شیخالائمّه؛ یابن المرتضی، الدّخیل ای تابش خمسه به شمسه، تابان نجف ای وعدهی صادق به عاشق، ایوان نجف أین المنجی؟ أین المفتاح قُتِلَ الصّادق؛ أبی عبدالله قسم خوردی که خونخواه شهیدا توو راهه به اونلحظه که شیشماهه روو دستای شاهه به اون آهی که تا محشر تووی قتلگاه شه بیسپاهه این دنیا، دنبال حسینم؛ اون دنیا هم مال حسین اللهم الرزقنا وصاله؛ و اجعلنا من آل حسین ای جان به فدای هوای بینالحرمین ای عهد ازل، عشق؛ هو العشق؛ حیّ الله حسین
-
واحد - عمریست زیر منت شیخ الائمه ایم ما شیعه ایم و امت شیخ الائمه ایم سرشار از محبت شیخ الائمه ایم ریزه خور کرامت شیخ الائمه ایم ما را ولاش سینه زن و بی قرار کرد بر کشتی نجات حسینی سوار کرد آقا اگر نبود که آدم نمی شدیم از دودمان بانوی عالم نمیشدیم این گونه بی قرار محرم نمی شدیم دیوانه علامت و پرچم نمی شدیم او عمر خود گذاشت که عاشق ترین شدیم خواندیم قال صادق و روضه نشین شدیمشاعر : محمدحسین رحیمیان
-
واحد - ?رنگش پرید و رفت پریشان؛ کشانکشان آخر رسید روی لبش جان؛ کشانکشان سنّی گذشته بود از او و توان نداشت میرفت پابرهنه، شتابان؛ کشانکشان مانند مادرش، چقدر خورد بر زمین با زانوان خسته و لرزان؛ کشانکشان در کوچه برده شد به روی سنگهای سخت با ریسمان، تشیّع و عرفان؛ کشانکشان در پشت سر برای دو دستان زخمیاش خون گریه کرد، عالم امکان؛ کشانکشان میرفت زیر پا و دلم تکّهتکّه شد پای عبای مشکی ایشان؛ کشانکشان پشت امام صادقمان، تازیانه خورد افتاد لرزه بر تن قرآن؛ کشانکشان شیخالائمّه را شب تاریک روی خاک بردند پشت مرکب عریان؛ کشانکشان جانم فدای جدّ غریبش که نیزه خورد افتاد از دهان، دو سه دندان؛ کشانکشان آمد نفسزنان؛ نه که با پا! به دست شمر در قتلگاه، سیّدالعطشان؛ کشانکشان
-
شور - ?نفسنفس میزنم برا نفسزدنت فدای داغ دلت؛ فدای درد تنت فدای روشنیات، ستارهی علوی که از دم تو به پاس، شریعت نبوی گوشهی لبهات آه! پر شده از لاله برات میخونم با شیون و با ناله تاب دویدن ز پی اسب ندارد پیر محاسن سفید و طفل سهساله سیّدناالمظلوم! أبی عبدالله علم شده آقا توو حوزهها علمت آتیش به دل میزنه، حکایتای غمت خدا با دست حسن، حواله داده به تو عزای فاطمه و محرَّمای منو تو روضههای تو، یه عالمه رازه خاک مزار تو، یه روضهی بازه تویی که صاحبالزمان بهت مینازه آخر یهروز شیعه برات حرم میسازه دل منو میبره به آسمون خدا طنین نام حسین؛ غریب کربوبلا بیا باهم بخونیم با شور اهل حرم حسین میگه نیومد غیور اهل حرم حسین میخونه، وای برادر من رفت میر سپاهم آه! بال و پر من رفت زینب دلشکسته با اهل حرم گفت وای ابوالفضل رفت؛ معجر من رفت
تاکنون نظری ثبت نشده است.