- 3078
- 1000
- 1000
- 1000
دعای یکم صحیفه سجادیه- در ستایش خدای عزوجل
با اجرای بشیر جزایری
وَ کان مِن دعائِه علیه السلام اذا ابتَدأ بِالدّعاءِ بدأ بالتحمید لِلَّه عزَّوجل و الثَّنَاءِ عَلَیه
الْحَمْدُ لِلَّه الْاَوَّلِ بِلا اَوَّلٍ کانَ قَبْلَهُ، وَالْاخِرِ بِلا اخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ،
سپاس مخصوص خداست. آن وجود مبارکی که اول است، بی آنکه که اوّلی پیش از او باشد و آخر است، بی آنکه آخری پس از او باشد.
الَّذى قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ اَبْصارُ النّاظِرینَ، وَعَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ اَوْهامُ الْواصِفینَ.
دیده بینندگان از دیدنش ناتوان، و گمان وصف کنندگان از ستودنش عاجز است.
اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِداعاً، وَاخْتَرَعَهُمْ عَلى مَشِیَّتِهِ اخْتِراعاً،
موجودات را به قدرتش آفرید؛ آفریدنی خوشنما و مخلوقات را به اراده اش ساخت، ساختنی زیبا.
ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَریقَ اِرادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فى سَبیلِ مَحَبَّتِهِ، لایَمْلِکُونَ تَأْخیراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ اِلَیْهِ، وَ لایَسْتَطیعُونَ تَقَدُّماً اِلى ما اَخَّرَهُمْ عَنْهُ،
آنگاه، تمام آنها را در مسیر خواسته خود راهی نمود و در راه محبتش برانگیخت. قدرت پس رفتن، به جانب مرزهایی که آنان را از آنها پیش انداخت ندارند و توان پیش رفتن به سوی حدودی که آنان را از آنها پس انداخت ندارند.
وَ جَعَلَ لِکُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لایَنْقُصُ مَنْ زادَهُ ناقِصٌ، وَ لایَزیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زائِدٌ،
از رزق و روزیش، برای هر یک از جان داران، خوراکی معلوم و قسمت شده قرار داد. سهم کسی را که فراوان داده، احدی نمی تواند بکاهد و نصیب کسی از آنان را که کاسته، هیچکس نمی تواند بیفزاید.
ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِى الْحَیوةِ اَجَلاً مَوْقوُتاً، وَ نَصَبَ لَهُ اَمَداً مَحْدُوداً، یَتَخَطَّأُ اِلَیْهِ بِاَیّامِ عُمُرِهِ، وَ یَرْهَقُهُ بِاَعْوامِ دَهْرِهِ، حَتّى اِذا بَلَغَ َقْصى اَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسابَ عُمُرِهِ، قَبَضَهُ اِلى ما نَدَبَهُ اِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوابِهِ، اَوْ مَحْذُورِ عِقابِهِ، لِیَجْزِىَ الَّذینَ اَسآؤُا بِما عَمِلُوا، وَ یَجْزِىَ الَّذینَ اَحْسَنُوا بِالْحُسْنى، عَدْلاً مِنْهُ،
آنگاه زندگی او را زمانی معین، مقدّر فرمود و پایانی محدود قرار داد که به سوی آن پایان، با ایام عمرش قدم برمی دارد و با سال های زندگی اش، به آن نزدیک می شود، تا هنگامی که به دورترین باقیمانده پایان زندگی اش برسد و پیمانه حساب عمرش را تمام و کامل دریافت کند. او را به سوی آنچه از پاداش بسیار، یا عذاب دردناک فراخوانده ببرد، تا به خاطر عدالتش، بدکاران را به علّت کردار ناپسندشان و نیکوکاران را به سبب کار نیکشان جزا دهد.
تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُهُ، وَ تَظاهَرَتْ الآؤُهُ، لایُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ.
پاک و مبارک است نام های حضرتش و پی درپی است نعمت هایش. از آنچه انجام می دهد، بازخواست نشود، ولی همگان در پیشگاهش بازخواست شوند.
وَالْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلى ما اَبْلاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتابِعَةِ، وَاَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فى مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فى رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ،
سپاس مخصوص خداست که اگر بندگانش را از شناختِ سپاسگزاری اش بر آنچه که از عطایای پیاپی اش که محض امتحان کردنشان به آنان عنایت فرمود و نعمت های پیوسته ای که بر آنان کامل کرد، به چاه محرومیت می انداخت، در عطایا و نعمت هایش، دخل و تصرّف می کردند و او را سپاس نمی گزاردند و روزیش را به فراوانی خرج می کردند و به شکر عنایاتش برنمی خاستند.
وَ لَوْ کانُوا کَذلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْاِنْسانِیَّةِ اِلى حَدِّ الْبَهیمِیَّةِ،فَکانُوا کَما وَصَفَ فى مُحْکَمِ کِتابِهِ: «اِنْ هُمْ اِلاّ کَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ سَبیلاً».
اگر چنین بودند، از حدود انسانیت بیرون می رفتند و به مرز حیوانیت می رسیدند. در نتیجه به این صورت بودند که در کتاب محکمش وصف کرده: «آنان جز مانند چهارپایان نیستند بلکه آنان گمراهترند!»
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى ما عَرَّفَنا مِنْ نَفْسِهِ، وَ اَلْهَمَنا مِنْ شُکْرِهِ، وَ فَتَحَ لَنا مِنْ اَبْوابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیَّتِهِ، وَ دَلَّنا عَلَیْهِ مِنَ الْاِخْلاصِ لَهُ فى تَوْحیدِهِ، وَ جَنَّبَنا مِنَ الْاِلْحادِ وَالشَّکِّ فى اَمْرِهِ،
و سپاس مخصوص خداست که وجودش را به ما شناساند و شکرش را به ما الهام فرمود و درهای دانش را به پروردگاری اش به روی ما گشود و ما را بر اخلاص ورزی در یکتایی اش راهنمایی کرد و از انحراف در دین و تردید در دستورش، دور داشت.
حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ اِلى رِضاهُ وَ عَفْوِهِ،
خدا را سپاس می گزارم، سپاسی که با آن، در گروه سپاسگزاران از بندگانش زندگی کنم و با آن سپاس بر هر که به خشنودی و گناه بخشی اش پیشی جسته، سبقت گیرم.
حَمْداً یُضىءُ لَنا بِهِ ظُلُماتِ الْبَرْزَخِ، وَ یُسَهِّلُ عَلَیْنا بِهِ سَبیلَ الْمَبْعَثِ، وَ یُشَرِّفُ بِهِ مَنازِلَنا عِنْدَ مَواقِفِ الْاَشْهادِ، یَوْمَ تُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ وَ هُمْ لایُظْلَمُونَ، یَوْمَ لایُغْنى مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَیْئاً وَ لاهُمْ یُنْصَرُونَ،
سپاسی که به سبب آن، تاریکی های برزخ را بر ما روشن کند و به وسیله آن، راه رستاخیز را بر ما آسان فرماید و به کمک آن، رتبه های ما را نزد گواهان روز قیامت بلند گرداند. روزی که هر وجودی، به خاطر آنچه مرتکب شده، پاداش داده شود و مورد ستم قرار نگیرد؛ روزی که هیچ دوستی، چیزی از عذاب را از دوستش دفع نکند و این گنهکاران حرف های از جانب کسی یاری نشوند؛
حَمْداً یَرْتَفِعُ مِنّا اِلى اَعْلى عِلِّیّینَ فى کِتابٍ مَرْقُومٍ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ،
سپاسی که از جانب ما، در پرونده ای که کردار نیکان در آن رقم خورده و مقرّبان درگاهش گواهان آنند، به سوی اعلا علیین بالا رود،
حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنا اِذا بَرِقَتِ الْاَبْصارُ، و تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنا اِذَا اسْوَدَّتِ الْاَبْشارُ،
سپاسی که چون دیدهها در قیامت خیره شود، سبب روشنی دیده ما شود و هنگامیکه چهرهها سیاه گردد، به نورانیت آن صورتهای ما به سپیدی رسد.
حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ اَلیمِ ناراللَّهِ اِلى کَریمِ جِوارِاللَّهِ،
سپاسی که ما را از آتش دردناک خدا آزاد و در جوار کریمانه اش جای دهد.
حَمْداً - نُزاحِمُ بِهِ مَلآئِکَتَهُ الْمُقَرَّبینَ، وَنُضآمُّ بِهِ اَنْبِیاءَهُ الْمُرْسَلینَ فى دارِالْمُقامَةِ الَّتى لاتَزُولُ، وَ مَحَلِّ کَرامَتِهِ الَّتى لاتَحُولُ.
سپاسی که به وسیله آن، همدوش فرشتگان شویم و در پیشگاه رحمتش جای را بر آنان تنگ کنیم و به سبب آن، در سرای جاودانی که از بین نمی رود و محل کرامتش که دگرگونی نمی پذیرد با پیامبران مرسل همراه شویم.
والْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى اخْتارَ لَنا مَحاسِنَ الْخَلْقِ، وَ اَجْرى عَلَیْنا طَیِّباتِ الرِّزْقِ،
و سپاس مخصوص خداست که زیبایی های آفرینش را برای ما برگزید و روزی های پاکیزه را به سوی ما روان ساخت.
وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضیلَةَ بِالْمَلَکَةِ عَلى جَمیعِ الْخَلْقِ، فَکُلُّ خَلیقَتِهِ مُنْقادَةٌ لَنا بِقُدْرَتِهِ، وَصآئِرَةٌ اِلى طاعَتِنا بِعِزَّتِهِ.
و ما را با تسلّط بر همه موجودات برتری داد. در نتیجه، همه موجوداتش بر اساس قدرت حضرتش فرمانبردار ما هستند و در سایه عزّتش، در گردونه اطاعت از ما قرار دارند.
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى اَغْلَقَ عَنّا بابَ الْحاجَةِ اِلاّ اِلَیْهِ، فَکَیْفَ نُطیقُ حَمْدَهُ؟ اَمْ مَتى نُؤَدّى شُکْرَهُ؟! لا، مَتى!
و سپاس مخصوص خداست که درِ احتیاج و نیاز ما را از غیر خود بست؛ پس چگونه قدرت، سپاسگزاری او را داریم؟ یا چه زمانی می توانیم به ادای شکرش اقدام کنیم؟ هیچگاه!
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى رَکَّبَ فینا الاتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنا اَدَواتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنا بِاَرْواحِ الْحَیوةِ، وَ اَثْبَتَ فینا جَوارِحَ الْاَعْمالِ، وَ غَذّانا بِطَیِّباتِ الرِّزْقِ، وَ اَغْنانا بِفَضْلِهِ، وَ اَقْنانا بِمَنِّهِ،
و سپاس مخصوص خداست که در پیکر ما ابزار گشودن اندام را سوار کرد و آلات بستن آنها را قرار داد و ما را با روان های زنده، از زندگی بهره مند ساخت و اعضای انجام دادن کار را در وجود ما استوار کرد و با روزی های پاکیزه خوراک داد و با احسانش ما را بی نیاز کرد و با عطایش به ما سرمایه بخشید،
ثُمَّ اَمَرَنا لِیَخْتَبِرَ طاعَتَنا، وَ نَهانا لِیَبْتَلِىَ شُکْرَنا، فَخالَفْنا عَنْ طَریقِ اَمْرِهِ، وَ رَکِبْنا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ یَبْتَدِرْنا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یُعاجِلْنا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَاَنّانا بِرَحْمَتِهِ تَکَرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُراجَعَتَنا بِرَاْفَتِهِ حِلْماً.
آنگاه دستورهایش را متوجّه ما فرمود تا فرمان بردن ما را بسنجد و از محرمّات بر حذرمان داشت تا شکر کردنمان را بیازماید، پس از این همه عنایت، از مسیر دستورش روی گرداندیم و بر مرکب سخت و سنگین محرّماتش سوار شدیم. با این همه، به کیفرش نسبت به ما شتاب نورزید و بر انتقام گرفتن از ما عجله نکرد؛ بلکه به رحمت و کرمش از سر خشنودی و رضایت با ما معامله کرد و به مهربانی و بردباری اش، بازگشت ما را از مسیر گناه انتظار کشید.
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى دَلَّنا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتى لَمْ نُفِدْها اِلاّ مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ اِلاّ بِها لَقَدْ حَسُنَ بَلآؤُهُ عِنْدَنا، وَ جَلَّ اِحْسانُهُ اِلَیْنا، وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنا،
و سپاس مخصوص خداست که ما را به بازگشت و توبه از گناه، راهنمایی کرد؛ توبه ای که آن را جز از طریق احسانش به دست نیاوردیم و اگر از فضل و احسان بی شمارش، غیر این عنایت را که عبارت از بخشیدن نعمت توبه و بازگشت است، به حساب نیاوریم، محققاً آزمایشش درباره ما نیکو و احسانش در حقّ ما بزرگ و بخشش او بر ما عظیم است.
فَما هکَذا کانَتْ سُنَّتُهُ فِى التَّوْبَةِ لِمَنْ کانَ قَبْلَنا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مالا طاقَةَ لَنا بِهِ، وَ لَمْ یُکَلِّفْنا اِلاّ وُسْعاً، وَ لَمْ یُجَشِّمْنا اِلاّ یُسْراً، وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنّا حُجَّةً وَ لا عُذْراً،
روش وجود مقدسش در برنامه توبه درباره کسانی که پیش از ما بودند، چنین نبود؛ آنچه را در عرصه گاه توبه، در طاقت و توان ما نبوده، از دوش جان ما برداشته و جز به اندازه قدرت و وسعمان به ما تکلیف نفرموده، در میان آن همه تکالیف سخت، ما را جز به تکالیف آسان و انداشته و در این زمینه، برای هیچ یک از ما دلیل و بهانه ای باقی نگذاشته است؛
فَالْهالِکُ مِنّا مَنْ هَلَکَ عَلَیْهِ، وَالسَّعید مِنّا مَنْ رَغِبَ اِلَیْهِ.
بنابراین هلاک شونده از ما، کسی است که در میدان مخالفت با او هلاک گردد و سعادتمند از ما کسی است که به سوی او میل و رغبت نماید.
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ ما حَمِدَهُ بِهِ اَدْنى مَلآئِکَتِه اِلَیْهِ، وَاَکْرَمُ خَلیقَتِهِ عَلَیْهِ، وَاَرْضى حامِدِیهِ لَدَیْهِ،
و خدا را سپاس، به همه آن سپاسی که نزدیکترین فرشتگان به او و بزرگوارترین مخلوقاتش نزد او و پسندیده ترین ستایشگران آستان او، حضرتش را ستوده اند؛
حَمْداً یَفْضُلُ سآئِرَ الْحَمْدِ کَفَضْلِ رَبِّنا عَلى جَمیعِ خَلْقِهِ،
سپاسی که از دیگر سپاس ها، برتری جوید، مانند برتری پروردگار به همه مخلوقات.
الْحَمْدُ مَکانَ کُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ عِبادِهِ الْماضینَ وَالْباقینَ، عَدَدَ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمیعِ الْاَشْیآءِ، وَمَکانَ کُلِّ واحِدَةٍ مِنْها عَدَدُها اَضْعافاً مُضاعَفَةً اَبَداً سَرْمَداً اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ،
سپس او را سپاس، به جای تمام نعمت هایی که او بر ما و به تمام بندگان گذشته اش و همه آنانی که هستند و می آیند دارد، سپاسی به عدد تمام اشیایی که دانشش بر آنها احاطه دارد و سپاسی به جای هر یک از اشیا به چندین برابر؛ سپاسی ابدی و همیشگی تا روز قیامت،
حَمْداً لامُنْتَهى لِحَدِّهِ، وَ لاحِسابَ لِعَدَدِهِ، وَلا مَبْلَغَ لِغایَتِهِ، وَ لاَانْقِطاعَ لِأِمَدِهِ،
سپاسی که مرزش را پایانی و شماره آن را حسابی و پایانش را نهایتی و مدّتش را سرآمدی نباشد.
حَمْداً یَکُونُ وُصْلَةً اِلى طاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَبَاً اِلى رِضْوانِهِ، وَ ذَریعَةً اِلى مَغْفِرَتِهِ، وَ طَرِیقاً اِلى جَنَّتِهِ، وَ خَفیراً مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ اَمْناً مِنْ غَضَبِهِ، وَ ظَهیراً عَلى طاعَتِهِ، وَ حاجِزاً عَنْ مَعْصِیَتِهِ، وَ عَوْناً عَلى تَاْدِیَةِ حَقِّهِ وَ وَظآئِفِهِ،
سپاسی که رشته اتصال به طاعت و بخشش و عامل رضایت و خشنودی اش و وسیله آمرزشش و راهی به سوی بهشتش و حفاظت کننده از کیفرش و امان از خشمش و مددکاری بر طاعتش و مانع و سدّی از نافرمانی اش و کمکی بر ادای حق و عهد و پیمانش باشد.
حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِى السُّعَدآءِ مِنْ اَوْلِیآئِهِ، وَ نَصیرُ بِهِ فى نَظْمِ الشُّهَدآءِ بِسُیُوفِ اَعْدآئِهِ، اِنَّهُ وَلِىٌّ حَمیدٌ.
سپاسی که به وسیله آن، در گروه سعادتمندان از دوستانش، به خوشبختی و سعادت برسیم، و به سبب آن با شمشیر دشمنانش در سلک شهیدان قرار گیریم. همانا او یار بندگان، و خدای ستوده خصال است.
وَ کان مِن دعائِه علیه السلام اذا ابتَدأ بِالدّعاءِ بدأ بالتحمید لِلَّه عزَّوجل و الثَّنَاءِ عَلَیه
الْحَمْدُ لِلَّه الْاَوَّلِ بِلا اَوَّلٍ کانَ قَبْلَهُ، وَالْاخِرِ بِلا اخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ،
سپاس مخصوص خداست. آن وجود مبارکی که اول است، بی آنکه که اوّلی پیش از او باشد و آخر است، بی آنکه آخری پس از او باشد.
الَّذى قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ اَبْصارُ النّاظِرینَ، وَعَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ اَوْهامُ الْواصِفینَ.
دیده بینندگان از دیدنش ناتوان، و گمان وصف کنندگان از ستودنش عاجز است.
اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِداعاً، وَاخْتَرَعَهُمْ عَلى مَشِیَّتِهِ اخْتِراعاً،
موجودات را به قدرتش آفرید؛ آفریدنی خوشنما و مخلوقات را به اراده اش ساخت، ساختنی زیبا.
ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَریقَ اِرادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فى سَبیلِ مَحَبَّتِهِ، لایَمْلِکُونَ تَأْخیراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ اِلَیْهِ، وَ لایَسْتَطیعُونَ تَقَدُّماً اِلى ما اَخَّرَهُمْ عَنْهُ،
آنگاه، تمام آنها را در مسیر خواسته خود راهی نمود و در راه محبتش برانگیخت. قدرت پس رفتن، به جانب مرزهایی که آنان را از آنها پیش انداخت ندارند و توان پیش رفتن به سوی حدودی که آنان را از آنها پس انداخت ندارند.
وَ جَعَلَ لِکُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لایَنْقُصُ مَنْ زادَهُ ناقِصٌ، وَ لایَزیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زائِدٌ،
از رزق و روزیش، برای هر یک از جان داران، خوراکی معلوم و قسمت شده قرار داد. سهم کسی را که فراوان داده، احدی نمی تواند بکاهد و نصیب کسی از آنان را که کاسته، هیچکس نمی تواند بیفزاید.
ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِى الْحَیوةِ اَجَلاً مَوْقوُتاً، وَ نَصَبَ لَهُ اَمَداً مَحْدُوداً، یَتَخَطَّأُ اِلَیْهِ بِاَیّامِ عُمُرِهِ، وَ یَرْهَقُهُ بِاَعْوامِ دَهْرِهِ، حَتّى اِذا بَلَغَ َقْصى اَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسابَ عُمُرِهِ، قَبَضَهُ اِلى ما نَدَبَهُ اِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوابِهِ، اَوْ مَحْذُورِ عِقابِهِ، لِیَجْزِىَ الَّذینَ اَسآؤُا بِما عَمِلُوا، وَ یَجْزِىَ الَّذینَ اَحْسَنُوا بِالْحُسْنى، عَدْلاً مِنْهُ،
آنگاه زندگی او را زمانی معین، مقدّر فرمود و پایانی محدود قرار داد که به سوی آن پایان، با ایام عمرش قدم برمی دارد و با سال های زندگی اش، به آن نزدیک می شود، تا هنگامی که به دورترین باقیمانده پایان زندگی اش برسد و پیمانه حساب عمرش را تمام و کامل دریافت کند. او را به سوی آنچه از پاداش بسیار، یا عذاب دردناک فراخوانده ببرد، تا به خاطر عدالتش، بدکاران را به علّت کردار ناپسندشان و نیکوکاران را به سبب کار نیکشان جزا دهد.
تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُهُ، وَ تَظاهَرَتْ الآؤُهُ، لایُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ.
پاک و مبارک است نام های حضرتش و پی درپی است نعمت هایش. از آنچه انجام می دهد، بازخواست نشود، ولی همگان در پیشگاهش بازخواست شوند.
وَالْحَمْدُلِلَّهِ الَّذى لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلى ما اَبْلاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتابِعَةِ، وَاَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فى مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فى رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ،
سپاس مخصوص خداست که اگر بندگانش را از شناختِ سپاسگزاری اش بر آنچه که از عطایای پیاپی اش که محض امتحان کردنشان به آنان عنایت فرمود و نعمت های پیوسته ای که بر آنان کامل کرد، به چاه محرومیت می انداخت، در عطایا و نعمت هایش، دخل و تصرّف می کردند و او را سپاس نمی گزاردند و روزیش را به فراوانی خرج می کردند و به شکر عنایاتش برنمی خاستند.
وَ لَوْ کانُوا کَذلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْاِنْسانِیَّةِ اِلى حَدِّ الْبَهیمِیَّةِ،فَکانُوا کَما وَصَفَ فى مُحْکَمِ کِتابِهِ: «اِنْ هُمْ اِلاّ کَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ سَبیلاً».
اگر چنین بودند، از حدود انسانیت بیرون می رفتند و به مرز حیوانیت می رسیدند. در نتیجه به این صورت بودند که در کتاب محکمش وصف کرده: «آنان جز مانند چهارپایان نیستند بلکه آنان گمراهترند!»
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى ما عَرَّفَنا مِنْ نَفْسِهِ، وَ اَلْهَمَنا مِنْ شُکْرِهِ، وَ فَتَحَ لَنا مِنْ اَبْوابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیَّتِهِ، وَ دَلَّنا عَلَیْهِ مِنَ الْاِخْلاصِ لَهُ فى تَوْحیدِهِ، وَ جَنَّبَنا مِنَ الْاِلْحادِ وَالشَّکِّ فى اَمْرِهِ،
و سپاس مخصوص خداست که وجودش را به ما شناساند و شکرش را به ما الهام فرمود و درهای دانش را به پروردگاری اش به روی ما گشود و ما را بر اخلاص ورزی در یکتایی اش راهنمایی کرد و از انحراف در دین و تردید در دستورش، دور داشت.
حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ اِلى رِضاهُ وَ عَفْوِهِ،
خدا را سپاس می گزارم، سپاسی که با آن، در گروه سپاسگزاران از بندگانش زندگی کنم و با آن سپاس بر هر که به خشنودی و گناه بخشی اش پیشی جسته، سبقت گیرم.
حَمْداً یُضىءُ لَنا بِهِ ظُلُماتِ الْبَرْزَخِ، وَ یُسَهِّلُ عَلَیْنا بِهِ سَبیلَ الْمَبْعَثِ، وَ یُشَرِّفُ بِهِ مَنازِلَنا عِنْدَ مَواقِفِ الْاَشْهادِ، یَوْمَ تُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ وَ هُمْ لایُظْلَمُونَ، یَوْمَ لایُغْنى مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَیْئاً وَ لاهُمْ یُنْصَرُونَ،
سپاسی که به سبب آن، تاریکی های برزخ را بر ما روشن کند و به وسیله آن، راه رستاخیز را بر ما آسان فرماید و به کمک آن، رتبه های ما را نزد گواهان روز قیامت بلند گرداند. روزی که هر وجودی، به خاطر آنچه مرتکب شده، پاداش داده شود و مورد ستم قرار نگیرد؛ روزی که هیچ دوستی، چیزی از عذاب را از دوستش دفع نکند و این گنهکاران حرف های از جانب کسی یاری نشوند؛
حَمْداً یَرْتَفِعُ مِنّا اِلى اَعْلى عِلِّیّینَ فى کِتابٍ مَرْقُومٍ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ،
سپاسی که از جانب ما، در پرونده ای که کردار نیکان در آن رقم خورده و مقرّبان درگاهش گواهان آنند، به سوی اعلا علیین بالا رود،
حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنا اِذا بَرِقَتِ الْاَبْصارُ، و تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنا اِذَا اسْوَدَّتِ الْاَبْشارُ،
سپاسی که چون دیدهها در قیامت خیره شود، سبب روشنی دیده ما شود و هنگامیکه چهرهها سیاه گردد، به نورانیت آن صورتهای ما به سپیدی رسد.
حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ اَلیمِ ناراللَّهِ اِلى کَریمِ جِوارِاللَّهِ،
سپاسی که ما را از آتش دردناک خدا آزاد و در جوار کریمانه اش جای دهد.
حَمْداً - نُزاحِمُ بِهِ مَلآئِکَتَهُ الْمُقَرَّبینَ، وَنُضآمُّ بِهِ اَنْبِیاءَهُ الْمُرْسَلینَ فى دارِالْمُقامَةِ الَّتى لاتَزُولُ، وَ مَحَلِّ کَرامَتِهِ الَّتى لاتَحُولُ.
سپاسی که به وسیله آن، همدوش فرشتگان شویم و در پیشگاه رحمتش جای را بر آنان تنگ کنیم و به سبب آن، در سرای جاودانی که از بین نمی رود و محل کرامتش که دگرگونی نمی پذیرد با پیامبران مرسل همراه شویم.
والْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى اخْتارَ لَنا مَحاسِنَ الْخَلْقِ، وَ اَجْرى عَلَیْنا طَیِّباتِ الرِّزْقِ،
و سپاس مخصوص خداست که زیبایی های آفرینش را برای ما برگزید و روزی های پاکیزه را به سوی ما روان ساخت.
وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضیلَةَ بِالْمَلَکَةِ عَلى جَمیعِ الْخَلْقِ، فَکُلُّ خَلیقَتِهِ مُنْقادَةٌ لَنا بِقُدْرَتِهِ، وَصآئِرَةٌ اِلى طاعَتِنا بِعِزَّتِهِ.
و ما را با تسلّط بر همه موجودات برتری داد. در نتیجه، همه موجوداتش بر اساس قدرت حضرتش فرمانبردار ما هستند و در سایه عزّتش، در گردونه اطاعت از ما قرار دارند.
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى اَغْلَقَ عَنّا بابَ الْحاجَةِ اِلاّ اِلَیْهِ، فَکَیْفَ نُطیقُ حَمْدَهُ؟ اَمْ مَتى نُؤَدّى شُکْرَهُ؟! لا، مَتى!
و سپاس مخصوص خداست که درِ احتیاج و نیاز ما را از غیر خود بست؛ پس چگونه قدرت، سپاسگزاری او را داریم؟ یا چه زمانی می توانیم به ادای شکرش اقدام کنیم؟ هیچگاه!
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى رَکَّبَ فینا الاتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنا اَدَواتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنا بِاَرْواحِ الْحَیوةِ، وَ اَثْبَتَ فینا جَوارِحَ الْاَعْمالِ، وَ غَذّانا بِطَیِّباتِ الرِّزْقِ، وَ اَغْنانا بِفَضْلِهِ، وَ اَقْنانا بِمَنِّهِ،
و سپاس مخصوص خداست که در پیکر ما ابزار گشودن اندام را سوار کرد و آلات بستن آنها را قرار داد و ما را با روان های زنده، از زندگی بهره مند ساخت و اعضای انجام دادن کار را در وجود ما استوار کرد و با روزی های پاکیزه خوراک داد و با احسانش ما را بی نیاز کرد و با عطایش به ما سرمایه بخشید،
ثُمَّ اَمَرَنا لِیَخْتَبِرَ طاعَتَنا، وَ نَهانا لِیَبْتَلِىَ شُکْرَنا، فَخالَفْنا عَنْ طَریقِ اَمْرِهِ، وَ رَکِبْنا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ یَبْتَدِرْنا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یُعاجِلْنا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَاَنّانا بِرَحْمَتِهِ تَکَرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُراجَعَتَنا بِرَاْفَتِهِ حِلْماً.
آنگاه دستورهایش را متوجّه ما فرمود تا فرمان بردن ما را بسنجد و از محرمّات بر حذرمان داشت تا شکر کردنمان را بیازماید، پس از این همه عنایت، از مسیر دستورش روی گرداندیم و بر مرکب سخت و سنگین محرّماتش سوار شدیم. با این همه، به کیفرش نسبت به ما شتاب نورزید و بر انتقام گرفتن از ما عجله نکرد؛ بلکه به رحمت و کرمش از سر خشنودی و رضایت با ما معامله کرد و به مهربانی و بردباری اش، بازگشت ما را از مسیر گناه انتظار کشید.
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى دَلَّنا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتى لَمْ نُفِدْها اِلاّ مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ اِلاّ بِها لَقَدْ حَسُنَ بَلآؤُهُ عِنْدَنا، وَ جَلَّ اِحْسانُهُ اِلَیْنا، وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنا،
و سپاس مخصوص خداست که ما را به بازگشت و توبه از گناه، راهنمایی کرد؛ توبه ای که آن را جز از طریق احسانش به دست نیاوردیم و اگر از فضل و احسان بی شمارش، غیر این عنایت را که عبارت از بخشیدن نعمت توبه و بازگشت است، به حساب نیاوریم، محققاً آزمایشش درباره ما نیکو و احسانش در حقّ ما بزرگ و بخشش او بر ما عظیم است.
فَما هکَذا کانَتْ سُنَّتُهُ فِى التَّوْبَةِ لِمَنْ کانَ قَبْلَنا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مالا طاقَةَ لَنا بِهِ، وَ لَمْ یُکَلِّفْنا اِلاّ وُسْعاً، وَ لَمْ یُجَشِّمْنا اِلاّ یُسْراً، وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنّا حُجَّةً وَ لا عُذْراً،
روش وجود مقدسش در برنامه توبه درباره کسانی که پیش از ما بودند، چنین نبود؛ آنچه را در عرصه گاه توبه، در طاقت و توان ما نبوده، از دوش جان ما برداشته و جز به اندازه قدرت و وسعمان به ما تکلیف نفرموده، در میان آن همه تکالیف سخت، ما را جز به تکالیف آسان و انداشته و در این زمینه، برای هیچ یک از ما دلیل و بهانه ای باقی نگذاشته است؛
فَالْهالِکُ مِنّا مَنْ هَلَکَ عَلَیْهِ، وَالسَّعید مِنّا مَنْ رَغِبَ اِلَیْهِ.
بنابراین هلاک شونده از ما، کسی است که در میدان مخالفت با او هلاک گردد و سعادتمند از ما کسی است که به سوی او میل و رغبت نماید.
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ ما حَمِدَهُ بِهِ اَدْنى مَلآئِکَتِه اِلَیْهِ، وَاَکْرَمُ خَلیقَتِهِ عَلَیْهِ، وَاَرْضى حامِدِیهِ لَدَیْهِ،
و خدا را سپاس، به همه آن سپاسی که نزدیکترین فرشتگان به او و بزرگوارترین مخلوقاتش نزد او و پسندیده ترین ستایشگران آستان او، حضرتش را ستوده اند؛
حَمْداً یَفْضُلُ سآئِرَ الْحَمْدِ کَفَضْلِ رَبِّنا عَلى جَمیعِ خَلْقِهِ،
سپاسی که از دیگر سپاس ها، برتری جوید، مانند برتری پروردگار به همه مخلوقات.
الْحَمْدُ مَکانَ کُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَیْنا وَ عَلى جَمیعِ عِبادِهِ الْماضینَ وَالْباقینَ، عَدَدَ ما اَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمیعِ الْاَشْیآءِ، وَمَکانَ کُلِّ واحِدَةٍ مِنْها عَدَدُها اَضْعافاً مُضاعَفَةً اَبَداً سَرْمَداً اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ،
سپس او را سپاس، به جای تمام نعمت هایی که او بر ما و به تمام بندگان گذشته اش و همه آنانی که هستند و می آیند دارد، سپاسی به عدد تمام اشیایی که دانشش بر آنها احاطه دارد و سپاسی به جای هر یک از اشیا به چندین برابر؛ سپاسی ابدی و همیشگی تا روز قیامت،
حَمْداً لامُنْتَهى لِحَدِّهِ، وَ لاحِسابَ لِعَدَدِهِ، وَلا مَبْلَغَ لِغایَتِهِ، وَ لاَانْقِطاعَ لِأِمَدِهِ،
سپاسی که مرزش را پایانی و شماره آن را حسابی و پایانش را نهایتی و مدّتش را سرآمدی نباشد.
حَمْداً یَکُونُ وُصْلَةً اِلى طاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَبَاً اِلى رِضْوانِهِ، وَ ذَریعَةً اِلى مَغْفِرَتِهِ، وَ طَرِیقاً اِلى جَنَّتِهِ، وَ خَفیراً مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ اَمْناً مِنْ غَضَبِهِ، وَ ظَهیراً عَلى طاعَتِهِ، وَ حاجِزاً عَنْ مَعْصِیَتِهِ، وَ عَوْناً عَلى تَاْدِیَةِ حَقِّهِ وَ وَظآئِفِهِ،
سپاسی که رشته اتصال به طاعت و بخشش و عامل رضایت و خشنودی اش و وسیله آمرزشش و راهی به سوی بهشتش و حفاظت کننده از کیفرش و امان از خشمش و مددکاری بر طاعتش و مانع و سدّی از نافرمانی اش و کمکی بر ادای حق و عهد و پیمانش باشد.
حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِى السُّعَدآءِ مِنْ اَوْلِیآئِهِ، وَ نَصیرُ بِهِ فى نَظْمِ الشُّهَدآءِ بِسُیُوفِ اَعْدآئِهِ، اِنَّهُ وَلِىٌّ حَمیدٌ.
سپاسی که به وسیله آن، در گروه سعادتمندان از دوستانش، به خوشبختی و سعادت برسیم، و به سبب آن با شمشیر دشمنانش در سلک شهیدان قرار گیریم. همانا او یار بندگان، و خدای ستوده خصال است.
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
کاربر مهمان