- 431
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) 1390 - مجید بنی فاطمه
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای مجید بنی فاطمه، 1390
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
دوباره میریزه از چشام اشک دونه دونه که باز امشب روی پیرهنت لخته های خون چی میشه واشه چشای بسته ت سر و بزارم رو دست خسته ت داری می سوزی توی تب بازم شبونه ببین چشمام حال گریه داره آخه چشمات دیگه جون نداره حرفی بزن از جای زخم تازیونه عصای تو شونه های من تا بریم به خونه بلند شو از زیر دست و پا وای از زمونه آتیش به جونم به گریه ها زد تو رو با خنده پیش چشام زد این چادر خاکی چرا همرنگ خون نگاه تو دیگه تار تار پر خون زخم گوشواره مادر از این جا این طرف میره به خونه ببین چشمام حال گریه داره آخه چشمات دیگه جون نداره حرفی بزن از جای زخم تازیونه
-
برای زنده بودن، تنها بهونمی تو نه ساله که عزیزم، بانوی خونه می تو می دونی این روزا علی ،دلش به غم اسیره کدوم زنی از شوهرش، تو خونه رو میگیره زخمی شده صورت تو، علی برات بمیره داره میشه چشام پر آب، تنها میشه ابو تراب ای وای من ای وای من، تنهام نذار زهرای من از خونه دیگه داری، بار سفر می بندی تابوت تو می بینی ،بعد از سه ماه می خندی از درد پهلو گفتی که، از جا نمیشه پاشم یا که تو بسترم دیگه ،نمیشه جابه جا شم میرم که دیگه نمی خوام، شرمنده ی تو باشم چه نیمه جونه پیکرت، بگو چی اومده سرت ای وای من ای وای من، تنهام نذار زهرای من ابری شد آسمون و، بازم بارون گرفته در و دیوار می بینم، که بوی خون گرفته می گی خداحافظ علی، موقع رفتنم شد یه روز تو آتیش پر خون، معجرو پیرهنم شد این خونه قتلگاه برام ،خودم و محسنم شد می خونه اشک وآه من، مگه چی بود گناه من ای وای من ای وای من ،تنهام نذار زهرای من
-
پیش نگاه باغبون شاخه شکسته برگای گل آتیش گرفته دسته دسته اونی که آتیش میزنه هی می خنده همون که با لگد در و از جا کنده با کینه دست باغبون و می بنده صدای گریه میون دیوار و در یه دختری داد میزنه مادر مادر تموم کوچه پر شد از یاس پرپر هیزم و تازیانه و غلاف کینه برا زدن یه دست شده همه مدینه با این که زخمی شده و افتاد از پا فاطمه دست برنمی داره از مولا همش داره داد میزنه آقا آقا
-
بیمار بستری من حالش خرابه از درد پهلو شبا تا صبح نمی خوابه ایشالا حال فاطمه بهتر میشه اگر چه روز به روز داره لاغر میشه زینب من زود داره بی مادر میشه یه جوری ناله میزنه دل می ریزه خدا می دونه که چقدر غم انگیزه عمر بهارم دیگه رو به پاییزه زهرا مرو زهرا مرو یا فاطمه پیراهنش پر شده از گلای زخماش وا میشه زخم سرفه هاش توی نفس هاش چیکار کنم که داره پیشم میمیره دیگه برای خوب شدن خیلی دیره نمی دونم از من چرا رو می گیره روزای خوش رفته دیگه از این خونه فاطمه دیگه پیش ما نمی مونه موهای زینب و دلم پریشونه زهرا مرو زهرا مرو یا فاطمه
-
من دگر حوصله درد ندارم چه کنم گر نسوزم شب تاصبح ، نبارم چه کنم نام حیدر به لبم بود که سیلی خوردم نام او را به لبم گرکه نیارم چه کنم زود خاموش نمایید به دست خاکم گر بسوزد همه هستی ز شرارم چه کنم من بمانم که غریبی علی را نگرم نه دلی مانده وونه صبر و قرارم چه کنم نه دگرپهلو و نه بازو و نه دیده مراست گره افتاده خدا سخت به کارم چه کنم وقت رفتن شده و سخت دلم بی تاب است روی بر روی حسینم نگذارم چه کنم دخترم ناله مکن وقت وداع من و تو عجل امروز نشسته به کنارم چه کنم
-
از این دنیا بریدم که بریدم به جز غصه ندیدم که ندیدم مادر شهیدم وای مادر شهیدم یه کسی بگه چرا تو مدینه به ما رحمی نداشتن گلمو چیدنشو داغ دیدنشو به دل من گذاشتن به خدا تو محشرم ازشون نمی گذرم پسرمو کشتن پقدر زهرا ناله ها زد فقط حرف دلشو به خدا زد یه روزی صدا زد پر خون نفسام چرا پیش نگام تیره و تار خونه می سوزه با دل من شده قاتل من در و دیوار خونه پر زخم کاریم بیا فضه یاریم پسرمو کشتن به خدا تو محشرم ازشون نمی گذرم پسرمو کشتن
-
رو به آسمون نگات گواه روز آخره قد هزارتا آسمون بغض گلوی حیدره اگه بری تو از خونه سنگ صبور من چاره بدون بدون تو عزیزم روز و شب علی سیاهه دست من تو دستات بود که بی هوا تو پرگرفتی درداتو با علی نگفتی بهونه ی سفر گرفتی هوای خونه غم باره دلم همیشه آشوبه هنوز دلم می لرزه وقتی یکی میاد در و می کوبه دفتر خاطره ها رو لوح دیوار و در هر کلمه هر حرفش منو به کوچه می بره خاطره هات یه آتیش که هر ورق سوخته شده با اشک غم های تو پلکام به میخ در دوخته شده دست من تو دستات بود که بازوی تو رو شکستن داغ تو روی دلم گذاشتن با پای مرگ ما نشستن از این زمونه دلگیرم از عمر و بودنم سیرم آخر یه روز میاد که زهرا میون روضه هات میمیرم هوای خونه غم باره دلم همیشه آشوبه هنوز دلم می لرزه وقتی یکی میاد در و می کوبه قد هزارتا آسمون بغض گلوی حیدره اگه بری تو از خونه سنگ صبور من چاره بدون بدون تو عزیزم روز و شب علی سیاهه دست من تو دستات بود که بی هوا تو پرگرفتی درداتو با علی نگفتی بهونه ی سفر گرفتی هوای خونه غم باره دلم همیشه آشوبه هنوز دلم می لرزه وقتی یکی میاد در و می کوبه دفتر خاطره ها رو لوح دیوار و در هر کلمه هر حرفش منو به کوچه می بره خاطره هات یه آتیش که هر ورق سوخته شده با اشک غم های تو پلکام به میخ در دوخته شده دست من تو دستات بود که بازوی تو رو شکستن داغ تو روی دلم گذاشتن با پای مرگ ما نشستن از این زمونه دلگیرم از عمر و بودنم سیرم آخر یه روز میاد که زهرا میون روضه هات میمیرم هوای خونه غم باره دلم همیشه آشوبه هنوز دلم می لرزه وقتی یکی میاد در و می کوبه


تاکنون نظری ثبت نشده است.