- 1901
- 1000
- 1000
- 1000
دعای بیست و چهارم صحیفه سجادیه -دعا برای پدر و مادر
با صدای بشیر جزایری
وَ کان مِندعائِه علیهالسّلام لِاَبَوَیْهِ عَلیهم السَّلام
« براى پدر و مادر »
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ اَهْلِ بَیْتِهِ
خداوندا بر محمّد بنده و فرستادهات و بر خاندان پاکش درود
الطّاهِرینَ، وَاخْصُصْهُمْ بِاَفْضَلِ صَلَواتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ
فرست، و آنان را به بهترین درودها و رحمت و
بَرَکاتِکَ وَ سَلامِکَ، وَاخْصُصِ اللَّهُمَّ والِدَىَّ بِالْکَرامَةِ
برکات و سلام خود مخصوص گردان، الهى و پدر و مادر مرا به کرامت
لَدَیْکَ وَالصَّلوةِ مِنْکَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
نزد خود و درود از سوى خود اختصاص ده، اى مهربانترین مهربانان.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاَلْهِمْنى عِلْمَ مایَجِبُ لَهُما عَلَىَّ اِلْهاماً،
بر محمد و آلش درود فرست، و دانش آنچه از حقوق ایشان که بر من لازم است به من الهام کن،
وَاجْمَعْ لى عِلْمَ ذلِکَ کُلِّهِ تَماماً، ثُمَّ اسْتَعْمِلْنى بِما تُلْهِمُنى
و دانش تمام آن واجبات را بدون کم و زیاد برایم فراهم نما، آنگاه مرا به آنچه در این زمینه به من الهام کردهاى
مِنْهُ، وَ وَفِّقْنى لِلنُّفُوذِ فیما تُبَصِّرُنى مِنْ عِلْمِهِ، حَتىَّ لایَفُوتَنِى
به کار گیر، و توفیقم ده تا نسبت به آنچه به من بصیرت مىدهى اقدام کنم، تا به کار بستن چیزى
اسْتِعْمالُ شَىْءٍ عَلَّمْتَنیهِ، وَلاتَثْقُلَ اَرْکانىعَنِالْحُفُوفِفیما
از آنچه به من تعلیم دادهاى از دستم نرود، و ارکان بدنم از خدمتى که مرا به آن ملهم فرمودهاى احساس
اَلْهَمْ تَنیهِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ والِهِ کَما شَرَّفْتَنابِهِ،
گرانى ننماید. خداوندا بر محمد و آلش درود فرست همانطور که ما را به وجودش سرافراز فرمودى،
وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ کَما اَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَى الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ.
و بر محمد و آلش درود فرست. همانسان که به سبب آن حضرت حقى از ما بر عهده مردم واجب نمودى.
اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى اَهابُهُما هَیْبَةَ السُّلْطانِ الْعَسُوفِ،
خداوندا چنان کن که از هیبت پدر و مادرم چون از هیبت سلطان خودکامه بیمناک باشم،
وَ اَبَرُّهُما برَّ الْاُمِّ الرَّؤُوفِ،
و به هر دو چون مادرى مهربان نیکى نمایم،
وَاجْعَلْ طاعَتى لِوالِدَىَّ وَ بِرّى بِهِما اَقَرَّ
و اطاعت از آنان و نیکى به هر دوى آنان را در نظرم از لذّت خواب در
لِعَیْنى مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنانِ،
چشم خوابآلوده شیرینتر
وَاَثْلَجَ لِصَدْرى مِنْ شَرْبَةِ
و براى سوز سینهام از شربت گوارا
الظَّمْئانِ حَتّى اُوثِرَ عَلى هَواىَ هَواهُما،
در ذائقه تشنه خنکتر گردان،
وَاُقَدِّمَ عَلى رِضاىَ ضاهُما،
تا خواسته ایشان را بر خواسته خود ترجیح دهم،
وَاَسْتَکْثِرَ بِرَّهُما بى وَ اِنْ قَلَّ،
و خرسندى آن دو را بر خرسندى خود مقدّم دارم،
وَاَسْتَقِلَّ بِرّى بِهِما وَ اِنْکَثُرَ.
و خوبى ایشان را در حق خود هرچند اندک باشد زیاد بینم، و نیکویى خود را درباره ایشان
اَللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُما صَوْتى،
خداوندا، صدایم را در محضر آنان ملایمکن، و گفتارم را بر آنان دلنشین فرما،
وَ اَطِبْ لَهُما کَلامى،
گرچه بسیار باشد کم شمارم
وَ اَلِنْ لَهُما عَریکَتى، وَاَعْطِفْ عَلَیْهِما قَلْبى، وَصَیِّرْنى بِهِما
و خویم را نسبت به آنان نرمى عنایت کن، و قلبم را بر هر دو مهربان ساز،
رَفیقاً، وَ عَلَیْهِما شَفیقاً.
و مرا نسبت به هر دو خوشرفتار و دلسوز قرار ده.
اَللَّهُمَّ اشْکُرْ لَهُما تَرْبِیَتى،
خداوندا هر دو را به پاس تربیت من جزاى نیکو ده،
وَ اَثِبْهُما عَلى تَکْرِمَتى، وَاحْفَظْ لَهُما ما حَفِظاهُ مِنّى فى صِغَرى.
در مقابل آنکه مرا گرامى داشتند جزاى خیر عطا فرما، و هرچه را در کودکى نسبت به من منظور داشتهاند در حق ایشان - منظور کن.
اَللَّهُمَّ وَ ما مَسَّهُما مِنّى مِنْ اَذًى،
خداوندا اگر از جانب من آزارى به آنان رسیده
اَوْخَلَصَ اِلَیْهِما عَنّى مِنْ فَاجْعَلْهُ حِطَّةً لِذُنُوبِهِما،
یا از من کار ناخوشایندى دیدهاند،
مَکْرُوهٍ، اَوْ - ضاعَ قِبَلى لَهُما مِنْ حَقٍّ،
یا حقى از آنان به وسیله من از بین رفته، همه را موجب پاک شدن آنان از گناهانشان
وَ عُلُوّاً فى دَرَجاتِهِما، وَ زِیادَةً فى حَسَناتِهِما،
و مایه رفعت مقامشان و افزونى حسناتشان قرار ده،
یا مُبَدِّلَ السَّیِّئاتِ بِاَضْعافِها مِنَ الْحَسَناتِ.
اى که بدی ها را به چندین برابر به خوبى تبدیل مىنمایى
اَللَّهُمَّ وَ ما تَعَدَّیا عَلَىَّ فیهِ مِنْ قَوْلٍ،
الهى اگر در گفتار با من ازاندازه بیرون رفتهاند،
اَوْ اَسْرَفا عَلَىَّ فیهِ مِنْ فِعْلٍ، اَوْضَیَّعاهُ لى مِنْ حَقٍّ،
یا در عملى نسبت به من زیادهروى نمودهاند، یا حقى از من ضایع کردهاند،
اَوْ قَصَّرا بىعَنْهُ مِنْواجِبٍ، فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُما،
یا از وظیفه پدر و مادرى در حق من کوتاهى نمودهاند، حق خود را به آنان بخشیدم، و آن را
وَ جُدْتُ بِهِ عَلَیْهِما، وَ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فى وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُما،
برایشان نثار کردم، و از تو مىخواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى، زیرا که من
فَاِنّىلااَتَّهِمُهُما عَلى نَفْسى،
نسبت بهخود آنان را در کوتاهى حق متهم نمىکنم،
وَلااَسْتَبْطِئُهُما فى بِرّى،
و آنان را در مهربانى در حق خودم سهلانگار نمىدانم،
وَ لااَکْرَهُ ما تَوَلَّیاهُ مِنْ اَمْرى یا رَبِّ،
و از آنچه دربارهام انجام دادهاند ناراضى نیستم اى پروردگار من،
فَهُما اَوْجَبُ حَقّاً عَلَىَّ، وَ اَقْدَمُ اِحْساناً اِلَىَّ،
زیرا رعایت حق آنان بر من واجبتر، و احسانشان نسبت به من دیرینهتر،
وَاَعْظَمُ مِنَّةً لَدَىَّ مِنْ اَنْ اُقآصَّهُما بِعَدْلٍ،
و منّتشان بر من بیشتر از آن است که از آنان از روى عدل تقاص بکشم
اَوْ اُجازِیَهُما عَلى مِثْلٍ، اَیْنَ اِذاً -یااِلهى- طُولُ شُغْلِهِما بِتَرْبِیَتى؟
یا نسبت به ایشان معامله به مثل کنم، الهى اگر چنین کنم پس روزگار مدیدى که در تربیت من سپرى کردهاند،
وَاَیْنَ وشِدَّةُ تَعَبِهِما فى حِراسَتى؟ وَ اَیْنَ اِقْتارُهُما عَلىاَنْفُسِهِما
رنجهاى زیادى که در نگاهدارى من تحمّل نمودهاند، و آن همه که بر خود تنگ گرفتند تا زندگى مرا
لِلتَّوْسِعَةِ عَلَىَّ؟! هَیْهاتَ ما یَسْتَوْ فِیانِ مِنّى حَقَّهُما، وَلااُدْرِکُ
گشایشى باشد چه مىشود؟ بدون شک بعید استکه بتوانند حق خودرا از من دریافت دارند، و من نمىتوانم
فیهِ مِنْ قَوْلٍ، اَوْ اَسْرَفا عَلَىَّ فیهِ مِنْ فِعْلٍ، اَوْضَیَّعاهُ لى مِنْ حَقٍّ،
اندازه بیرون رفتهاند، یا در عملى نسبت به من زیادهروى نمودهاند، یا حقى از من ضایع کردهاند،
اَوْ قَصَّرا بىعَنْهُ مِنْواجِبٍ،
یا از وظیفه پدر و مادرى در حق من کوتاهى نمودهاند،
فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُما، وَ جُدْتُ
حق خود را به آنان بخشیدم، و آن را برایشان نثار کردم،
بِهِ عَلَیْهِما، وَ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فى وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُما،
و از تو مىخواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى
فَاِنّى لااَتَّهِمُهُما عَلى نَفْسى،
زیرا که من نسبت بهخود آنان را در کوتاهى حق متهم نمىکنم،
وَلااَسْتَبْطِئُهُما فى بِرّى،
و آنان را در مهربانى در حق خودم سهلانگار نمىدانم
وَ لااَکْرَهُ ما تَوَلَّیاهُ مِنْ اَمْرى یا رَبِّ،
و از آنچه دربارهام انجام دادهاند ناراضى نیستم اى پروردگار من،
فَهُما اَوْجَبُ حَقّاً عَلَىَّ، وَ اَقْدَمُ اِحْساناً اِلَىَّ،
زیرا رعایت حق آنان بر من واجبتر، و احسانشان نسبت به من دیرینهتر،
وَاَعْظَمُ مِنَّةً لَدَىَّ مِنْ اَنْ اُقآصَّهُما بِعَدْلٍ،
و منّتشان بر من بیشتر از آن است که از آنان از روى عدل تقاص بکشم
اَوْ اُجازِیَهُما عَلى مِثْلٍ، اَیْنَ اِذاً -یااِلهى- طُولُ شُغْلِهِما بِتَرْبِیَتى؟
یا نسبت به ایشان معامله به مثل کنم، الهى اگر چنین کنم پس روزگار مدیدى که در تربیت من سپرى کردهاند،
وَاَیْنَ شِدَّةُ تَعَبِهِما فى حِراسَتى؟ وَ اَیْنَ اِقْتارُهُما عَلىاَنْفُسِهِما ِلتَّوْسِعَةِ عَلَىَّ؟!
و رنجهاى زیادى که در نگاهدارى من تحمّل نمودهاند، و آن همه که بر خود تنگ گرفتند تا زندگى مرا گشایشى باشد چه مىشود؟
لهَیْهاتَ ما یَسْتَوْ فِیانِ مِنّى حَقَّهُما، وَلااُدْرِکُ
بدون شک بعید استکه بتوانند حق خودرا از من دریافت دارند، و من نمىتوانم اندازه بیرون رفتهاند،
فیهِ مِنْ قَوْلٍ، اَوْ اَسْرَفا عَلَىَّ فیهِ مِنْ فِعْلٍ،
یا در عملى نسبت به من زیادهروى نمودهاند، یا حقى از من ضایع کردهاند،
اَوْضَیَّعاهُ لى مِنْ حَقٍّ، اَوْ قَصَّرا بىعَنْهُ مِنْواجِبٍ، فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُما،
یا از وظیفه پدر و مادرى در حق من کوتاهى نمودهاند، حق خود را به آنان بخشیدم، و آن را برایشان نثار کردم،
وَ جُدْتُ بِهِ عَلَیْهِما، وَ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فى وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُما،
و از تو مىخواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى، زیرا که من
فَاِنّى لااَتَّهِمُهُما عَلى نَفْسى، وَلااَسْتَبْطِئُهُما فى بِرّى،
نسبت بهخود آنان را در کوتاهى حق متهم نمىکنم، و آنان را در مهربانى در حق خودم سهلانگار نمىدانم،
وَ لااَکْرَهُ ما تَوَلَّیاهُ مِنْ اَمْرى یا رَبِّ، فَهُما اَوْجَبُ حَقّاً عَلَىَّ، وَ اَقْدَمُ اِحْساناً اِلَىَّ،
و از آنچه دربارهام انجام دادهاند ناراضى نیستم اى پروردگار من، زیرا رعایت حق آنان بر من واجبتر، و احسانشان نسبت به من دیرینهتر،
وَاَعْظَمُ مِنَّةً لَدَىَّ مِنْ اَنْ اُقآصَّهُما بِعَدْلٍ، اَوْ اُجازِیَهُما
و منّتشان بر من بیشتر از آن است که از آنان از روى عدل تقاص بکشم، یا نسبت به
عَلى مِثْلٍ، اَیْنَ اِذاً -یااِلهى- طُولُ شُغْلِهِما بِتَرْبِیَتى؟ وَاَیْنَ
ایشان معامله به مثل کنم، الهى اگر چنین کنم پس روزگار مدیدى که در تربیت من سپرى کردهاند،
شِدَّةُ تَعَبِهِما فى حِراسَتى؟ وَ اَیْنَ اِقْتارُهُما عَلىاَنْفُسِهِما
ورنجهاى زیادى که در نگاهدارى من تحمّل نمودهاند، و آن همه که بر خود تنگ گرفتند تا زندگى مرا
لِلتَّوْسِعَةِ عَلَىَّ؟! هَیْهاتَ ما یَسْتَوْ فِیانِ مِنّى حَقَّهُما،
گشایشى باشد چه مىشود؟ بدون شک بعید استکه بتوانند حق خودرا از من دریافت دارند،
وَلااُدْرِکُ فیهِ مِنْ قَوْلٍ اَوْ اَسْرَفا عَلَىَّ فیهِ مِنْ فِعْلٍ،
و من نمىتوانم اندازه بیرون رفتهاند، یا در عملى نسبت به من زیادهروى نمودهاند
اَوْضَیَّعاهُ لى مِنْ حَقٍّ، اَوْ قَصَّرا بىعَنْهُ مِنْواجِبٍ،
یا حقى از من ضایع کردهاند،
فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُما، وَ جُدْتُ بِهِ عَلَیْهِما، وَ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فى وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُما،
یا از وظیفه پدر و مادرى در حق من کوتاهى نمودهاند، حق خود را به آنان بخشیدم،
فَاِنّى لااَتَّهِمُهُما عَلى نَفْسى،
و آن را برایشان نثار کردم، و از تو مىخواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى،
وَلااَسْتَبْطِئُهُما فى بِرّى، وَ لااَکْرَهُ ما تَوَلَّیاهُ مِنْ اَمْرى یا رَبِّ
زیرا که من نسبت بهخود آنان را در کوتاهى حق متهم نمىکنم، و آنان را در مهربانى در حق خودم سهلانگار نمىدانم، و از آنچه دربارهام انجام دادهاند ناراضى نیستم اى پروردگار من،
فَهُما اَوْجَبُ حَقّاً عَلَىَّ، وَ اَقْدَمُ اِحْساناً لَىَّ،
زیرا رعایت حق آنان بر من واجبتر، و احسانشان نسبت به من دیرینهتر،
اِوَاَعْظَمُ مِنَّةً لَدَىَّ مِنْ اَنْ اُقآصَّهُما بِعَدْلٍ، اَوْ اُجازِیَهُما عَلى مِثْلٍ،
و منّتشان بر من بیشتر از آن است که از آنان از روى عدل تقاص بکشم، یا نسبت به ایشان معامله به مثل کنم
اَیْنَ اِذاً -یااِلهى- طُولُ شُغْلِهِما بِتَرْبِیَتى؟
الهى اگر چنین کنم پس روزگار مدیدى که در تربیت من سپرى کردهاند،
وَاَیْنَ شِدَّةُ تَعَبِهِما فى حِراسَتى؟ وَ اَیْنَ اِقْتارُهُما عَلىاَنْفُسِهِما
رنجهاى زیادى که در نگاهدارى من تحمّل نمودهاند، و آن همه که بر خود تنگ گرفتند تا زندگى مرا
لِلتَّوْسِعَةِ عَلَىَّ؟!
گشایشى باشد چه مىشود؟
هَیْهاتَ ما یَسْتَوْ فِیانِ مِنّى حَقَّهُما، وَلااُدْرِکُ
بدون شک بعید استکه بتوانند حق خودرا از من دریافت دارند، و من نمىتوانم
فیهِ مِنْ قَوْلٍ،
اندازه بیرون رفتهاند،
اَوْ اَسْرَفا عَلَىَّ فیهِ مِنْ فِعْلٍ،
یا در عملى نسبت به من زیادهروى نمودهاند،
اَوْضَیَّعاهُ لى مِنْ حَقٍّ،
یا حقى از من ضایع کردهاند،
اَوْ قَصَّرا بىعَنْهُ مِنْواجِبٍ، فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُما، وَ جُدْتُ
یا از وظیفه پدر و مادرى در حق من کوتاهى نمودهاند، حق خود را به آنان بخشیدم، و آن را
بِهِ عَلَیْهِما، وَ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فى وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُما،
برایشان نثار کردم، و از تو مىخواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى،
فَاِنّى لااَتَّهِمُهُما عَلى نَفْسى، وَلااَسْتَبْطِئُهُما فى بِرّى، وَ لااَکْرَهُ ما
زیرا که من نسبت بهخود آنان را در کوتاهى حق متهم نمىکنم، و آنان را در مهربانى در حق خودم سهلانگار نمىدانم، و از آنچه دربارهام انجام دادهاند
تَوَلَّیاهُ مِنْ اَمْرى یا رَبِّ،
ناراضى نیستم اى پروردگار من،
فَهُما اَوْجَبُ حَقّاً عَلَىَّ،
زیرا رعایت حق آنان بر من واجبتر،
وَ اَقْدَمُ اِحْساناً
و احسانشان نسبت به من دیرینهتر،
اِلَىَّ، وَاَعْظَمُ مِنَّةً لَدَىَّ مِنْ اَنْ اُقآصَّهُما بِعَدْلٍ،
و منّتشان بر من بیشتر از آن است که از آنان از روى عدل تقاص بکشم،
اَوْ اُجازِیَهُما عَلى مِثْلٍ، اَیْنَ اِذاً -یااِلهى- طُولُ شُغْلِهِما بِتَرْبِیَتى؟
یا نسبت به ایشان معامله به مثل کنم، الهى اگر چنین کنم پس روزگار مدیدى که در تربیت من سپرى کردهاند،
وَاَیْنَ شِدَّةُ تَعَبِهِما فى حِراسَتى؟
رنجهاى زیادى که در نگاهدارى من تحمّل نمودهاند،
وَ اَیْنَ اِقْتارُهُما عَلىاَنْفُسِهِما لِلتَّوْسِعَةِ عَلَىَّ؟!
و آن همه که بر خود تنگ گرفتند تا زندگى مرا گشایشى باشد چه مىشود؟
هَیْهاتَ ما یَسْتَوْ فِیانِ مِنّى حَقَّهُما، وَلااُدْرِکُ مَا یَجِبُ عَلَیَّ لَهُمَا ،
بدون شک بعید استکه بتوانند حق خودرا از من دریافت دارند، و من نمىتوان بعید است که بتوانند حقّ خود را به طور کامل از من دریافت کنند و من قدرت ندارم حقوقی که از ایشان برعهدۀ من واجب شده، تدارک کنم؛
وَ لَا أَنَا بِقَاضٍ وَظِیفَةَ خِدْمَتِهِمَا ،
و وظیفۀ خدمت را نسبت به آن دو به جا آورم،
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ،
پس بر محمّد و آلش درود فرست
وَ أَعِنِّی یَا خَیْرَ مَنِ اسْتُعِینَ بِهِ ،
و ای عطاکنندهترین کسی که از او درخواست و تقاضا شود! مرا بر ادای حقّ آنان یاری ده و ای راهنماترین کسی که به او رو کنند!مرا برای خدمت به پدر و مادر توفیق عنایت کن
وَ وَفِّقْنِی یَا أَهْدَى مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ ،
و روزی که هر انسانی به خاطر آنچه مرتکب شده جزا داده میشود
وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلآْبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ ﴿یَوْمَ تُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ﴾
و در برنامه جزا به آنان ستم نمیشود، مرا در زمرۀ آنان که عاقّ پدران و مادران¬اند قرار مده.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ ،
خدایا! بر محمّد و آلش و بر نسل او درود فرست
وَ اخْصُصْ أَبَوَیَّ بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِکَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ ،
و پدر و مادرم را به برترین چیزی که پدران و مادران بندگان مؤمنت را به آن اختصاص دادی، اختصاص ده؛
یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
ای مهربانترین مهربانان!
اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَهُمَا فِی أَدْبَارِ صَلَوَاتِی ،
خدایا! یاد ایشان را در پی نمازهایم
وَ فِی إِنىً مِنْ آنَاءِ لَیْلِی ،
و در هر وقتی از اوقات شبم
وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِی
و در هر ساعتی از ساعات روزم، از یادم مبر.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ،
خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست
وَ اغْفِرْ لِی بِدُعَائِی لَهُمَا ،
و مرا به برکت دعایی که برای آنان می¬کنم بیامرز
وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِی مَغْفِرَةً حَتْماً ،
و آنان را به خاطر احسانشان به من، در گردونه آمرزش قرار ده؛
وَ ارْضَ عَنْهُمَا بِشَفَاعَتِی لَهُمَا رِضىً عَزْماً ،
آمرزشی لازم و قطعی و به خاطر شفاعتم در حقّ آنان، از آنها خشنود شو، خشنودی استوار و پابرجا؛
وَ بَلِّغْهُمَا بِالْکَرَامَةِ مَوَاطِنَ السَّلَامَةِ
و آنان را با گرامی داشتن به جاهای سلامت برسان.
اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِی ،
خدایا! اگر آمرزشت نسبت به آنها بر من پیشی گرفته، پس ایشان را شفیع من قرار ده؛
وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّى نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی دَارِ کَرَامَتِکَ وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ ،
و اگر مرا پیش از آنها مورد مغفرت قرار دادهای،پس مرا شفیع آنان کن؛ تا در پرتو مهربانیات، در سرای کرامتت و جایگاه آمرزش و رحمتت گرد آییم؛
إنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ،
همانا تو دارای احسان عظیم
وَ الْمَنِّ الْقَدیِمِ ،
و نعمت قدیمی
وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمیِنَ
و تو مهربانترین مهربانانی
وَ کان مِندعائِه علیهالسّلام لِاَبَوَیْهِ عَلیهم السَّلام
« براى پدر و مادر »
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ، وَ اَهْلِ بَیْتِهِ
خداوندا بر محمّد بنده و فرستادهات و بر خاندان پاکش درود
الطّاهِرینَ، وَاخْصُصْهُمْ بِاَفْضَلِ صَلَواتِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ
فرست، و آنان را به بهترین درودها و رحمت و
بَرَکاتِکَ وَ سَلامِکَ، وَاخْصُصِ اللَّهُمَّ والِدَىَّ بِالْکَرامَةِ
برکات و سلام خود مخصوص گردان، الهى و پدر و مادر مرا به کرامت
لَدَیْکَ وَالصَّلوةِ مِنْکَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
نزد خود و درود از سوى خود اختصاص ده، اى مهربانترین مهربانان.
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاَلْهِمْنى عِلْمَ مایَجِبُ لَهُما عَلَىَّ اِلْهاماً،
بر محمد و آلش درود فرست، و دانش آنچه از حقوق ایشان که بر من لازم است به من الهام کن،
وَاجْمَعْ لى عِلْمَ ذلِکَ کُلِّهِ تَماماً، ثُمَّ اسْتَعْمِلْنى بِما تُلْهِمُنى
و دانش تمام آن واجبات را بدون کم و زیاد برایم فراهم نما، آنگاه مرا به آنچه در این زمینه به من الهام کردهاى
مِنْهُ، وَ وَفِّقْنى لِلنُّفُوذِ فیما تُبَصِّرُنى مِنْ عِلْمِهِ، حَتىَّ لایَفُوتَنِى
به کار گیر، و توفیقم ده تا نسبت به آنچه به من بصیرت مىدهى اقدام کنم، تا به کار بستن چیزى
اسْتِعْمالُ شَىْءٍ عَلَّمْتَنیهِ، وَلاتَثْقُلَ اَرْکانىعَنِالْحُفُوفِفیما
از آنچه به من تعلیم دادهاى از دستم نرود، و ارکان بدنم از خدمتى که مرا به آن ملهم فرمودهاى احساس
اَلْهَمْ تَنیهِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ والِهِ کَما شَرَّفْتَنابِهِ،
گرانى ننماید. خداوندا بر محمد و آلش درود فرست همانطور که ما را به وجودش سرافراز فرمودى،
وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ کَما اَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَى الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ.
و بر محمد و آلش درود فرست. همانسان که به سبب آن حضرت حقى از ما بر عهده مردم واجب نمودى.
اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى اَهابُهُما هَیْبَةَ السُّلْطانِ الْعَسُوفِ،
خداوندا چنان کن که از هیبت پدر و مادرم چون از هیبت سلطان خودکامه بیمناک باشم،
وَ اَبَرُّهُما برَّ الْاُمِّ الرَّؤُوفِ،
و به هر دو چون مادرى مهربان نیکى نمایم،
وَاجْعَلْ طاعَتى لِوالِدَىَّ وَ بِرّى بِهِما اَقَرَّ
و اطاعت از آنان و نیکى به هر دوى آنان را در نظرم از لذّت خواب در
لِعَیْنى مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنانِ،
چشم خوابآلوده شیرینتر
وَاَثْلَجَ لِصَدْرى مِنْ شَرْبَةِ
و براى سوز سینهام از شربت گوارا
الظَّمْئانِ حَتّى اُوثِرَ عَلى هَواىَ هَواهُما،
در ذائقه تشنه خنکتر گردان،
وَاُقَدِّمَ عَلى رِضاىَ ضاهُما،
تا خواسته ایشان را بر خواسته خود ترجیح دهم،
وَاَسْتَکْثِرَ بِرَّهُما بى وَ اِنْ قَلَّ،
و خرسندى آن دو را بر خرسندى خود مقدّم دارم،
وَاَسْتَقِلَّ بِرّى بِهِما وَ اِنْکَثُرَ.
و خوبى ایشان را در حق خود هرچند اندک باشد زیاد بینم، و نیکویى خود را درباره ایشان
اَللَّهُمَّ خَفِّضْ لَهُما صَوْتى،
خداوندا، صدایم را در محضر آنان ملایمکن، و گفتارم را بر آنان دلنشین فرما،
وَ اَطِبْ لَهُما کَلامى،
گرچه بسیار باشد کم شمارم
وَ اَلِنْ لَهُما عَریکَتى، وَاَعْطِفْ عَلَیْهِما قَلْبى، وَصَیِّرْنى بِهِما
و خویم را نسبت به آنان نرمى عنایت کن، و قلبم را بر هر دو مهربان ساز،
رَفیقاً، وَ عَلَیْهِما شَفیقاً.
و مرا نسبت به هر دو خوشرفتار و دلسوز قرار ده.
اَللَّهُمَّ اشْکُرْ لَهُما تَرْبِیَتى،
خداوندا هر دو را به پاس تربیت من جزاى نیکو ده،
وَ اَثِبْهُما عَلى تَکْرِمَتى، وَاحْفَظْ لَهُما ما حَفِظاهُ مِنّى فى صِغَرى.
در مقابل آنکه مرا گرامى داشتند جزاى خیر عطا فرما، و هرچه را در کودکى نسبت به من منظور داشتهاند در حق ایشان - منظور کن.
اَللَّهُمَّ وَ ما مَسَّهُما مِنّى مِنْ اَذًى،
خداوندا اگر از جانب من آزارى به آنان رسیده
اَوْخَلَصَ اِلَیْهِما عَنّى مِنْ فَاجْعَلْهُ حِطَّةً لِذُنُوبِهِما،
یا از من کار ناخوشایندى دیدهاند،
مَکْرُوهٍ، اَوْ - ضاعَ قِبَلى لَهُما مِنْ حَقٍّ،
یا حقى از آنان به وسیله من از بین رفته، همه را موجب پاک شدن آنان از گناهانشان
وَ عُلُوّاً فى دَرَجاتِهِما، وَ زِیادَةً فى حَسَناتِهِما،
و مایه رفعت مقامشان و افزونى حسناتشان قرار ده،
یا مُبَدِّلَ السَّیِّئاتِ بِاَضْعافِها مِنَ الْحَسَناتِ.
اى که بدی ها را به چندین برابر به خوبى تبدیل مىنمایى
اَللَّهُمَّ وَ ما تَعَدَّیا عَلَىَّ فیهِ مِنْ قَوْلٍ،
الهى اگر در گفتار با من ازاندازه بیرون رفتهاند،
اَوْ اَسْرَفا عَلَىَّ فیهِ مِنْ فِعْلٍ، اَوْضَیَّعاهُ لى مِنْ حَقٍّ،
یا در عملى نسبت به من زیادهروى نمودهاند، یا حقى از من ضایع کردهاند،
اَوْ قَصَّرا بىعَنْهُ مِنْواجِبٍ، فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُما،
یا از وظیفه پدر و مادرى در حق من کوتاهى نمودهاند، حق خود را به آنان بخشیدم، و آن را
وَ جُدْتُ بِهِ عَلَیْهِما، وَ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فى وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُما،
برایشان نثار کردم، و از تو مىخواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى، زیرا که من
فَاِنّىلااَتَّهِمُهُما عَلى نَفْسى،
نسبت بهخود آنان را در کوتاهى حق متهم نمىکنم،
وَلااَسْتَبْطِئُهُما فى بِرّى،
و آنان را در مهربانى در حق خودم سهلانگار نمىدانم،
وَ لااَکْرَهُ ما تَوَلَّیاهُ مِنْ اَمْرى یا رَبِّ،
و از آنچه دربارهام انجام دادهاند ناراضى نیستم اى پروردگار من،
فَهُما اَوْجَبُ حَقّاً عَلَىَّ، وَ اَقْدَمُ اِحْساناً اِلَىَّ،
زیرا رعایت حق آنان بر من واجبتر، و احسانشان نسبت به من دیرینهتر،
وَاَعْظَمُ مِنَّةً لَدَىَّ مِنْ اَنْ اُقآصَّهُما بِعَدْلٍ،
و منّتشان بر من بیشتر از آن است که از آنان از روى عدل تقاص بکشم
اَوْ اُجازِیَهُما عَلى مِثْلٍ، اَیْنَ اِذاً -یااِلهى- طُولُ شُغْلِهِما بِتَرْبِیَتى؟
یا نسبت به ایشان معامله به مثل کنم، الهى اگر چنین کنم پس روزگار مدیدى که در تربیت من سپرى کردهاند،
وَاَیْنَ وشِدَّةُ تَعَبِهِما فى حِراسَتى؟ وَ اَیْنَ اِقْتارُهُما عَلىاَنْفُسِهِما
رنجهاى زیادى که در نگاهدارى من تحمّل نمودهاند، و آن همه که بر خود تنگ گرفتند تا زندگى مرا
لِلتَّوْسِعَةِ عَلَىَّ؟! هَیْهاتَ ما یَسْتَوْ فِیانِ مِنّى حَقَّهُما، وَلااُدْرِکُ
گشایشى باشد چه مىشود؟ بدون شک بعید استکه بتوانند حق خودرا از من دریافت دارند، و من نمىتوانم
فیهِ مِنْ قَوْلٍ، اَوْ اَسْرَفا عَلَىَّ فیهِ مِنْ فِعْلٍ، اَوْضَیَّعاهُ لى مِنْ حَقٍّ،
اندازه بیرون رفتهاند، یا در عملى نسبت به من زیادهروى نمودهاند، یا حقى از من ضایع کردهاند،
اَوْ قَصَّرا بىعَنْهُ مِنْواجِبٍ،
یا از وظیفه پدر و مادرى در حق من کوتاهى نمودهاند،
فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُما، وَ جُدْتُ
حق خود را به آنان بخشیدم، و آن را برایشان نثار کردم،
بِهِ عَلَیْهِما، وَ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فى وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُما،
و از تو مىخواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى
فَاِنّى لااَتَّهِمُهُما عَلى نَفْسى،
زیرا که من نسبت بهخود آنان را در کوتاهى حق متهم نمىکنم،
وَلااَسْتَبْطِئُهُما فى بِرّى،
و آنان را در مهربانى در حق خودم سهلانگار نمىدانم
وَ لااَکْرَهُ ما تَوَلَّیاهُ مِنْ اَمْرى یا رَبِّ،
و از آنچه دربارهام انجام دادهاند ناراضى نیستم اى پروردگار من،
فَهُما اَوْجَبُ حَقّاً عَلَىَّ، وَ اَقْدَمُ اِحْساناً اِلَىَّ،
زیرا رعایت حق آنان بر من واجبتر، و احسانشان نسبت به من دیرینهتر،
وَاَعْظَمُ مِنَّةً لَدَىَّ مِنْ اَنْ اُقآصَّهُما بِعَدْلٍ،
و منّتشان بر من بیشتر از آن است که از آنان از روى عدل تقاص بکشم
اَوْ اُجازِیَهُما عَلى مِثْلٍ، اَیْنَ اِذاً -یااِلهى- طُولُ شُغْلِهِما بِتَرْبِیَتى؟
یا نسبت به ایشان معامله به مثل کنم، الهى اگر چنین کنم پس روزگار مدیدى که در تربیت من سپرى کردهاند،
وَاَیْنَ شِدَّةُ تَعَبِهِما فى حِراسَتى؟ وَ اَیْنَ اِقْتارُهُما عَلىاَنْفُسِهِما ِلتَّوْسِعَةِ عَلَىَّ؟!
و رنجهاى زیادى که در نگاهدارى من تحمّل نمودهاند، و آن همه که بر خود تنگ گرفتند تا زندگى مرا گشایشى باشد چه مىشود؟
لهَیْهاتَ ما یَسْتَوْ فِیانِ مِنّى حَقَّهُما، وَلااُدْرِکُ
بدون شک بعید استکه بتوانند حق خودرا از من دریافت دارند، و من نمىتوانم اندازه بیرون رفتهاند،
فیهِ مِنْ قَوْلٍ، اَوْ اَسْرَفا عَلَىَّ فیهِ مِنْ فِعْلٍ،
یا در عملى نسبت به من زیادهروى نمودهاند، یا حقى از من ضایع کردهاند،
اَوْضَیَّعاهُ لى مِنْ حَقٍّ، اَوْ قَصَّرا بىعَنْهُ مِنْواجِبٍ، فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُما،
یا از وظیفه پدر و مادرى در حق من کوتاهى نمودهاند، حق خود را به آنان بخشیدم، و آن را برایشان نثار کردم،
وَ جُدْتُ بِهِ عَلَیْهِما، وَ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فى وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُما،
و از تو مىخواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى، زیرا که من
فَاِنّى لااَتَّهِمُهُما عَلى نَفْسى، وَلااَسْتَبْطِئُهُما فى بِرّى،
نسبت بهخود آنان را در کوتاهى حق متهم نمىکنم، و آنان را در مهربانى در حق خودم سهلانگار نمىدانم،
وَ لااَکْرَهُ ما تَوَلَّیاهُ مِنْ اَمْرى یا رَبِّ، فَهُما اَوْجَبُ حَقّاً عَلَىَّ، وَ اَقْدَمُ اِحْساناً اِلَىَّ،
و از آنچه دربارهام انجام دادهاند ناراضى نیستم اى پروردگار من، زیرا رعایت حق آنان بر من واجبتر، و احسانشان نسبت به من دیرینهتر،
وَاَعْظَمُ مِنَّةً لَدَىَّ مِنْ اَنْ اُقآصَّهُما بِعَدْلٍ، اَوْ اُجازِیَهُما
و منّتشان بر من بیشتر از آن است که از آنان از روى عدل تقاص بکشم، یا نسبت به
عَلى مِثْلٍ، اَیْنَ اِذاً -یااِلهى- طُولُ شُغْلِهِما بِتَرْبِیَتى؟ وَاَیْنَ
ایشان معامله به مثل کنم، الهى اگر چنین کنم پس روزگار مدیدى که در تربیت من سپرى کردهاند،
شِدَّةُ تَعَبِهِما فى حِراسَتى؟ وَ اَیْنَ اِقْتارُهُما عَلىاَنْفُسِهِما
ورنجهاى زیادى که در نگاهدارى من تحمّل نمودهاند، و آن همه که بر خود تنگ گرفتند تا زندگى مرا
لِلتَّوْسِعَةِ عَلَىَّ؟! هَیْهاتَ ما یَسْتَوْ فِیانِ مِنّى حَقَّهُما،
گشایشى باشد چه مىشود؟ بدون شک بعید استکه بتوانند حق خودرا از من دریافت دارند،
وَلااُدْرِکُ فیهِ مِنْ قَوْلٍ اَوْ اَسْرَفا عَلَىَّ فیهِ مِنْ فِعْلٍ،
و من نمىتوانم اندازه بیرون رفتهاند، یا در عملى نسبت به من زیادهروى نمودهاند
اَوْضَیَّعاهُ لى مِنْ حَقٍّ، اَوْ قَصَّرا بىعَنْهُ مِنْواجِبٍ،
یا حقى از من ضایع کردهاند،
فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُما، وَ جُدْتُ بِهِ عَلَیْهِما، وَ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فى وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُما،
یا از وظیفه پدر و مادرى در حق من کوتاهى نمودهاند، حق خود را به آنان بخشیدم،
فَاِنّى لااَتَّهِمُهُما عَلى نَفْسى،
و آن را برایشان نثار کردم، و از تو مىخواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى،
وَلااَسْتَبْطِئُهُما فى بِرّى، وَ لااَکْرَهُ ما تَوَلَّیاهُ مِنْ اَمْرى یا رَبِّ
زیرا که من نسبت بهخود آنان را در کوتاهى حق متهم نمىکنم، و آنان را در مهربانى در حق خودم سهلانگار نمىدانم، و از آنچه دربارهام انجام دادهاند ناراضى نیستم اى پروردگار من،
فَهُما اَوْجَبُ حَقّاً عَلَىَّ، وَ اَقْدَمُ اِحْساناً لَىَّ،
زیرا رعایت حق آنان بر من واجبتر، و احسانشان نسبت به من دیرینهتر،
اِوَاَعْظَمُ مِنَّةً لَدَىَّ مِنْ اَنْ اُقآصَّهُما بِعَدْلٍ، اَوْ اُجازِیَهُما عَلى مِثْلٍ،
و منّتشان بر من بیشتر از آن است که از آنان از روى عدل تقاص بکشم، یا نسبت به ایشان معامله به مثل کنم
اَیْنَ اِذاً -یااِلهى- طُولُ شُغْلِهِما بِتَرْبِیَتى؟
الهى اگر چنین کنم پس روزگار مدیدى که در تربیت من سپرى کردهاند،
وَاَیْنَ شِدَّةُ تَعَبِهِما فى حِراسَتى؟ وَ اَیْنَ اِقْتارُهُما عَلىاَنْفُسِهِما
رنجهاى زیادى که در نگاهدارى من تحمّل نمودهاند، و آن همه که بر خود تنگ گرفتند تا زندگى مرا
لِلتَّوْسِعَةِ عَلَىَّ؟!
گشایشى باشد چه مىشود؟
هَیْهاتَ ما یَسْتَوْ فِیانِ مِنّى حَقَّهُما، وَلااُدْرِکُ
بدون شک بعید استکه بتوانند حق خودرا از من دریافت دارند، و من نمىتوانم
فیهِ مِنْ قَوْلٍ،
اندازه بیرون رفتهاند،
اَوْ اَسْرَفا عَلَىَّ فیهِ مِنْ فِعْلٍ،
یا در عملى نسبت به من زیادهروى نمودهاند،
اَوْضَیَّعاهُ لى مِنْ حَقٍّ،
یا حقى از من ضایع کردهاند،
اَوْ قَصَّرا بىعَنْهُ مِنْواجِبٍ، فَقَدْ وَهَبْتُهُ لَهُما، وَ جُدْتُ
یا از وظیفه پدر و مادرى در حق من کوتاهى نمودهاند، حق خود را به آنان بخشیدم، و آن را
بِهِ عَلَیْهِما، وَ رَغِبْتُ اِلَیْکَ فى وَضْعِ تَبِعَتِهِ عَنْهُما،
برایشان نثار کردم، و از تو مىخواهم که وزر و وبال آن را از دوش آنان بردارى،
فَاِنّى لااَتَّهِمُهُما عَلى نَفْسى، وَلااَسْتَبْطِئُهُما فى بِرّى، وَ لااَکْرَهُ ما
زیرا که من نسبت بهخود آنان را در کوتاهى حق متهم نمىکنم، و آنان را در مهربانى در حق خودم سهلانگار نمىدانم، و از آنچه دربارهام انجام دادهاند
تَوَلَّیاهُ مِنْ اَمْرى یا رَبِّ،
ناراضى نیستم اى پروردگار من،
فَهُما اَوْجَبُ حَقّاً عَلَىَّ،
زیرا رعایت حق آنان بر من واجبتر،
وَ اَقْدَمُ اِحْساناً
و احسانشان نسبت به من دیرینهتر،
اِلَىَّ، وَاَعْظَمُ مِنَّةً لَدَىَّ مِنْ اَنْ اُقآصَّهُما بِعَدْلٍ،
و منّتشان بر من بیشتر از آن است که از آنان از روى عدل تقاص بکشم،
اَوْ اُجازِیَهُما عَلى مِثْلٍ، اَیْنَ اِذاً -یااِلهى- طُولُ شُغْلِهِما بِتَرْبِیَتى؟
یا نسبت به ایشان معامله به مثل کنم، الهى اگر چنین کنم پس روزگار مدیدى که در تربیت من سپرى کردهاند،
وَاَیْنَ شِدَّةُ تَعَبِهِما فى حِراسَتى؟
رنجهاى زیادى که در نگاهدارى من تحمّل نمودهاند،
وَ اَیْنَ اِقْتارُهُما عَلىاَنْفُسِهِما لِلتَّوْسِعَةِ عَلَىَّ؟!
و آن همه که بر خود تنگ گرفتند تا زندگى مرا گشایشى باشد چه مىشود؟
هَیْهاتَ ما یَسْتَوْ فِیانِ مِنّى حَقَّهُما، وَلااُدْرِکُ مَا یَجِبُ عَلَیَّ لَهُمَا ،
بدون شک بعید استکه بتوانند حق خودرا از من دریافت دارند، و من نمىتوان بعید است که بتوانند حقّ خود را به طور کامل از من دریافت کنند و من قدرت ندارم حقوقی که از ایشان برعهدۀ من واجب شده، تدارک کنم؛
وَ لَا أَنَا بِقَاضٍ وَظِیفَةَ خِدْمَتِهِمَا ،
و وظیفۀ خدمت را نسبت به آن دو به جا آورم،
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ،
پس بر محمّد و آلش درود فرست
وَ أَعِنِّی یَا خَیْرَ مَنِ اسْتُعِینَ بِهِ ،
و ای عطاکنندهترین کسی که از او درخواست و تقاضا شود! مرا بر ادای حقّ آنان یاری ده و ای راهنماترین کسی که به او رو کنند!مرا برای خدمت به پدر و مادر توفیق عنایت کن
وَ وَفِّقْنِی یَا أَهْدَى مَنْ رُغِبَ إِلَیْهِ ،
و روزی که هر انسانی به خاطر آنچه مرتکب شده جزا داده میشود
وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی أَهْلِ الْعُقُوقِ لِلآْبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ ﴿یَوْمَ تُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ﴾
و در برنامه جزا به آنان ستم نمیشود، مرا در زمرۀ آنان که عاقّ پدران و مادران¬اند قرار مده.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ ،
خدایا! بر محمّد و آلش و بر نسل او درود فرست
وَ اخْصُصْ أَبَوَیَّ بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِکَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ ،
و پدر و مادرم را به برترین چیزی که پدران و مادران بندگان مؤمنت را به آن اختصاص دادی، اختصاص ده؛
یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
ای مهربانترین مهربانان!
اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَهُمَا فِی أَدْبَارِ صَلَوَاتِی ،
خدایا! یاد ایشان را در پی نمازهایم
وَ فِی إِنىً مِنْ آنَاءِ لَیْلِی ،
و در هر وقتی از اوقات شبم
وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِی
و در هر ساعتی از ساعات روزم، از یادم مبر.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ،
خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست
وَ اغْفِرْ لِی بِدُعَائِی لَهُمَا ،
و مرا به برکت دعایی که برای آنان می¬کنم بیامرز
وَ اغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِی مَغْفِرَةً حَتْماً ،
و آنان را به خاطر احسانشان به من، در گردونه آمرزش قرار ده؛
وَ ارْضَ عَنْهُمَا بِشَفَاعَتِی لَهُمَا رِضىً عَزْماً ،
آمرزشی لازم و قطعی و به خاطر شفاعتم در حقّ آنان، از آنها خشنود شو، خشنودی استوار و پابرجا؛
وَ بَلِّغْهُمَا بِالْکَرَامَةِ مَوَاطِنَ السَّلَامَةِ
و آنان را با گرامی داشتن به جاهای سلامت برسان.
اللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِی ،
خدایا! اگر آمرزشت نسبت به آنها بر من پیشی گرفته، پس ایشان را شفیع من قرار ده؛
وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُکَ لِی فَشَفِّعْنِی فِیهِمَا حَتَّى نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِکَ فِی دَارِ کَرَامَتِکَ وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ ،
و اگر مرا پیش از آنها مورد مغفرت قرار دادهای،پس مرا شفیع آنان کن؛ تا در پرتو مهربانیات، در سرای کرامتت و جایگاه آمرزش و رحمتت گرد آییم؛
إنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ،
همانا تو دارای احسان عظیم
وَ الْمَنِّ الْقَدیِمِ ،
و نعمت قدیمی
وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمیِنَ
و تو مهربانترین مهربانانی
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
تاکنون نظری ثبت نشده است.