آوازهای اخلاقی و عرفانی با اجرای تکخوان و گروه همخوان
تابد فروغ مهر و مه از قطره های اشک
باران صبحگاه ندارد صفای اشک
گوهر به تابناکی و پاکی چو اشک نیست
روشندلی کجاست که داند بهای اشک
ماییم و سینه ای که بود آشیان راه
ماییم و دیده ای که بود آشنای اشک
از بس که تن ز آتش حسرت گداخته است
از دیده خون گرم فشانم به جای اشک
دیشب چراغ دیده ی من تا سپیده سوخت
آتش افتاد بی تو به ماتم سرای اشک
از بس که تن ز آتش حسرت گداخته است
از دیده خون گرم فشانم بجای اشک
تابد فروغ مهر و مه از قطره های اشک
باران صبحگاه ندارد صفای اشک
گوهر به تابناکی و پاکی چو اشک نیست
روشندلی کجاست که داند بهای اشک
ماییم و سینه ای که بود آشیان راه
ماییم و دیده ای که بود آشنای اشک
از بس که تن ز آتش حسرت گداخته است
از دیده خون گرم فشانم به جای اشک
دیشب چراغ دیده ی من تا سپیده سوخت
آتش افتاد بی تو به ماتم سرای اشک
از بس که تن ز آتش حسرت گداخته است
از دیده خون گرم فشانم بجای اشک
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
تاکنون نظری ثبت نشده است.