- 129
- 1000
- 1000
- 1000
باقرم من باقر علم نبی
مرثیه خوانی شهادت امام محمد باقر (ع) با صدای حسن خلج، 1396
باقرم من باقر علم نبی
روز من تاریک تر از هر شبی
از شرار زهر می سوزم خدا
دیده بر لطف تو می دوزم خدا
سینه سوزان بود سوزان تر شده
آتش این دل فروزان تر شده
زهر آمد از دلم شرمنده شد
خاطرات مرگباری زنده شد
می شوم آسوده از دست فلک
تا به کی زخم دل و آب نمک
کودکی بودم که دست بر قضا
راه ما افتاد سوی کربلا
عمق داغ و درد و غم ناگفتنی ست
هر چه گویم باز هم ناگفتنی ست
بر لب یل دریا دلی
تشنه لب افتاد روی ساحلی
از عطش پیچید در هم مشک ها
آب ها خشکید حتی اشک ها
بی رمق افتاده اطفال و زنان
چشم های کودکان دو دو زنان
کرد برپا از پی یک جرعه آب
کربلا را کربلا طفل رباب
چون عمو جان سینه را بی شیر دید
پس به جای شیر پیکان را مکید
دید چون مست شراب باقی اش
روی دوش افکند او را ساقی اش
خواست او را بوسه ای دیگر دهد
مست را پیمانه افزون تر دهد
لیک ناگه موسم هجران رسید
زودتر از لب لب پیکان رسید
باقرم من باقر علم نبی
روز من تاریک تر از هر شبی
از شرار زهر می سوزم خدا
دیده بر لطف تو می دوزم خدا
سینه سوزان بود سوزان تر شده
آتش این دل فروزان تر شده
زهر آمد از دلم شرمنده شد
خاطرات مرگباری زنده شد
می شوم آسوده از دست فلک
تا به کی زخم دل و آب نمک
کودکی بودم که دست بر قضا
راه ما افتاد سوی کربلا
عمق داغ و درد و غم ناگفتنی ست
هر چه گویم باز هم ناگفتنی ست
بر لب یل دریا دلی
تشنه لب افتاد روی ساحلی
از عطش پیچید در هم مشک ها
آب ها خشکید حتی اشک ها
بی رمق افتاده اطفال و زنان
چشم های کودکان دو دو زنان
کرد برپا از پی یک جرعه آب
کربلا را کربلا طفل رباب
چون عمو جان سینه را بی شیر دید
پس به جای شیر پیکان را مکید
دید چون مست شراب باقی اش
روی دوش افکند او را ساقی اش
خواست او را بوسه ای دیگر دهد
مست را پیمانه افزون تر دهد
لیک ناگه موسم هجران رسید
زودتر از لب لب پیکان رسید
تاکنون نظری ثبت نشده است.