- 694
- 1000
- 1000
- 1000
بابام حسین چشم دل عاشقونه روشن شد
مرثیه خوانی شهادت حضرت رقیه (س) با صدای احمد نیکبختیان، سال 1389
متن شعر:
بابام حسین چشم دل عاشقونه روشن شد
گلم اومد خرابه گلشن شد
نذر چشماش زندگی من شد
آسمون نگام پر از شفقه
دو دستام کبود و بی رمقه
تموم آرزوم تو این طبقه
ای مهمون نیمه شبم اومدی بابا جون
شد دلم از شرر غم تو پر خون
لیلای من می کشی کارمو به جنون
ای بابا بابا حسین
دیگه خسته شدم ز بی خبری
از غم بی کسی و خون جگری
می دونم اومدی منو ببیری
به خدا گریه بسته راه صدام
بابا جون غصه رو بخون ز چشام
حرفم اینه فقط شما رو می خوام
وای سر تا به پام همه جا با وفا می سوزه
بال و پرم جیگرم به خدا می سوزه
خورشید آسمون از غم ما می سوزه
کی روی زخم من نمک پاشیده
بگو بابا کی گلوتو بریده
همونی که منو رو خاک کشیده
هر جا که اسمتو به لب بردم
از عدو تازیانه می خوردم
کاشکی می شد برا تو می مردم
وای هیچکی نمی دونه بابا چه حالی دارم
ابر بهارم و خون می بارم
جز غم عشق تو ماتمی ندارم
متن شعر:
بابام حسین چشم دل عاشقونه روشن شد
گلم اومد خرابه گلشن شد
نذر چشماش زندگی من شد
آسمون نگام پر از شفقه
دو دستام کبود و بی رمقه
تموم آرزوم تو این طبقه
ای مهمون نیمه شبم اومدی بابا جون
شد دلم از شرر غم تو پر خون
لیلای من می کشی کارمو به جنون
ای بابا بابا حسین
دیگه خسته شدم ز بی خبری
از غم بی کسی و خون جگری
می دونم اومدی منو ببیری
به خدا گریه بسته راه صدام
بابا جون غصه رو بخون ز چشام
حرفم اینه فقط شما رو می خوام
وای سر تا به پام همه جا با وفا می سوزه
بال و پرم جیگرم به خدا می سوزه
خورشید آسمون از غم ما می سوزه
کی روی زخم من نمک پاشیده
بگو بابا کی گلوتو بریده
همونی که منو رو خاک کشیده
هر جا که اسمتو به لب بردم
از عدو تازیانه می خوردم
کاشکی می شد برا تو می مردم
وای هیچکی نمی دونه بابا چه حالی دارم
ابر بهارم و خون می بارم
جز غم عشق تو ماتمی ندارم
تاکنون نظری ثبت نشده است.