آواز اخلاقی و عرفانی با حضور گروه هم خوان
چه رفته است که امشب سحر نمی آید
شب فراق به پایان مگر نمی آید
جمال یوسف گل چشم باغ روشن کرد
ولی ز گم شده ی من خبر نمی آید
تو را به جز به تو نسبت نمی توانم کرد
که در تصور از این خوب تر نمی آید
طریق عقل بود که ترک عاشقی دانم
ولی ز دست من این کار برنمی آید
به سر رسید مرا دور زندگانی و باز
بلای محنت هجران به سر نمی آید
چه رفته است که امشب سحر نمی آید
شب فراق به پایان مگر نمی آید
جمال یوسف گل چشم باغ روشن کرد
ولی ز گم شده ی من خبر نمی آید
تو را به جز به تو نسبت نمی توانم کرد
که در تصور از این خوب تر نمی آید
طریق عقل بود که ترک عاشقی دانم
ولی ز دست من این کار برنمی آید
به سر رسید مرا دور زندگانی و باز
بلای محنت هجران به سر نمی آید
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-


تاکنون نظری ثبت نشده است.