منو
شهادت امام جعفر صادق (ع)، محمدرضا طاهری و حسین طاهری

شهادت امام جعفر صادق (ع)، محمدرضا طاهری و حسین طاهری

  • 9 تعداد قطعات
  • 6 دقیقه مدت قطعه
  • 827 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت شهادت امام جعفر صادق (ع) با صدای محمدرضا طاهری و حسین طاهری، سال 1396

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 6:22
    بیا که با تو به دلها قرار برگردد دوباره جان به تن روزگار برگردد ای آفتاب بیا تا که با طلوعت باز امید صبح به شب های تار برگردد چقدر منتظرانت به غصه سر کردند که بر غم دلشان غمگسار برگردد چگونه پیش قد یار سر بلند کنیم هر آنچه هم که بخواهیم یار برگردد به غربت پدر و مادرت بیا، مگزار دوباره بر دل شیعه غبار برگردد بیا که بر سر آن قبرهای خاکی هم ضریح و گنبد و سنگ مزار برگردد
  • 12:10
    قسم به غربت خاکی که فوق تفسیر است فضای روضه برای بقیع دلگیر است نفس کشیدن بین غبارها سخت است سرودن از حرم بی مزارها سخت است چگونه شعر بگوید دلی که می گیرد اَلا بقیع چرا شاعرت نمی میرد قرار نیست تو را بی سبب بهانه کنم ولی بگو که دلم را کجا روانه کنم کبوتری که در این خانه لانه داشته است در آستان رضا آشیانه داشته است چگونه باخبر از آن سرای درد و غم است دلش خوش است که نامش کبوتر حرم است بقیع، سامره و کربلا و مشهد نیست در این سرا خبری از رواق و گنبد نیست بقیع مثل نجف نیست تا که مهمانش به راحتی بنشیند میان ایوانش ولی بقیع، بهشتی ست با چهار مزار بقیع مژده ی سالی ست با چهار بهار چهار مظهر غربت، چهار تن مظلوم چهار قبر غریب از چهارده معصوم فقط میان بقیع است این قرار و تمام به یک سلام شوی زائر چهار امام ولی نه، آه دلم ناتمام مانده هنوز به سینه حسرت عرض سلام مانده هنوز سلام از عمق دل دیده ای که پُر ابر است به مادری که بدون حرم نه، بی قبر است اگر سلام تو آتش به سینه ات افروخت از آن دری ست که روزی میان آتش سوخت مرا ببخش، نمی خواهم آتشت بزنم چگونه گویم از آن روز، خاک بر دهنم ز هرُم شعله ی در یاس را که پژمردند در آن هجوم علی را به ریسمان بردند میان تلخی آن صحنه ی غبارآلود شکست قامت آن مرد و مدینه شاهد بود از آن غروب غم انگیر چند سال گذشت که باز خاطره ی کوچه از خیال گذشت مدینه همدم اندوه دودمان علی ست و باز شاهد مردی ز خاندان علی ست که باز آمده آتش در آستانه ی او هزار شکر که "محسن" نداشت خانه ی او
  • 10:23
    رسیده اند که از باغ، لاله را ببرند امام صادق هفتاد ساله را ببرند تصورش چقدر سخت می شود ای وای بزرگ طایفه در کوچه می دَوَد ای وای میان گریه ی آرام او بلند نخند به دست بی رمقش لااقل طناب نبند میان سینه ی او روضه ی مدینه به پاست طنین روضه اش از "وای مادر"ش پیداست عزیز فاطمه را بی اراده می بردند همه سواره و او را پیاده می بردند دوید و از نفس افتاد پشت آن مَرکَب دوید و از نفس افتاد، گفت "یا زینب" اگرچه رفت ولی قامتش خمیده نبود به نِی مقابل چشمش سر بریده نبود اگرچه رفت ولی سلسله به شانه نداشت به جای جای تنش رد تازیانه نداشت *** در احتضاره، زهر جفا کرده دلش رو پاره پاره آروم نداره، انگار اسیر نَعلای ده تا سواره از این امام موسپید کردند همه قطع امید پا رو به قبله ست، خب بسه هر چی غم و محنت کشید
  • 4:43
    غربت همینه، بانی هیئت داره هر روزِ مدینه سخته ببینه قرآن زینب پخش و پا روی زمینه
  • 13:35
    می بَرند تو رو با دست بسته یه چشمت خون، یکی گریون میشه وقتی که یاد علی می افتی برا تو دنیا یه زندون میشه نمی زاره یه لحظه آقا رو دوشت یه عبا ببری لااقل توی این دلِ شب با خودت یه عصا ببری رفتی توی کوچه ها ولی پابرهنه با حال خراب نیمه شب تو رو می برنت دست بسته مجلس شراب وای آقام آقام غریب آقام روضه ها تداعی میشه واسه ت یاد غصه های حیدر بودی بوی دود وقتی پیچید تو خونه ت تو ذهنت یاد یه مادر بودی تو خودت می دونی که اینا راه ظلم و چقدر بلدند هر چی شد ولی دیگه آقا خانومت رو جلوت نزدند روضه خوندی بین کوچه ها، رو زمین علی رو کشیدند واسه فاطمه گریه می کرد، بین گریه هاش می خندیدند وای آقام آقام غریب آقام اشک تو برا خودت نیست آقا می گفتی تو لحظه های آخر به جای گریه و زاری واسه م بخونید حسین غریب مادر داری زانو بغل می گیری، یاد روضه و آه حرم یاد لحظه ی آخری که دیگه میره پناه حرم حمله ور شدن همگی شون سمت بچه ها و خیمه ها غارتی به پا شده برا زیور زَنا و دخترا وای آقام آقام غریب آقام
  • 5:07
    ای بند دل فاطمه، ای بنده ی خالق، یا حضرت صادق وی مکتب پاینده ی تو کهفِ خلایق، یا حضرت صادق با نور احادیث تو دنیاست منوّر، ای مظهرِ حیدر شد نور حق از مشرق رخسار تو شارق، یا حضرت صادق با همّت تو شرع نبی گشته جهانگیر، ای علم تو اکسیر الحق که تویی حجّت حق، مصحف ناطق، یا حضرت صادق آیین مبین نبوی بر تو رهین است، آری که ره این است در مکتب عشق تو شود کشف حقایق، یا حضرت صادق ای فاضل و ای کامل و ای فاطر و قاهر، وی صابر و طاهر ای منجی و ای باقی و ای قائم و صادق، یا حضرت صادق هرگز نبرد بهره ای از دین محمد، آن کس که نباشد با مذهب پُررونق و ناب تو موافق، یا حضرت صادق
  • 4:55
    سلام الله مولانا، سلام الله ای رهبر سلام الله یا صادق، سلام ای حضرت جعفر چه شب هایی نمازت را بنی العباس بر هم زد و بُردت با جسارت ها همانند پدر، حیدر میان کوچه ها بهرت مجسم گشت غم هایی همان ایام تاریکی که آمد بعدِ پیغمبر گَهی باران پر بغضی ز اشک مجتبی دیدی که راه رجعت منزل نشان می داد بر مادر *** مشربة الانبیاء جام حسین است و بس مدرسة اولیاء دام حسین است و بس با هدف بندگی در طلب زندگی ترک سر و جان نخست گام حسین است و بس خط امان می دهد، راه نشان می دهد پرچمی سرخی که بر بام حسین است و بس
  • 5:49
    دو تا اباعبدالله، یکی رئیس مذهب، یکی عزیز زینب داره یه اباعبدالله حرم و شور اربعین داره یه اباعبدالله یه مزار خاکی همین غربت و گریه و ناله آخر ماه شواله روضه ی حضرت صادق یک گریزش به گوداله غریب آقام، آقام، آقام دو تا اباعبدالله، یکی رئیس مذهب، یکی عزیز زینب چه بی وفان این مردم، دوباره تاریخ انگار برای تو شد تکرار می سوخت خونه ی تو اما همسر تو سیلی نخورد می سوخت خونه ی تو اما بچه ای پشت در نمرد اما چند سال قبل اینجا بین دیوار و در زهرا ناله زد کشته شد محسن، وای من از دل مولا غریب آقام، آقام، آقام دو تا اباعبدالله، یکی رئیس مذهب، یکی عزیز زینب شهید زهر کینه، تشنه لب و تنهایی، به یاد عاشورایی شمشیر رو سرت بود اما سر تو روی نِی نرفت شمشیر رو سرت بود اما خواهرت بزم مِی نرفت نیمه شب چی کشیدی تو، پشت مَرکَب دویدی تو کی می دونه چه حرفا از یک یهودی شنیدی تو غریب آقام، آقام، آقام
  • 7:21
    سر به هوا نیستم جز به هوای حسین عاقبتم خیر نیست جز به دعای حسین هستم اگر محترم، از کَرَم این دَرَم ای بخورد بر سرم درد و بلای حسین گر به درش نوکری، از همه عالم سری نیست سوی هر دری دست گدای حسین خنده کنان کی رَوَم روز جزا در بهشت من به جنان هم کنم گریه برای حسین هر چه حسین داشته، شد به فدای خدا هر چه برای خداست، پس به فدای حسین فوق بهشت خداست، خوب تر از کیمیاست چیست که خاکش شفاست، کرب و بلای حسین من به فلک بوده ام، یار مَلَک بوده ام آمدم اینجا پیِ بزم عزای حسین زمزمه ی کبریاست، تذکرة الاولیاست در قصص الانبیاست مرثیه های حسین گریه کنش آدم و آه و دمش با مسیح نوح به اسم و به رسم، نوحه سرای حسین راست و چپ هلهله، شمر می آید جلو تا ببُرد بی حیا سر ز قفای حسین فاطمه بر روی دست، پیرهن آورده است ناله کند پس کجاست جسم رهای حسین

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی