شب هفتم محرم 96 - حنیف طاهری

روضه - نفرین به تو فرات به موجت به بسترت نفرین به قطره قطره ی آب محقرت این ننگ تا قیام قیامت وبال توست پیشت حسین تشنه و نوشیده کافرت خود را منافقانه گوارا مخوان که خوب در کربلا عیان شده آن روی دیگرت خاک از شراره های عطش کاست جای تو ای آب تف به غیرت از خاک کمترت

روضه

روضه - بی‌تابم و باز حرف صبر آمده است تو رفتی و آه... تازه ابر آمده است انگار به کشتن ِ تو راضی نشده با نیزه برای نبش ِ قبر آمده است شاعر : محمد رسولی

واحد - بارون بارون ببار از طاق آسمون زودتر خودت رو برسون به تشنه‌های نیمه جون بارون بارون حرم پر از تاب و تبه ببین که چند روز و شبه اصغر من تشنه لبه بارون بارون ببار از طاق آسمون زودتر خودت رو برسون به تشنه‌های نیمه جون بارون بارون حرم پر از تاب و تبه ببین که چند روز و شبه اصغر من تشنه لبه آروم آروم پر می کشه جلو چشم نذار خجالت بکشم اینجوری شرمنده بشم شد آرزوم یکی براش بیاره آب آخه شیرخواره‌ی رباب یه لحظه هم نداره خواب نمیخوابه نمیخوابه میترسه که خواب ببینه گهوارشو دارن به غارت میبرن مادرشو دارن اسارت میبرن عمه رو دارن با جسارت میبرن علی لای لای علی لای لای علی لای لای بارون بارون شنیدی سقا نمیاد رفته به دریا نمیاد به خیمه‌ی ما نمیاد بارون بارون به امید فرات نباش دیگه ببار یواش یواش ببارو جبران کن براش آروم آروم تو گوش اصغرم بخون دیگه نمیاد عمو جون نچرخون این قدر زبون شد آرزوم پیدا کنم یه جرعه آب آخه شیرخواره‌ی رباب یه لحظه هم نداره خواب نمیخوابه نمیخوابه میترسه که خواب ببینه یکی داره سر باباشو میبره دور حرم از هر چی نامحرم پره خواهرش از حرمله سیلی می خوره علی لای لای علی لای لای علی لای لای

شور و نغمه - هفت بار آمد صفا و مروه هاجر، آب جُست من که ده ها بار در هر خیمه رفتم، آب نیست