منو
این صدای خروش تکبیر است

این صدای خروش تکبیر است

  • 1 تعداد قطعات
  • 7 دقیقه مدت قطعه
  • 393 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت اباالفضل العباس (ع) با صدای محمود کریمی، سال 1390

متن شعر:
این صدای خروش تکبیر است
لحظه های حضور یک شیر است
در خیال شکار آمده است
مثل یک رعد مثل یک تیر است
لرزه افتاده بر ستون زمین
دیدنش هم عجب نفس گیر است
علمش را به دشت می کوبد
نوبت گردباد شمشیر است
لرزه افتاده بر ستون زمین
دیدنش هم عجب نفس گیر است
علمش را به دشت می کوبد
نوبت گردباد شمشیر است
نفس صد سپاه بند آمد
هر گلویی اسیر زنجیر است
لحظه ای روی پا نمی ماند
هر که حتی ز عمر خود سیر است
آی لشکر فقط فرار کنید
ناله دشمن زمین گیر است
آمده شیر بی مثال علی
گره ای زد به دستمال علی
آسمان را دوباره حیران کرد
دشت را یک نفس پریشان کرد
یک نگاهش برای یک لشگر
خاک بر چشم گوی و میدان کرد
چشم بد دور از قیامت او
مثل حیدر به رزم جولان کرد
گره ای زد میان ابرویش
زهره ها را درید و طوفان کرد
تیغ را در میان انگشتش
اندکی چرخ داد و رقصان کرد
نعره ای زد که مرد آمده است
جنگ را مکتب دبستان کرد
خانمان همه به ویرانی ست
تازه هنگامه رجز خوانی ست
تیغ را لحظه ای که می چرخاند
آسمان را به خاک می چسباند
چشم تا کار می کند اینجا
دست و پا را به سینه می پیچاند
طپش قلب آب می آمد
گیسوی مشک را که می افشاند
ذوالفقاری که بین پنجه اوست
کوه را با اشاره می سوزاند
هیبت چشم او همان اول
جنگ را بین دشت می خواباند
هر که سر داشت بی سر آمده است
همه گفتند حیدر آمده است
افق این نگاه را بنگر
چشم های سیاه را بنگر
شمس را شمع کرد و پنهان کرد
نیم روز است و ماه را بنگر
همه کودکان به دنبالش
یک حرم یک سپاه را بنگر
مادری آمد و اشاره نمود
کودک بی گناه را بنگر
بر لب خشک چاک چاک حرم
ناله آب و آه را بنگر
کودکی دید روی دامانش
اشک زد حلقه گرد چشمانش
مشک را تا گرفت بر دوشش
نهر شد چون همیشه مدهوشش
می زند آب موج و او تشنه
خنده ای زد لبان خاموشش
اسب را سمت خیمه ها هی کرد
دل غمگین خیمه در جوشش
تیغی رسید بر دستش
مشک را برد بین آغوشش
تیرها می رسید از هر سو
پیکرش را نمود گلپوشش
گفت دیدی که آبرویم رفت
تا صدایی رسید بر گوشش
چشم وا کرد و دید از مشکش
آبرویش چکید از مشکش
به دلش تیر غصه ها می خورد
شعله بر جان کربلا می خورد
چشم خود بست و دید لب تشنه
کودکی را که دست و پا می زد
مادری در کنار گهواره
ساقی خیمه را صدا می زد
دید دنبال گوشواره کسی
ضرب سیلی به بچه ها می زد
از دل حلقه ای نگین افتاد
گل ام البنین زمین افتاد

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 7:42

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی