- 755
- 1000
- 1000
- 1000
منم آن خسته زندانی که ممنوع الملاقاتم
مرثیه خوانی شهادت امام موسی کاظم (ع) با صدای سعید حدادیان ، 1389
متن شعر :
منم آن خسته زندانی که ممنوع الملاقاتم
به سیاهچال زندان چه خوش است شور و حالم
به گذشته با تو یارب شب و روز و ماه و سالم
چه غم ار فراق یاران کُشدم به روزگاران
که محیط حبس دشمن ، شده محفل وصالم
من و گریه ی شبانه به تنم بود نشانه
که عدو به تازیانه زده در سیاهچالم
ز سما گذشته آهم به زمین چکیده اشکم
ز نفس فتاده قلبم ، به قفس شکسته بالم
سر و جان به کف نهادم به عدو شکست دادم
شد از آن به دست و گردن ، غل آهنین مدالم
وطنم بود مدینه ، غم غربتم به سینه
ز کدام غصه گویم ، ز کدام غم بنالم
به سرشک چشم زهرا به شرار قلب حیدر
به رسول و اهل بیتش به خدای ذوالجلالم
که اگر هزار نوبت بکشند و زنده گردد
چو به راه دوست باشد ، نرسد به دل ملالم
متن شعر :
منم آن خسته زندانی که ممنوع الملاقاتم
به سیاهچال زندان چه خوش است شور و حالم
به گذشته با تو یارب شب و روز و ماه و سالم
چه غم ار فراق یاران کُشدم به روزگاران
که محیط حبس دشمن ، شده محفل وصالم
من و گریه ی شبانه به تنم بود نشانه
که عدو به تازیانه زده در سیاهچالم
ز سما گذشته آهم به زمین چکیده اشکم
ز نفس فتاده قلبم ، به قفس شکسته بالم
سر و جان به کف نهادم به عدو شکست دادم
شد از آن به دست و گردن ، غل آهنین مدالم
وطنم بود مدینه ، غم غربتم به سینه
ز کدام غصه گویم ، ز کدام غم بنالم
به سرشک چشم زهرا به شرار قلب حیدر
به رسول و اهل بیتش به خدای ذوالجلالم
که اگر هزار نوبت بکشند و زنده گردد
چو به راه دوست باشد ، نرسد به دل ملالم
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
تاکنون نظری ثبت نشده است.