نغمات آیینی با زبان عربی و فارسی و حضور گروه هم خوان.
در این اجرا از دکلمه ی فارسی هم استفاده شده است.
محمد رسول است از کردگار
فرستاده گشته است ز پروردگار
مریدان او یار همدیگرند
که با مشفقین بار هم را برند
ولی سخت گیرند بر کافران
سخن تند رانند با منکران
ما بودیم و در خفته در ظلمت روزگار
و شکسته در هزارتوی جهل و خرافه ی بیشمار
فطرت را فراموش کرده بودیم و چراغ دل را خاموش
و در گستره ی ظلالت خویش دست و پا می زدیم
دختران بی گناه را زنده در گور می نهادیم
و نذر و قربان سنگ و چوب می نمودیم
ما بودیم و بیابان در بیابان حیرت و حسرت
نه آبی از دور که چشم نوازمان باشد
و نه حتی سرابی که گمانش
سوسوی امید را در جان مان برقرار آرد
ما گران ترین خسارت زندگی را
که غفلت از پروردگار است
نمی دیدیم و نمی دانستیم
و پشیزی که از دنیای مان به کف می آوردیم
بر حجم سترگ جهالت مان می افزود
و راستی نه به لیاقت
که به فضل و عنایت الهی
خدای بزرگ بر ما منت نهاد
و آبشار نور را در کویر تفته ی زمین
جاری ساخت
و او را بر ما فرستاد
محمد آسمانی ترین مرد دیار خاک
ماه بود عکسی از جمال محمد
مشک شمیمی ز زلف و خال محمد
چند نشینی در این سراچه ی ظلمت
محتجب از نیر کمال محمد
روزنه بگشا که تافت در همه عالم
پرتو خورشید بی زوال محمد
در این اجرا از دکلمه ی فارسی هم استفاده شده است.
محمد رسول است از کردگار
فرستاده گشته است ز پروردگار
مریدان او یار همدیگرند
که با مشفقین بار هم را برند
ولی سخت گیرند بر کافران
سخن تند رانند با منکران
ما بودیم و در خفته در ظلمت روزگار
و شکسته در هزارتوی جهل و خرافه ی بیشمار
فطرت را فراموش کرده بودیم و چراغ دل را خاموش
و در گستره ی ظلالت خویش دست و پا می زدیم
دختران بی گناه را زنده در گور می نهادیم
و نذر و قربان سنگ و چوب می نمودیم
ما بودیم و بیابان در بیابان حیرت و حسرت
نه آبی از دور که چشم نوازمان باشد
و نه حتی سرابی که گمانش
سوسوی امید را در جان مان برقرار آرد
ما گران ترین خسارت زندگی را
که غفلت از پروردگار است
نمی دیدیم و نمی دانستیم
و پشیزی که از دنیای مان به کف می آوردیم
بر حجم سترگ جهالت مان می افزود
و راستی نه به لیاقت
که به فضل و عنایت الهی
خدای بزرگ بر ما منت نهاد
و آبشار نور را در کویر تفته ی زمین
جاری ساخت
و او را بر ما فرستاد
محمد آسمانی ترین مرد دیار خاک
ماه بود عکسی از جمال محمد
مشک شمیمی ز زلف و خال محمد
چند نشینی در این سراچه ی ظلمت
محتجب از نیر کمال محمد
روزنه بگشا که تافت در همه عالم
پرتو خورشید بی زوال محمد
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
تاکنون نظری ثبت نشده است.