منو
دعای ندبه

دعای ندبه

  • 1 تعداد قطعات
  • 34 دقیقه مدت قطعه
  • 698 دریافت شده
شیوه اجرا : استودیویی
خواننده/دعاخوان : حمید رمضان‌پور
مناسبت : جمعه
با صدای حمید رمضانپور

ندبه زیارتى است که سیّد ابن طاوس نقل کرده، و فرموده: زائر دو رکعت نماز بخواند، و پس از آن بگوید: «سَلامُ اللّهِ الکاملِ التّامِّ الشّامل» تا آخر، و ما این زیارت را در فصل هفتم از باب اول، به عنوان استغاثه به آن حضرت از کتاب «کلم طیّب» نقل کردیم، به آنجا رجوع شود.
مؤلّف گوید: سیّد‌ابن‌طاووس در کتاب «مصباح الزائر» فصلى در اعمال سَردابِ مقدّس آورده و در آن فصل شش زیارت نقل کرده، پس از آن فرموده: دعاى ندبه به این فصل ملحق می‌شود، و همچنین زیارتى که هر روز، مولاى ما صاحب الامر پس از نماز صبح به آن زیارت می‌شود، و آن زیارت هفتم حساب می‌شود، و دعاى عهدى که به خواندن آن در حال غیبت امر شده، و دعایى که آن را وقتى که می‌خواهند از آن حرم شریف بازگردند بخوانند، آن‌گاه در کتاب خود به ذکر این چهار عمل شروع کرده است]
چهار عمل عبارتند از: 1 - دعاى ندبه، 2 - زیارت پس از نماز صبح، 3 - دعاى عهد، 4 - دعاى هنگام خروج از حرم [ما هم در این کتاب مبارک از آن بزرگوار پیروى کرده و آن چهار عمل را ذکر می‌کنیم: عمل اول: دعاى ندبه است.
مستحب است دعاى ندبه را در چهار عید، یعنى فطر و قربان و غدیر و روز جمعه بخوانند، و دعا این است:


متن و ترجمه:


بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگى است


اَلْحَمْدُ لله رَبِّ الْعالَمینَ،وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً

ستایش و سپاس مخصوص خداست که آفریننده جهانستو درود و تحیّت کامل بر سیّد ما و پیغمبر خدا، حضرت محمد مصطفى و آل اطهارش باد.


اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلى ما جَرى بِهِ قَضاؤُکَ فى أَوْلِیائِکَ الَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دینِکَ،

خدایا تو را ستایش، بر آنچه به آن جارى شد قضاى تو درباره اولیایت، آنان که تنها براى خود دینت برگزیدى،


إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزیلَ ما عِنْدَکَ مِنَ النَّعیمِ الْمُقیمِ،

آنگاه که براى ایشان اختیار کردى، فراوانى نعمت پابرجایى که نزد توست،


الَّذى لا زَوالَ لَهُ وَ لَا اضْمِحْلالَ،

نعمتى که تباهى و نابودى ندارد،


بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فى دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیا الدَّنِیَّةِوَ زُخْرُفِها وَ زِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَکَ ذلِکَ،

پس از آنکه بی میل بودن نسبت به رتبه هاى این دنیاى فرومایه، و زیب و زیورش را با آنان شرط نمودى، آنان هم آن شرط را از تو پذیرفتند،


وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ بِهِ قَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ،

و تو هم وفا نمودن به آن را از جانب آنان دانستى، پس قبولشان کردى، و مقرّب درگاهشان نمودى،


وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِىَّ، وَالثَّناءَ الْجَلِىَّ، وَ أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلائِکَتَکَ، وَ کَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ

و براى آنان یاد والا، و ثناى روشن پیش آوردى، و فرشتگانت را بر آنها فرو فرستادى، و به وحیت اکرامشان فرمودى،


وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِکَ، وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّریعَةَ { الذرائع} إِلَیْکَ

و به دانشت به آنان عطا کردى، و ایشان را دست آویز به سویت


وَالْوَسیلَةَ إِلى رِضْوانِکَ،

و وسیله به جانب خشنودى ات قرار دادى،


فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ إِلى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْها، ،

پس بعضى را در بهشت جاى دادى،


وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فى فُلْکِکَ، وَ نَجَّیْتَهُ وَ مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَةِ بِرَحْمَتِکَ وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلیلا

و بعضى را براى خود دوست صمیمى گرفتى و از تو درخواست نام نیک، در میان آیندگان کرد،


وَ سَأَلَکَ لِسانَ صِدْقٍ فِى الْآخِرینَ، فَأَجَبْتَهُ

و تو درخواست او را اجابت نمودى،


وَ جَعَلْتَ ذلِکَ عَلِیّاً، وَ بَعْضٌ کَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَکْلیماً،

و نامش را بلند آوازه کردى، و با بعضى از میان درخت سخن گفتى، سخن گفتنى خاص،


وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخیهِ رِدْءاً وَ وَزیراً،

و براى او برادرش را یاور و وزیر قرار دادى،


وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَـهُ مِنْ غَـیْـرِ أَبٍ، وَ آتَـیْـتَـهُ الْبـَیِّـنـاتِ،وَ أَیَّـدْتَـهُ بِـرُوحِ الْـقُـدُسِ، وَ کُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَریعَةً،

و بعضى را بدون پدر به وجود آوردى، و دلایل آشکار به او عنایت فرمودى و به روح القدس او را تأیید نمودى، و براى همه آنان شریعت مقرّر کردى،


وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجا مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ،

و راه را روشن و واضح ساختى، و جانشینانى اختیار کردى، نگهبانى پس از نگهبان،


مِنْ مُدَّةٍ إِلى مُدَّةٍ، إِقامَةً لِدینِکَ

از زمانى تا زمانی دیگر، براى برپا داشتن دینت،


، وَ حُجَّةً عَلى عِبادِکَ وَ لِئَلّا یَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ یَغْلِبَ الْباطِلُ عَلى أَهْلِهِ،

و حجّتى بر بندگانت، براى اینکه حق از جایگاهش برداشته نشود، و باطل بر اهل حق پیروز نگردد،


وَلا یَقُولَ أَحَدٌ لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولاً مُنْذِراً،

و احدى نگوید چه مى شد اگر براى ما پیامبرى بیم دهنده می فرستادى،


وَ أَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِیاً،فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ

و پرچم هدایت براى ما برپا مى نمودی تا بر این اساس از آیاتت پیروى مى کردیم،


مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى إِلى أَنِ انْتَهَیْتَ بِالْأَمْرِ إِلى حَبیبِکَ وَ نَجیبِکَ، مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

پیش از آنکه خوار و رسوا شویم، تا اینکه مقام رسالت و هدایت را به حبیب و برگزیده ات محمد (درود خدا بر او خاندانش) را رساندى،


فَکانَ کَمَا انْتَجَبْتَهُ، سَیِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ، وَ صَفوَه مَنِ الصطَفَیتَه

پس بود همانگونه که او را برگزیدى، سرور مخلوقاتت، و برگزیده برگزیدگانت


وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَیْتَهُ،وَ أَکْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُقَدَّمْتَهُ عَلى أَنْبِیائِکَ،

و برترین انتخاب شدگانت، و گرامی ترین معتمدانت، او را بر پیامبرانت مقدم نمودى،


وَ بَعَثْتَهُ إِلَى الثَّقَلَیْنِ مِنْ عِبادِکَ، وَ أَوْطَأْتَهُ مَشارِقَکَ وَ مَغارِبَکَ،

و بر جنّ و انس از بندگانت برانگیختی و مشرقها و مغربهایت را زیر پایش گذاردى،


وَ سَخَّرْتَ لَـهُ الْـبُـراقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ إِلى سَمائِکَ،وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ ما کـانَ وَ مـا یَکُـونُ إِلَى انْقِضاءِ خَلْقِکَ

و براق را برایش مسخّر ساختى، و آن شخصیت بزرگ را به آسمانت بالا بردى، و دانش آنچه بوده، و خواهد بود تا سپرى شدن آفرینشت به او سپردى،


ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ، وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئیلَ وَ میکائیلَ، وَالْمُسَوِّمینَ مِنْ مَلائِکَتِکَ

سپس او را با فرو انداختن هراس در دل دشمن یارى دادى، و به جبرائیل و میکائیل و نشان داران از فرشتگانت قرار گرفتى،


وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دینَهُ عَلَى الدّینِ کُلِّهِ، وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ

و به او وعده دادى که دینش را بر همه دینها پیروز گردانی گرچه مشرکان را خوش نیاید،


وَ ذلِکَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ،

و این کار پس از آن بود که در جایگاه راستى از اهلش جایش دادى،


وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ،

و قرار دادى براى او و ایشان نخستین خانه اى که براى مردم بنا شد،


لَلَّذى بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ

که در مکه است، خانه بابرکت، و مایه راهنمایى براى جهانیان، در آن خانه نشانه هاى آشکارى است، مقام ابراهیم،


وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً،

و هرکه وارد آن شد، در امان بود،


وَ قُلْتَ:إِنَّما یُـریـدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الـرِّجْسَ أَهْـلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً

در حق آنان فرمودى: جز این نیست که خدا اراده فرموده، پلیدى را از شما خانواده ببرد، و شما را پاک گرداند، پاک کردنى شایسته،


ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، مَوَدَّتَهُمْ فى¬کِتابِکَ،

سپس پاداش محمد را در قرآنت موّدت اهل بیت او قرار دادى،


فَقُلْتَ: قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً، إِلَّا¬الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى

و فرمودی بگو من از شما براى رسالت پاداشى جز مودّت نزدیکانم نمى خواهم،


وَ قَلْتَ:¬ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ

و فرمودى: آنچه به عنوان پاداش از شما خواستم، آن هم به سود شماست،


وَ قُلْتَ: ما أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ¬، إلّا مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبیلاً، فَکانُوا هُمُ السَّبیلَ إِلَیْکَ،

و فرمودى: من از شما براى رسالت پاداشى نمى خواهم، جز کسى که بخواهد، راهى به جانب پروردگارش بگیرد، پس آنان راه به سوى تو بودند،


وَالْمَسْلَکَ إِلى رِضْوانِکَ فَلَمَّا¬انْقَضَتْ أَیّامُهُ،

و راه به حریم خشنودی ات، انگاه که روزگار آن حضرت سپرى شد،:


أَقامَ وَلِیَّهُ عَلِىَّ بْنَ أَبى طالِبٍ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِما وَ آلِهِما، هادِیاً إِذْ کانَ هُوَ الْمُنْذِرَ،

نماینده اش على بن ابیطالب (درود تو بر آن دو و خاندانشان باد) را، براى راهنمایى برگماشت، چرا که او بیم دهنده، و براى هر قومى راهنما بود،


وِ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ، فَقالَ وَالْمَلَأُ أَمامَهُ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ

پس درحالی که انبوهى از مردم در برابرش بودند فرمود: هرکه من سرپرست او بودم، پس على سرپرست اوست،


اَللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ،

خدایا دوست بدار کسیکه على را دوست دارد، و دشمن بدار کسى را که دشمن على است،


وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ،

و یارى کن هرکه او را یارى کند،


وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ،

و خوار کن هرکه او را وا گذارد،


وَ قالَ: مَنْ کُنْتُ أَنَا نَبِیَّهُ فَعَلِىٌّ أَمیرُهُ

و فرمود: هر که من پیامبرش بودم، پس على فرمانرواى اوست،.


وَ قالَ: أَنَا وَ عَلِىٌّ مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ، وَ سائِرُ ¬النّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتّى،وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هرُوْنَ مِنْ مُوسى،

و فرمود: من و على از یک درخت هستیم، و سایر مردم از درخت هاى گوناگونند، و جایگاه او را نسبت به خود همچون جایگاه هارون به موسى قرار داد،


فَقالَ لَهُ: أَنْتَ مِنّى بِمَنْزِلَةِ هرُوْنَ مِنْ مُوسى، إِلّا أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى وَ زَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمینَ،

و به او فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسایى، جز اینکه پس از من پیامبر نیست، و دخترش سرور بانوان جهانیان را به همسرى او در آورد،


وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ ما حَلَّ لَهُ،

و از مسجدش براى او حلال کرد، آنچه را براى خودش حلال بود،


وَ سَدَّ الْأَبْوابَ إِلّا بابَهُ ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِکْمَتَهُ،:

و همه درهایى را که به مسجد باز مى شد بست مگر در خانه او را، آنگاه علم و حکمتش را به او سپرد،:


فَقالَ: أَنَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىٌّ بابُها،

و فرمود : من شهر علمم و على در آن شهر است


فَمَنْ أَرادَ الْمَدینَةَ وَالْحِکْمَةَ فَلْیَأْتِها مِنْ بابِها،

پس هر که اراده شهر علم و حکمت کند، باید از در آن وارد شود،


ثُمَّ قالَ: أَنْتَ أَخى وَ وَصِیّى وَ وارِثى، لَحْمُکَ مِنْ لَحْمى،

سپس گفت: تو برادر و جانشین و وارث منى، گوشتت از گوشت من،


وَ دَمُکَ مِنْ دَمى، وَ سِلْمُکَ سِلْمى، وَ حَرْبُکَ حَرْبى،

و خونت از خون من، و آشتى با تو، آشتى با من، و جنگ با تو، جنگ با من است


وَالْإیمانُ مُخالِطٌ لَحْمَکَ وَ دَمَکَ کَما خالَطَ لَحْمى وَ دَمى

و ایمان با گوشت و خونت آمیخته شده، چنان که با گوشت و خون من درآمیخته


وَ أَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلیفَتى،

و تو فرداى قیامت کنار حوض کوثر جانشین منى،


وَ أَنْتَ تَقْضى دَیْنى، وَ تُنْجِزُ عِداتى،

و تو قرضم را مى پردازى، و به وعده هاى من وفا می کنى،


وَ شیعَتُکَ عَلى مَنابِرَ مِنْ نُورٍ،

و شیعیان تو بر منبرهایی از نورند، درحالیکه رویشان سپید،


مُبْیَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلى فِى الْجَنَّةِ، وَ هُمْ جیرانى،

و در بهشت پیرامون من، و همسایگان منند،


وَ لَوْلا أَنْتَ یا عَلِىُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى

و اگر تو اى على نبودى، اهل ایمان پس از من شناخته نمى شدند،


وَ کانَ بَعْدَهُ هُدىً مِنَ الضَّلالِ، وَ نُوراً مِنَ الْعَمى

و آن حضرت پس از پیامبر، مایه هدایت از گمراهى، و نور از نابینایى


وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتینَ، وَ صِراطَهُ الْمُسْتَقیمَ،

و ریسمان استوار خدا و راه راست او بود،


لا یُسْبَقُ بِقَرابَةٍ فى رَحِمٍ، وَ لا بِسابِقَةٍ فى دینٍ

با نزدیک هایش در خویشاوندى به رسول خدا، کسى بر او پیشى نگرفت و همچنین با سابقه اش در دین، کسى بر او مقدم نبود،


وَلا یُلْحَقُ فى مَنْقَبَةٍ مِنْ مَناقِبِهِ،

و در فضیلتى از فضائل هیچکس به او نرسید،


یَحْذُو حَذْوَ¬الرَّسُولِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِما وَآلِهِما، وَ یُقاتِلُ عَلَى التَّأْویلِ،

کار پیامبر (درود خدا بر او خاندانش) را پى گرفت، و براساس تأویل قران جنگ مى کرد،


وَلا تَأْخُذُهُ فِى اللَّهِ لَوْمَةُ لائِم قَـدْ وَتَـرَ فیهِ صَنادیدَ الْعَرَبِ،ٍ

و درباره خدا سرزنش هیچ سرزنش کننده اى را به خود نمى گرفت، خون شجاعان عرب را،در راه خدا به زمین ریخت


وَ قَتَلَ أَبْطالَهُمْ،

و دلاورانشان را از دم تیغ گذراند و با گرگانشان در افتاد،


فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقاداً، وَ ناوَشَ ذُؤْبانَهُمْ،

پس دل هایشان را پس به دلهایشان کینه سپرد،


بَدْرِیَّةً وَ خَیْبَرِیَّةً وَ حُنَیْنِیَّةً وَ غَیْرَهُنَّ،

کینه جنگ بدر و خیبر و حنین و غیر آنها را


فَأَضَبَّتْ عَلى عَداوَتِه وَ أَکَبَّتْ عَلى مُنابَذَتِهِ،

پس دشمنى او را در نهاد خود جا دادند و به جنگ با او رو آوردند،


حَتّى قَتَلَ النّاکِثینَ وَ الْقاسِطینَ وَالْمارِقینَ وَ لَمّا قَضى نَحْبَهُ،

تا پیمان شکنان و جفا پیشگان و خارج شدگان از دایره دین را کشت،


وَ قَتَلَهُ أَشْقَى الْآخِرینَ، یَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلینَ

و هنگامیکه درگذشت و او را بدبخت ترین پسینیان، که از بدبخت ترین پیشینیان کرد، به قتل رساند


لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،

دستور رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) در باره هدایت کنندگان


فِى الْهادینَ بَعْدَ الْهادینَ، وَالْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلى مَقْتِهِ،

از پس هدایت کنندگان] امامان بعد از پیامبر [اطاعت نشد، و امّت بر دشمنى نسبت به آن حضرت پافشارى کردند،


مُجْتَمِعَةٌ عَلى قَطیعَةِ رَحِمِهِ، وَ إِقْصاءِ وُلْدِهِ،

و براى قطع رحم او، و تبعید فرزندانش گرد آمدند،


إِلَّا الْقَلیلَ مِمَّنْ وَفی لِرِعایَةِ الْحَقِّ فیهِمْ

مگر اندکى از کسانیکه براى رعایت حق درباره ایشان به پیمان پیامبر وفا کردند


فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ، وَ سُبِىَ مَنْ سُبِىَ، وَ أُقْصِىَ مَنْ أُقْصِىَ،

پس کشته شد آنکه کشته شد، و اسیر گشت آنکه اسیر گشت، و تبعید شد آنکه تبعید شد،


وَ جَرَى الْقَضاءُ لَهُمْ بِما یُرْجى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ،

و قضا بر آنان جارى شد به آنچه که بر آن امید پاداش نیک مى رود،


إِذْ کانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ، یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ، وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ

زیرا زمین از خداست، آن را به هرکه از بندگانش بخواهد به ارث مى دهد، و سرانجام از آن پرهیزگاران است


وَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً، وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ،

و منزّه است پروردگار ما که به یقین وعده پرورگارمان انجام شدنى است، و خدا هرگز از وعده خویش تخلّف نمى کند و او نیرومند حکیم است،


فَعَلَىالْأَطائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِما وَ آلِهِما، فَلْیَبْکِ الْباکُونَ،

پس بر پاکیزگان از اهل بیت محمّد و على (درود خدا بر ایشان و خاندانشان) ،باید گریه کنندکان بگریند،


وَ إِیّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرِفِ الدُّمُوعُ، وَلْیَصْرُخِ الصّارِخُونَ، وَ یَضِجَّ الضّاجُّونَ، وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ،

و زارى کنندگان بر ایشان زارى کنند،و براى مانند آنان باید اشک ها روان شود، و فریادکنندگان فریاد زنند، و شیون کنندگان شیون کنند، و خروشندگان بخروشند


أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ؟أَیْنَ أَبْناءُ الْحُسَیْنِ؟صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ،وَ صادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ، أَیْنَ السَّبیلُ بَعْدَ السَّبیلِ؟

حسن کجاست؟ حسین کجاست؟ فرزندان حسین کجایند؟ شایسته اى پس از شایسته دیگر راستگویى پس از راستگویى دیگر، راه از پس راه کجاست؟


أَیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ؟

کجاست بهترین برگزیده بعد از بهترین برگزیده؟


أَیْنَ الشُّمُوسُ الطّالِعَةُ؟

کجایند خورشیدهای تابان


أَیْنَ الْأَقْمارُ الْمُنیرَةُ؟

کجایند ماه هاى نورافشان


أَیْنَ الْأَنْجُمُ الزّاهِرَةُ؟

کجایند ستارگان فروزان


أَیْنَ أَعْلامُ الدّینِ، وَ قَواعِدُ الْعِلْمِ؟

کجایند پرچم هاى دین، و پایه هاى دانش،


أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتى لا تَخْلُوا مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِیَةِ؟

کجاست آن باقیمانده خدا که از عترت هدایتگر خالى نشود


أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ؟

کجاست آن مهیّا گشته براى ریشه کن کردن ستمکاران


أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقامَةِ الْأَمْتِ وَالْعِوَجِ؟

کجاست آن که برای راست نمودن انحراف و کجى به انتظار اویند،


أَیْنَ الْمُرْتَجى لِإِزالَةِ الْجَورِ وَالْعُدْوانِ؟

کجاست آن امید شده براى از بین بردن ستم و دشمنى


أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدیدِ الْفَرائِضِ وَالسُّنَنِ؟

کجاست آن ذخیره براى تجدید فریضه ها و سنّت ها،


أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لِإِعادَةِ الْمِلَّةِ وَالشَّریعَةِ؟

کجاست آن برگزیده براى بازگرداندن دین و شریعت،


أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیاءِ الْکِتابِ وَ حُدُودِهِ؟

کجاست آن آرزو شده براى زنده کردن قرآن و حدود آن


أَیْنَ مُحْیى مَعالِمِ الدّینِ وَ أَهْلِهِ؟

کجاست احیاگر نشانه هاى دین و اهل دین،


أَیْنَ قاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدینَ؟

کجاست درهم شکننده شوکت متجاوزان،


أَیْنَ هادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَالنِّفاقِ؟

کجاست ویران کننده بناهاى شرک و دورویى،


أَیْنَ مُبیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَالْعِصْیانِ وَالطُّغْیانِ؟

کجاست نابودکننده اهل فسق و عصیان و طغیان


أَیْنَ حاصِدُ فُرُوعِ الْغَىِّ وَالشِّقاقِ؟

کجاست دروکننده شاخه های گمراهى و شکاف اندازى،


أَیْنَ طامِسُ آثارِ الزَّیْغِ وَالْأَهْواءِ؟

کجاست محوکننده آثار انحراف و هواهاى نفسانى،


أَیْنَ قاطِعُ حَبائِلِ الْکِذْبِ وَالْاِفْتِراءِ؟

کجاست قطع کننده دام هاى دروغ و بهتان،


أَیْنَ مُبیدُ الْعُتاةِ وَالْمَرَدَةِ؟

کجاست نابودکننده سرکشان و سرپیچى کنندگان،


أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنادِ وَالتَّضْلیلِ وَالْإِلْحادِ؟

کجاست ریشه کن کننده اهل لجاجت و گمراهى، و بیدینى


أَیْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِیاءِ، وَ مُذِلُّ الْأَعْداءِ؟

کجاست عزّت بخش دوستان، و خوارکننده دشمنان،


أَیْنَ جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَى التَّقْوى؟

کجاست گردآورنده سخن بر پایه تقوا،


أَیْنَ بابُ اللَّهِ الَّذى مِنْهُ یُؤْتى؟

کجاست در راه خدا که از آن آمده شود


أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ؟

کجاست جلوه خدا، که دوستان به سویش روى آورند،


أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَالسَّماءِ؟

کجاست آن وسیله پیوند بین زمین و آسمان،


أَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ ناشِرُ رایَةِ الْهُدى؟

کجاست صاحب روز پیروزى، و گسترنده پرچم هدایت


أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا؟

کجاست گردآورنده پراکندگی صلاح و رضا،


أَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِیاءِ وَ أَبْناءِ الأَنْبِیاءِ؟

کجاست خواهنده خون پیامبران و فرزندان پیامبران،


أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ؟

کجاست خواهنده خون کشته در کربلا


أَیْنَ الْمَنْصُورُ عَلى مَنِ اعْتَدى عَلَیْهِ وَافْتَرى؟

کجاست آن پیروز شده بر هر که به او ستم کرد و بهتان زد،


أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذى یُجابُ إِذا دَعی؟

کجاست آن مضطّرى که اجابت شود هنگامى که دعا کند،


أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى؟

کجاست سرسلسله مخلوقات، داراى نیکى و تقوا


أَیْنَ ابْنُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى؟ وَابْنُ عَلِىٍّ الْمُرْتَضى؟ وَابْنُ خَدیجَةَ الْغَرّاءِ؟وَابْنُ فاطِمَةَ الْکُبْرى؟

کجاست فرزند پیامبر برگزیده، و فرزند علی مرتضى، و فرزند خدیجه روشن جبین، و فرزند فاطمه کبرى؟


بِأَبى أَنْتَ وَ أُمّى وَ نَفْسى لَکَ الْوِقاءُ وَالْحِمى،

پدر و مادر و جانم فردایت شود، برایت سپر و حصار باشم،


یَابْنَ السّادَةِ الْمُقَرَّبینَ،

اى فرزند سروران مقرّب،


یَابْنَ النُّجَباءِ الْأَکْرَمینَ،

اى فرزند نجیبان گرامى


یَابْنَ الْهُداةِ الْمَهْدِیّینَ،

اى فرزند راهنمایان راه یافته،


یَابْنَ الْخِیَرَةِ الْمُهَذَّبینَ،

ای فرزند برگزیدگان پاکیزه،


یَابْنَ الْغَطارِفَةِ الْأَنْجَبینَ،

اى فرزند بزرگواران نجیب


یَابْنَ الْأَطائِبِ الْمُطَهَّرینَ،

اى فرزند پاکان پاکیزه


یَابْنَ الْخَضارِمَةِ الْمُنْتَجَبینَ،

ای فرزند بزرگواران برگزیده،


یَابْنَ الْقَماقِمَةِ الْأَکْرَمینَ،

اى فرزند دریاهاى بیکران بخشش گرامیتر،


یَابْنَ الْبُدُورِ الْمُنیرَةِ،

اى فرزند ماههاى نورافشان،


یَابْنَ السُّرُجِ الْمُضیئَةِ،

اى فرزند چراغ هاى تابان،


یَابْنَ الشُّهُبِ الثّاقِبَةِ،

اى فرزند ستارگان فروزان،


یَابْنَ الْأَنْجُمِ الزّاهِرَةِ،

اى فرزند اختران درخشان،


یَابْنَ السُّبُلِ الْواضِحَةِ،

اى فرزند راه هاى روشن،


یَابْنَ الْأَعْلامِ اللّائِحَةِ،

اى فرزند نشانه هاى آشکار،


یَابْنَ الْعُلُومِ الْکامِلَةِ،

اى فرزند دانش هاى کامل،


یَابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ،

اى فرزند آیینهاى مشهور


یَابْنَ الْمَعالِمِ الْمَأْثُورَةِ،

اى فرزند نشانه هاى حفظ شده،


یَابْنَ الْمُعْجِزاتِ الْمَوْجُودَةِ،

ای معجزات موجود،


یَابْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُودَةِ،

اى فرزند دلیل هاى محسوس،


یَابْنَ الصِّراطِ الْمُسْتَقیمِ

اى فرزند راه مستقیم،


یَابْنَ النَّبَأِ الْعَظیمِ،

اى فرزند خبر بزرگ،


یَابْنَ مَنْ هُوَ فى أُمِّ الْکِتابِ لَدَى اللَّهِ عَلِىٌّ حَکیمٌ،

اى فرزند کسی که در امّ الکتاب، نزد خدا، والا و حکیم است،


یَابْنَ الْآیاتِ وَالْبَیِّناتِ،

اى فرزند آیات و نشانه ها،


یَابْنَ الدَّلائِلِ الظّاهِراتِ،

اى فرزند دلیل های آشکار،


یَابْنَ الْبَراهینِ الْواضِحاتِ الْباهِراتِ،

اى فرزند برهان هاى نمایان،


یابْنَ الْحُجَجِ الْبالِغاتِ،

اى فرزند حجّتهاى رسا،


یَابْنَ النِّعَمِ السّابِغاتِ،

اى فرزند نعمت های کامل،


یَابْنَ طه وَالْمُحْکَماتِ

اى فرزند طه و آیات محکم،


یَابْنَ یس وَالذّارِیاتِ،

اى فرزند یس و ذاریات


یَابْنَ الطُّورِ وَالْعادِیاتِ

اى فرزند طور و عادیات،


یَابْنَ مَنْ دَنی فَتَدَلّى فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى،

،اى فرزند کسی که نزدیک شد، آنگاه درآویخت


دُنُوّاً وَاقْتِراباً مِنَ الْعَلِىِّ الْأَعْلى

تا آنکه در دسترسى و نزدیکى به خداى علىّ اعلى، به فاصله دو کمان یا کمتر بود


لَیْتَ شِعْرى أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوى، بَلْ أَىُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرى، أَبِرَضْوى أَوْ غَیْرِها أَمْ ذى طُوى؛

اى کاش می دانستم خانه ات در کجا قرار گرفته، بلکه مى دانستم کدام زمین تو را برداشته، یا چه خاکى؟


عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَلا تُرى،

آیا در کوه رضوایى یا در غیر آن، یا در زمین ذی طوایى؟ بر من سخت است که مردم را مى بینم، ولى تو دیده نمى شوى


وَلا أَسْمَعُ لَکَ حَسیساً وَلا نَجْوى

و از تو نمى شنوم صداى محسوسى و نه رازونیازى


عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ تُحیطَ بِکَ دُونَىِ الْبَلْوى، وَلا یَنالُکَ مِنّى ضَجیجٌ وَلا شَکْوى

بر من سخت است که تو را بدون من گرفتارى فرا گیرد، و از من به تو فریاد و شکایتى نرسد، جانم فدایت،


بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنّا،

تو پنهان شده اى هستی که از میان ما بیرون نیستى،


بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ نازِحٍ ما نَزَحَ عَنّا

جانم فدایت، تو دورى هستى که از ما دور نیست،


بِنَفْسى أَنْتَ أُمْنِیَّةُ شائِقٍ یَتَمَنّى، مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکَراً فَحَنّا

جانم فدایت، تو آرزوى هر مشتاقى که آرزو کند، از مردان و زنان مؤمن که تو را یاد کرده، از فراقت ناله کنند


بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ عَقیدِ عِزٍّ لا یُسامى

جانم فدایت، تو قرین عزّتى، که کسى بر او برترى نگیرد،


بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ أَثیلِ مَجْدٍ لا یُجارى

جانم فدایت، تو درخت ریشه دار مجدی که هم طرازى نپذیرد،


بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهى

جانم فدایت، تو نعمت دیرینه اى، که او را مانندى نیست


بِنَفْسى أَنْتَ مِنْ نَصیفِ شَرَفٍ لا یُساوى إِلى مَتى أَحارُ فیکَ یا مَوْلاىَ وَ إِلى مَتى،

جانم فدایت، تو قرین شرفى، که وی را برابرى نیست، تا چه زمانى نسبت به تو سرگردان باشم


وَ أَىَّ خِطابٍ أَصِفُ فیکَ وَ أَىَّ نَجْوى عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ أُجابَ دُونَکَ وَ أُناغى عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ أَبْکِیَکَ وَ یَخْذُلَکَ الْوَرى عَزیزٌ عَلَىَّ أَنْ یَجْرِىَ عَلَیْکَ دُونَهُمْ ما جَرى

اى مولایم، و تا چه زمان، و با کدام بیان، تو را وصف کنم، و با چه رازو نیازى؟ ، بر من سخت است که از سوى غیر توپاسخ داده شوم، و سخن مسرّت بخش بشنوم،


هَلْ مِنْ مُعینٍ فَأُطیلَ مَعَهُ الْعَویلَ وَالْبُکاءَ؟

آیا کمک کننده اى هست، که فریاد و گریه را در کنارش طولانى کنم؟


هلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُساعِدَ جَزَعَهُ إِذا خَلا؟

آیا کمک کننده اى هست، که فریاد و گریه را در کنارش طولانى کنم؟ آیا بى تابى هست؟ که او را در بى تابى اش، هنگامى که خلوت کند یارى رسانم،


هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَساعَدَتْها عَیْنى عَلَى الْقَذى؟

آیا چشمى هست که خار فراق در آن جا گرفته، پس چشم من او را بر آن خار خلیدگى مساعدت کند،


هَلْ إِلَیْکَ یَابْنَ أَحْمَدَ سَبیلٌ فَتُلْقى؟

آیا به جانب تو اى پسر احمد راهى هست، تا ملاقات شوى،


هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنا مِنْکَ بِعِدَهٍ فَنَحْظى؟

آیا روز ما به تو با وعده اى در می پیوندد تا بهره مند گردیم،


مَتى نَرِدُ مَناهِلَکَ الرَّوِیَّةَ فَنَرْوى؟

چه زمان به چشمه های پر آبت وارد می شویم، تا سیراب گردیم،


مَتى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مائِکَ فَقَدْ طالَ الصَّدى؟

چه زمان از آب وصل خشگوارت بهره مند مى شویم؟ که تشنگى ما طولانى شد،


مَتى نُغادیکَ وَ نُراوِحُکَ فَنُقِرُّ عَیْناً؟

چه زمان با تو صبح و شام مى کنیم، تا دیده از این کار روشن کنیم،


مَتى تَرانا وَ نَراکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِواءَ النَّصْرِ تُرى؟

چه زمان مارا می بینى و ما تو را می بینیم، درحالى که پرچم پیروزى را گسترده اى،


أَتَرانا نَحُفُّ بِکَ وَ أَنْتَ تَأُمُّ الْمَلَأَ،

آیا آن روز در مى رسد که ما را ببینی که تو را احاطه کنیم،


وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلاً؟

و تو جامعه جهانى را پیشوا مى شوى درحالى که زمین را از عدالت انباشتى،


وَ أَذَقْتَ أَعْداءَکَ هَواناً وَ عِقاباً، وَ أَبَرْتَ الْعُتاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِّ،

و دشمنانت را خوارى و کیفر چشانده اى، و متکبّران و منکران حق را نابود کرده اى


وَ قَطَعْتَ دابِرَ الْمُتَکَبِّرینَ، وَاجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظّالِمینَ،

و ریشه سرکشان را قطع نموده اى، و بیخ و بن ستمکاران را برکنده اى،


وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ

تا ما بگوییم: ستایش خاص خدا، پروردگار جهانیان است.


اَللّهُمَّ أَنْتَ کَشّافُ الْکُرَبِ وَالْبَلْوى، وَ إِلَیْکَ أَسْتَعْدى فَعِنْدَکَ الْعَدْوى،

خدایا تو برطرف کننده سختی ها و حوادث ناگوارى، از تو یارى مى طلبم، که یارى و کمک تنها نزد توست،


وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَالدُّنْیا، فَأَغِثْ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ. عُبَیْدَکَ الْمُبْتَلى، وَ أَرِهِ سَیِّدَهُ یا شَدیدَ الْقُوى،

و تو پروردگار آخرت و دنیایى، پس اى فریادرس درماندگان، به فریاد بنده کوچک گرفتارت برس، و سرورش را به او نشان بده


وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسى وَالْجَوى، وَ بَرِّدْ غَلیلَهُ یا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى، وَ مَنْ إِلَیْهِ الرُّجْعى وَالْمُنْتَهى

اى صاحب نیروهاى شگرف، و به دیدار سرورش، اندوه و سوز دل را از او بزداى، و آتش تشنگى اش را خاموش کن،


اَللّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبیدُکَ التّائِقُونَ إِلى وَلِیِّکَ، الْمُذَکِّرِ بِکَ وَ بِنَبِیِّکَ،

خدایا، ما بندگان به شدّت مشتاق به سوی ولىّ تو هستیم، اى که بر عرش چیره اى، و بازگشت و سرانجام به سوى
اوست،


خَلَقْتَهُ لَنا عِصْمَةً وَ مَلاذاً،

آنکه مردم را به یاد تو و پیامبرت اندازد،


وَ أَقَمْتَهُ لَنا قِواماً وَ مَعاذاً،

و تو او را براى ما نگهبان و پناهگاه آفریدى، و او را قوم و امان ما قرار دادى،


وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنینَ مِنّا إِماماً،

و او را پیشواى اهل ایمان از ما گرداندى،


فَبَلِّغْهُ مِنّا تَحِیَّةً وَ سَلاماً

از جانب ما به او تحیّت و سلام برسان،


وَ زِدْنا بِذلِکَ یا رَبِّ إِکْراماً،

و به این وسیله اکرام بر ما را


وَاجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنا مُسْتَقَرّاً وَ مُقاماً،

ای پروردگار بیفزا، و جایگاه او را،


وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَکَ بِتَقْدیمِکَ إِیّاهُ أَمامَنا، حَتّى تُورِدَنا جِنانَکَ، وَ مُرافَقَةَ الشُّهَداءِ مِنْ خُلَصائِکَ

جایگاه و اقامتگاه ما قرار ده، و نعمتت را با پیش انداختن او در پیش روى ما کامل گردان، تا ما را وارد بهشتهایت نماید، و به
همنشینى شهیدان از بندگان خالصت نایل نماید.


اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، وَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ جَدِّه وَ رَسُولِکَ السَّیِّدِ الْأَکْبَرِ، وَ صَلِّ عَلى أَبیهِ السَّیِّدِ الْأَصْغَرِ،

خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و درود فرست بر محمّد جدّ او و رسولت، آن سرور بزرگتر، و بر پدرش آن سرور
پس از پیامبر


وَ جَدَّتِهِ الصِّدّیقَةِ الْکُبْرى، فاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ،

و بر جدّه اش صدّیقه کبرى، فاطمه دختر محمّد،


وَ عَلى مَنِ¬اصْطَفَیْتَ مِنْ آبائِهِ الْبَرَرَةِ،

و بر کسانى که بزگزیدى، از پدران نیکوکار


وَ عَلَیْهِ أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَکْثَرَ وَ أَوْفَرَ

و بر خودش، برترین و کامل ترین و تمام ترین و بادوام ترین و بیشترین و فراوان ترین


ما صَلَّیْتَ عَلى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیائِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ

درودى که بر یکى از برگزیدگانت و انتخاب شدگانت از میان آفریدگانت فرستادى،


وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلاةً لا غایَةَ لِعَدَدِها،

و بر او درود فرست، درودى که پایانى براى عدوش،


وَ لا نِهایَةَ لِمَدَدِها،

و نهایتى براى مدتش،


وَ لا نَفادَ لِأَمَدِها

و به آخر رسیدنى براى زمانش نباشد،


اَللّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ، وَ أَدْحِضْ بِهِ الْباطِلَ،

خدایا حق را به وسیله او برپا دار، و باطل را به او نابود کن،


وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِیاءَکَ،

و دوستانت را به سبب آن جناب به دولت برسان،


وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْداءَکَ،

و دشمنانت را به دست او خوار گردان،


وَ صِلِ اللّهُمَّ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُ،

و پیوند خدایا بین ما و او،


وُصْلَةً تُؤَدّى إِلى مُرافَقَةِ سَلَفِهِ

پیوندى که ما را به رفاقت گذشتگان او برساند،


وَاجْعَلْنا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ،

و ما را از آنانى قرار ده که به دامان عنایتشان چنگ زنند


وَ یَمْکُثُ فى ظِلِّهِمْ

و در سایه لطفشان اقامت کنند،


وَ أَعِنّا عَلى تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ،

و ما را بر پرداخت حقوقش،


وَالْاِجْتِهادِ فى طاعَتِهِ،

و کوشش در فرمانبرداریاش


وَاجْتِنابِ مَعْصِیَتِهِ،

و دورى از نافرمانى اش کمک کن،


وَامْنُنْ عَلَیْنا بِرِضاهُ،

و بر ما به خشنودى اش منّت نه،


وَ هَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ،

و رأفت و رحمت


وَ دُعاءَهُ وَ خَیْرَهُ

و دعاى خیر آن حضرت را به ما ببخش،


ما نَنالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِکَ،

تا حدّى که به سبب آن به رحمت گسترده ات،


وَ فَوْزاً عِنْدَکَ، وَاجْعَلْ صَلاتَنا بِهِ مَقْبُولَةً،

خدایا به وسیله او نمازمان را پذیرفته،


وَ ذُنُوبَنا بِهِ مَغْفُورَةً،

و گناهانمان را آمرزیده


وَ دُعاءَنا بِهِ مُسْتَجاباً؛

و دعاهایمان را مستجاب گردان،


وَاجْعَلْ أَرْزاقَنا بِهِ مَبْسُوطَةً،

خدایا روزی هایمان را به سبب او گسترده،


وَ هُمُومَنا بِهِ مَکْفِیَّةً

و اندوهمان را برطرف شده،


وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِیَّةً

و حاجت هایمان را برآورده فرما،


وَ أَقْبِلْ إِلَیْنَا بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ

و به جانب ما به جلوه کریمت روى آور،


وَاقْبَلْ تَقَرُّبَنا إِلَیْکَ،

و تقرّبان را به سویت بپذیر،


وَانْظُرْ إِلَیْنا نَظْرَةً رَحیمَةً،

و به ما نظر کن نظرى مهربانانه که کرامت را نزد تو،


نَسْتَکْمِلُ بِهَا الْکَرامَةَ عِنْدَکَ

به وسیله آن نظر به کمال برسانیم،


لا تَصْرِفْها عَنّا بِجُودِکَ،

و آن نظر مهربانانه را به حق جودت از ما مگردان،


وَاسْقِنا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،

و از حوض جدّش (درود خدا بر او و خاندانش)


بِکَأْسِهِ وَ بِیَدِهِ رَیّاً رَوِیّاً،

با جام او و به دست او،


هَنیئاً سائِغاً،

سیراب مان کن،


لا ظَمَاَ بَعْدَهُ،

سیراب شدنى کامل، و گوارا و خوش، که پس از آن تشنگى نباشد،


یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

اى مهربان ترین مهربانان


آنگاه به صورتى که گذشت نماز زیارت بجا مى آورى و به آن چه خواهى دعا مى‌کنى، که ان شاء اللّه به اجابت خواهد رسید.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 34:06

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    حاج حمید که عالیه ، این سبک دعا خواندنش هم عالی تر ، خدا پدر و مادرش رو بیامرزه با این دسته گل شون
  • کاربر مهمان
    خیلی قشنگ خونده
  • کاربر مهمان
    صدای ایشون خیلی زیباست چرا دعا از ایشون کم است اگر امکان داره بیشتر بگذارید
  • کاربر مهمان
    سلام،واقعآ به دل میشینه، خداوندا خیر دنیا و آخرت عطا کن.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی