- 2788
- 1000
- 1000
- 1000
تو که از روز ولادت دل بابا بردی
مرثیه خوانی شهادت حضرت علی اکبر (ع) با صدای محمود کریمی، سال 1390
متن شعر:
تو که از روز ولادت دل بابا بردی
دل اهل حرم و حضرت مولا بردی
تا علی گفت به گوش تو اذان شیر شدی
دم تکبیر شدی و دم شمشیر شدی
تا نظر کرد به رخسار تو گفتا حیدر
چون علی اکبر ما دهر نزاید دیگر
پسرم روز میلاد تو بابا چه خوش احوالیست
حیف جای نبی و مادر من خالیست
جای لالایی خواب تو عزیز دل من
صد و ده مرتبه یا فاطمه می گفت حسن
عمه را بوی خوش فاطمه از بوی تو بود
پنجه ام بنین شانه گیسوی تو بود
هر زمان تشنه شدی دست علم جام تو بود
آدم پخته شدن خشت فلک خام تو بود
تا در آغوش بزرگان حرم مرد شدی
کیسه بر دوش علی اصغر شبگرد شدی
به جلال و جمال احمد زهرا بودی
همه مجنون و تو لیلا بودی
تو گلاب همه گلهای پیمبر بودی
الحق از روز ازل هم علی اکبر بودی
آسمانی است اگر بر سر جنات و نهر
من و عباس مه و مهر و تویی نجم سحر
پسرم جای من کار حرم یکسره در دست تو بود
میمنه دست عمو میسره در دست تو بود
تا تو را تشنه به آغوش شهادت دادم
یاد انگور طلب کردن تو افتادم
تو که دیدی پدر آن روز دمی دست گشود
بین فردوس و من فاصله یک دست نبود
شد ستونهای حریم نبوی خاک جنان
دست بردم به دل شاخه ای از پاک جنان
خوشه ای چیدم و دادم به تو ای شور بهشت
شهد شد از نمک لعل تو انگور بهشت
متن شعر:
تو که از روز ولادت دل بابا بردی
دل اهل حرم و حضرت مولا بردی
تا علی گفت به گوش تو اذان شیر شدی
دم تکبیر شدی و دم شمشیر شدی
تا نظر کرد به رخسار تو گفتا حیدر
چون علی اکبر ما دهر نزاید دیگر
پسرم روز میلاد تو بابا چه خوش احوالیست
حیف جای نبی و مادر من خالیست
جای لالایی خواب تو عزیز دل من
صد و ده مرتبه یا فاطمه می گفت حسن
عمه را بوی خوش فاطمه از بوی تو بود
پنجه ام بنین شانه گیسوی تو بود
هر زمان تشنه شدی دست علم جام تو بود
آدم پخته شدن خشت فلک خام تو بود
تا در آغوش بزرگان حرم مرد شدی
کیسه بر دوش علی اصغر شبگرد شدی
به جلال و جمال احمد زهرا بودی
همه مجنون و تو لیلا بودی
تو گلاب همه گلهای پیمبر بودی
الحق از روز ازل هم علی اکبر بودی
آسمانی است اگر بر سر جنات و نهر
من و عباس مه و مهر و تویی نجم سحر
پسرم جای من کار حرم یکسره در دست تو بود
میمنه دست عمو میسره در دست تو بود
تا تو را تشنه به آغوش شهادت دادم
یاد انگور طلب کردن تو افتادم
تو که دیدی پدر آن روز دمی دست گشود
بین فردوس و من فاصله یک دست نبود
شد ستونهای حریم نبوی خاک جنان
دست بردم به دل شاخه ای از پاک جنان
خوشه ای چیدم و دادم به تو ای شور بهشت
شهد شد از نمک لعل تو انگور بهشت
تاکنون نظری ثبت نشده است.