- 827
- 1000
- 1000
- 1000
شب پانزدهم ماه رمضان 1402 - ولادت امام حسن مجتبی (ع) - محمود کریمی
مراسم شب پانزدهم رمضان، ولادت امام حسن مجتبی (ع) با صدای محمود کریمی، 1402
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
مدح - ??آقای کریم! خیر مقدم جنّات و نعیم! خیر مقدم دریای کرم به جوشش افتاد دریای عظیم! خیر مقدم امّید دل نیازمند و مسکین و یتیم، خیر مقدم بخشنده و مهربان عالم رحمان و رحیم! خیر مقدم ای پاسخ تو به شخص هتّاک پول و زر و سیم، خیر مقدم عیسی به رسول، تهنیت گفت موسای کلیم، خیر مقدم نور تو چراغ انجمن شد جان و دل فاطمه، حسن شد آنقدر بلند شد مقامت کردی به حسین هم امامت بر دوش نبی نشستنت خود حاکیست ز اوج احترامت خیر تو رسید بر همهکس حاتم، خجل است از مرامت از لقمهی نان تو همه سیر بیمار جذامی و غلامت الحق که معزّ مؤمنینی از عرش، خدا دهد سلامت میلاد تو، بهترین خبر شد با آمدنت، علی پدر شد شعر است؛ چرا مثل نگویم گویم ز مه و زحل نگویم شیرین شده کام من ز مدحت زشت است که از عسل نگویم نقد است طلا به مشت سائل هرگز دگر از بدل نگویم ای شیر علی! یل جگردار حاشا که من از جمل نگویم حق نیست که من ز سرگذشت آن ناقه که گشت شل، نگویم از ناقهسوار چون که میدید بالای سرش، أجل نگویم فارغ ز سخن، عمل چه زیباست این واقعهی جمل چه زیباست اینقدر که اعتبار داری از فاطمه تو، تبار داری ما را سر سفرهات نشاندی مانند علی، وقار داری اموال تو بذل شد تمامش این سابقه را سهبار داری دیگر چه بگویم؟! چه نویسم از بس که تو افتخار داری نان و نمکت چه برکتی کرد حالا چقدر تو یار داری هرچند اگر حرم نداری در سینهی ما مزار داری بیچاره و مفلس و گداییم عشّاق امام مجتباییم
-
مدح - ?ماه رمضان آمده با ماه تمامش میلاد حسن آمده؛ گویید سلامش او کیست که هرلحظه در این شام بهاری گل میشکفد از لب زرّین کلامش او کیست که دلهای همه آینهداران پروانهصفت پر زده امشب سر بامش تردید ندارم که اگر ناز فروشد تا آن سر دنیا برود شهرت نامش جبریل دعا کرد؛ پی او همه گفتنددنیا شود ای کاش همه عمر به کامش این نور خدا بود که دیدند ملائک در سجدهی صبح و سحر و مغرب و شامش او صافترین آینهی پاکسرشت است آقاست و آقای جوانان بهشت است پیچید نسیمش سر هر کوچه و بازار گویید به یوسف که شده لحظهی دیدار در هودجی از نور رسید از حرم عرش دلدارترین یوسف و محبوبترین یار شفافیت یاس، هویداست به رویش گلهای جنان در بر او، خوارتر از خار حاتمشده از یک اثر نیمنگاهش هرکس که به کوی کرمش داشت سر و کار کو خضر که هر آینه با میل بنوشد از شربت آن لعلترین لعل گهربار ای حور و ملک پر مفشانید به دورش تا که نشود باز گل فاطمه بیدار فردا همه افطار کنید از لب مستش از او که برات شب قدر است به دستش دیدند میان فلکش، کوکب ما را واکرده شکوفایی این گل، لب ما را یک عمر زمین سوخت و هر ثانیه خورشید تا درک کند ارج و مقام تب ما را در سفرهی افطار دوچشمان کریمش گسترده خدا رزق حلال شب ما را تا فاش شود قدر و جلالش به معاند باید بنویسد ز طلا مطلب ما را هرکس که به حقّانیتش شک کند امشب باید به خود و حال دلش، شک کند امشب از بسکه کرم روی کرم میکند امشب خالی دل ما را ز ألم میکند امشب تابیده مسیحی که ز اعجاز نگاهش دل را ارم باغ ارم میکند امشب گویا دل افلاکنشین همه عالم قامت به مقامات تو خم میکند امشب گویند که بین من و تو، راه درازی است این فاصله را عشق تو کم میکند امشب بیتالحسن قلب مرا خوب ببین یار هر بازدمم بهر تو، دم میکند امشب مدهوش مقامات کریمانهی یارم زنجیر بیارید که دیوانهی یارم
-
سرود - ?قوّت بال و پرم؛ یا حسنبنعلی با تو شدم محترم؛ یا حسنبنعلی باز هم از جانبت آمده یک یاکریم پر زده دور و برم؛ یا حسنبنعلی خورده به کارم گره؛ ذکر لبانم شده مثل پدرمادرم، یا حسنبنعلی رزق سجود مرا بیشتر از پیش کن از همه سائلترم؛ یا حسنبنعلی کاش به روی سرم، دست تو را حس کنم در نفس آخرم؛ یا حسنبنعلی این بد بیآبرو، کنج خیالات خود ساخت برایت حرم؛ یا حسنبنعلی حک شده روی نگین شرفالشّمس من حضرت صاحبکرم؛ یا حسنبنعلی زمزمهی برزخم؛ یا علیموسیالرضا زمزمهی محشرم؛ یا حسنبنعلی تا بپذیرد مرا بهر غلامی، حسین نام تو را میبرم؛ یا حسنبنعلی
-
سرود - ?دل هر عاشق شیدا، علی گوید زمین و عالم بالا، علی گوید بنفشه، یاسمن، لاله، عقاقی، یاس و نیلوفر اگر گل میشود زیبا؛ علی گوید در آن میدان که میدانی به هنگام رجزخوانی علی اکبر لیلا، علی گوید یل امّالبنین عبّاس در هرلحظهی حساس میان عرصهی هیجا، علی گوید به وقت کار خانه در میان خانهای کوچک طپشهای دل زهرا، علی گوید
-
سرود - ?با خوب و بده گدا میسازه کریمه؛ همیشه سفرش بازه حضرت فاطمه افطاریشو خونهی امام حسن میندازه ببین امام کریم داره سمت من میاد آره فقط شال سبز به امام حسن میاد چی میشه یه روز که از خواب پاشم مدینه، زائر این آقا شم آخرش بقیعو ما میسازیم الهی کارگر صحنش باشم امام حسن! توو کرم هیچکسی سر از تو نیست توو خونهی فاطمه، مادریتر از تو نیست در خونشو گدا میشناسه توو کوچش همیشه بوی یاسه توو بزرگی آقامون اینبس که یکی از مریداش عبّاسه دلم میخواد زیر سایهی فاطمه باشم دلم میخواد شب قدر با تو علقمه باشم من و ذکر یارب به حقّ زینب بده کربوبلامو امشب
تاکنون نظری ثبت نشده است.