با اجرای مهدی حبیبی
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که آن تازه براتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و این ها به ذکاتم دادند
بعد از این روی من و آینه ی وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه ی ذاتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که آن تازه براتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و این ها به ذکاتم دادند
بعد از این روی من و آینه ی وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه ی ذاتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
کاربر مهمان