- 847
- 1000
- 1000
- 1000
من و تو که هستیم یک جفت یکتا
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای سعید حدادیان، سال 1388
متن شعر:
من و تو که هستیم یک جفت یکتا
دو ابر و دو باران دو رود و دو دریا
من و تو که هستیم یک روح واحد
ولی در دو قالب دو جسم مجزا
من و تو دو گنجیم معلوم و مستور
نهان بین فرشیم و از عرش پیدا
دو طرح شگفتیم در خلق عالم
دو انگیزه محض در خلق دنیا
دو مضمون نابیم در ذهن خالق
دو مصراع یک بیت یک بیت زیبا
دو شور آفرینیم دو خواب شیرین
دو تا آرزوییم در قلب رویا
دو لاله دو عطر بهشتی که گشته
به دامانمان جار غنچه شکوفا
مرا آسمانی ست با نور زهره
مرا سرزمینی ست با نور زهرا
منم آن که نورش دمیده به آدم
تویی آن که نورش رسیده به حوا
من آرام جان منا مروه کعبه
تویی زینت من دنی فتدلی
منم زینت آسمان آفرینش
تویی زینت من دنی فتدلی
من آرام جان منا مروه کعبه
تو آرامشی سدرة المنتهی را
منم ریشه تک درخت نبوت
تویی عامل رشد این سرو رعنا
من و تو که در شآنمان یعسرون است
سحرگاه نازل شد از عرش اعلی
به شآن من و توست و یطعمون الطعام علی حبه تا اسیرا
من و تو که آثارمان در دو دنیاست
به حکم خداوند عذابا معینا
من و تو که دنیا برای نگاهی
به ما دارد عمری نگاه تمنا
من و تو دو دریای پاک و زلالیم
که گوهر به دست آوردند از دل ما
دو چشمه دو تا چشم خورشید پرور
دو ایینه در روبروی هم
نگویید مولای زهرا غریب است
که من مثل کوه ایستادم سر پا
قفس جای شیر خدا نیست هرگز
رهایش نمایید حالا و الا
خودم می شوم حیدر و تیغ بر کف
زنم ریشه نسلتان را در اینجا
تو در چای حرفت چونان مرد ماندی
حمایت نمودی از این مرد تنها
تو را می زدند و به این قوم گفتی
علی هست حق و علی هست مولا
متن شعر:
من و تو که هستیم یک جفت یکتا
دو ابر و دو باران دو رود و دو دریا
من و تو که هستیم یک روح واحد
ولی در دو قالب دو جسم مجزا
من و تو دو گنجیم معلوم و مستور
نهان بین فرشیم و از عرش پیدا
دو طرح شگفتیم در خلق عالم
دو انگیزه محض در خلق دنیا
دو مضمون نابیم در ذهن خالق
دو مصراع یک بیت یک بیت زیبا
دو شور آفرینیم دو خواب شیرین
دو تا آرزوییم در قلب رویا
دو لاله دو عطر بهشتی که گشته
به دامانمان جار غنچه شکوفا
مرا آسمانی ست با نور زهره
مرا سرزمینی ست با نور زهرا
منم آن که نورش دمیده به آدم
تویی آن که نورش رسیده به حوا
من آرام جان منا مروه کعبه
تویی زینت من دنی فتدلی
منم زینت آسمان آفرینش
تویی زینت من دنی فتدلی
من آرام جان منا مروه کعبه
تو آرامشی سدرة المنتهی را
منم ریشه تک درخت نبوت
تویی عامل رشد این سرو رعنا
من و تو که در شآنمان یعسرون است
سحرگاه نازل شد از عرش اعلی
به شآن من و توست و یطعمون الطعام علی حبه تا اسیرا
من و تو که آثارمان در دو دنیاست
به حکم خداوند عذابا معینا
من و تو که دنیا برای نگاهی
به ما دارد عمری نگاه تمنا
من و تو دو دریای پاک و زلالیم
که گوهر به دست آوردند از دل ما
دو چشمه دو تا چشم خورشید پرور
دو ایینه در روبروی هم
نگویید مولای زهرا غریب است
که من مثل کوه ایستادم سر پا
قفس جای شیر خدا نیست هرگز
رهایش نمایید حالا و الا
خودم می شوم حیدر و تیغ بر کف
زنم ریشه نسلتان را در اینجا
تو در چای حرفت چونان مرد ماندی
حمایت نمودی از این مرد تنها
تو را می زدند و به این قوم گفتی
علی هست حق و علی هست مولا
تاکنون نظری ثبت نشده است.