منو
شب سوم محرم 99، حنیف طاهری

شب سوم محرم 99، حنیف طاهری

  • 7 تعداد قطعات
  • 2 دقیقه مدت قطعه
  • 812 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت شب سوم محرم و بزرگداشت حضرت رقیه (س) با صدای حنیف طاهری، سال 1399

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 2:26
    مُرد در ویرانه و ویرانه ها آباد کرد دید بس بیداد بر پا رسم عدل و داد کرد مرگ این دخت سه ساله شامیان و شام را با خبر از راه حق چون خطبه ی سجاد کرد کَس نبُد در شام آگه از علی و از حسین مکتب آل علی با مرگ خود ایجاد کرد در دل شب شد سر شب شمع و او پروانه اش سوز عشقش سوخت هم خاکسترش بر باد کرد مُرد در ویرانه و ویرانه ها آباد کرد دید بس بیداد بر پا رسم عدل و داد کرد بود راس شه گل و او بلبل و آن سرخ گل بلبل بشکسته پر را از قفس آزاد کرد
  • 4:28
    تموم غصه هاش از اون مجلس شرابه با خاطرات امروز نمی تونه بخوابه چشماش خون و لباش زخمه از سوز غم صداش زخمه همه گونه ش کبودی و کنار ابروهاش زخمه این زخما چرا نداره، آخ یتیمی دوا نداره بی پناه و غریب و تنهاست دختری که بابا نداره *** درداش یکی دو تا نیست، داره می سوزه چشماش فقط خدا می دونه چه دردی داره پاهاش می خواد پاشه نمی تونه صداش از گریه لرزونه یه جوری خورده سیلی که پر خونه روی گونه نفسش بند میاد و میره از غریبیش گریه م می گیره تا لب بابا رو می بینه قلبش آب میشه و می میره این زخما چرا نداره، آخ یتیمی دوا نداره بی پناه و غریب و تنهاست دختری که بابا نداره
  • 2:33
    من دختر حسین، فاطمه منصبم عَلَم به دوش لشگر و سپاه زینبم فاتح شهر شام، من به کربلا پیام، من یادم همیشه زنده و ذکر علی الدوام، من من سرفراز با قد خمیده ام من کشته ی رگای بریده ام *** من نوه ی علی، فاتح خیبرم با اقتدارم مثل زهرای اطهرم شکوه و اقتدار، من هم فاطمه وقار، من نایب عمه زینب و هم علوی تبار، من من سرفراز با قد خمیده ام من کشته ی رگای بریده ام
  • 5:30
    چشمام دریاست، انگار رویاست عمه بیا ببین بابا حسین اینجاست از زجر سیلی، تاره نگاهم اما رو لب هاش رد خیزرون پیداست بابا جون بزار شونه کنم موهاتو بگیرم زخم رو چشماتو مگه رقیه مرده دیدم که سرت از روی نیزه افتاد زدم هر دفعه بابا فریاد مگه رقیه مرده چرا با سر اومدی عزیزتر از جونم چشماتو ببند برات لالایی می خونم بهم می خوای بگی دوستم داری می دونم ای بابا بابا حسین، بابا بابایی *** شب بود بابا، موندم تنها افتادم از ناقه با صورت رو خاکا تو اون سیاهی ترسیده بودم زد بی هوا سیلی به من به پیش زهرا از اون شب دارم سردرد وحشتناکی ببین که صورتم شد خاکی ولی فدا سر تو توی شام کشیدم از سرم معجر رو با آستینم پوشوندم سر رو ولی فدا سر تو هر چقدرم می زدند بودم عزادارت دختر شهیدم و مردونه پا کارِت من با گریه هام شدم یک پا علمدارت ای بابا بابا حسین، بابا بابایی
  • 1:27
    گر بدانم به دم مرگ که حشرم با توست از لحد رقص کنان تا به قیامت بروم اندر سر ما عشق تو پا می کوبد
  • 4:07
    به خرابه ی تاریک، ماه آسمون سر زد بابا جون خبر داری که چی سرم اومد مگه یادم میره، سرت روی نیزه ها رفت مگه یادم میره، آهِ دلم تا کجا رفت مگه یادم میره، عمه میون بازار و مگه یادم میره، سرت توی تشت طلا رفت یادمه غم بی امونو، یادمه لب غرق خونو یادمه قاری قرآنو، یادمه چوب خیزرونو *** به شوق وصال تو پا شدم زمین خوردم تا بیایی پیشم بابا هزار دفعه مُردم مگه یادم میره، آتیش زدند خیمه ها رو مگه یادم میره، زخم زبون شامیا رو مگه یادم میره، گم شدنم بین صحرا مگه یادم میره، شبه توی بیابونا رو یادمه از ناقه افتادم، یادمه ناله و فریادم یادمه چه جوری من رو زد یادمه انگاری جون دادم
  • 2:10
    با این بیرق عزا بیعت می کنم با سلطان کربلا بیعت می کنم تو اربابی و من آقا فقیر امیری حسین و نعم الامیر یا حسین، گرفتم یاد از والدین که هستم عمری زیر دِین، اباعبدالله الحسین *** سرباز حسین و از حق دم می زنم این کاخ یزیدیان بر هم می زنم منم دختر شه بی نظیر امیری حسین و نعم الامیر دخترم ولی از نسل حیدرم که باشد زهرا مادرم غمت را بر جان می خرم

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی