- 2965
- 1000
- 1000
- 1000
چه کرده آفتاب گرم
مرثیه خوانی شهادت حضرت علی اصغر (ع) با صدای محمود کریمی، سال 1390
متن شعر:
چه کرده آفتاب گرم وقتی رخت
در زیر نور ماه می سوخت
پریده رنگ چسبیده زبانت
عطش افتاده با تاول به جانت
مخند اینگونه شیرینم به بابا
که خون می ریزید از چاک لبانت
برایم مرثیه می خواندی ای تیر
به دستم کودکم خواباندی ای تیر
تمام تارهای صوتیش را
به هم پیچاندی و سوزاندی ای تیر
ز چشمت رفت کم کم سو بمیرم
چکد خون از سر گیسو بمیرم
خدا رحمی کند مادر نبیند
سرت یکسو تنت یکسو بمیرم
ز داغت تیر هم گریان شد ای وای
نفس در سینه ات سوزان شد ای وای
خدا را شکر دستم زیر سر بود
سرت از پوست آویزان شد ای وای
متن شعر:
چه کرده آفتاب گرم وقتی رخت
در زیر نور ماه می سوخت
پریده رنگ چسبیده زبانت
عطش افتاده با تاول به جانت
مخند اینگونه شیرینم به بابا
که خون می ریزید از چاک لبانت
برایم مرثیه می خواندی ای تیر
به دستم کودکم خواباندی ای تیر
تمام تارهای صوتیش را
به هم پیچاندی و سوزاندی ای تیر
ز چشمت رفت کم کم سو بمیرم
چکد خون از سر گیسو بمیرم
خدا رحمی کند مادر نبیند
سرت یکسو تنت یکسو بمیرم
ز داغت تیر هم گریان شد ای وای
نفس در سینه ات سوزان شد ای وای
خدا را شکر دستم زیر سر بود
سرت از پوست آویزان شد ای وای
تاکنون نظری ثبت نشده است.