منو
شب پنجم محرم، حنیف طاهری

شب پنجم محرم، حنیف طاهری

  • 13 تعداد قطعات
  • 18 دقیقه مدت قطعه
  • 1605 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت شب پنجم محرم با صدای حنیف طاهری، سال 1398

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 18:13
    تا به خاک آن پیکر پاک اوفتاد در پِی اش افلاک بر خاک اوفتاد پیکرش آماج تیغ و تیر گشت همدمش سرنیزه و شمشیر گشت پیکر خون خدا خون رنگ بود بر سرش باران تیر و سنگ بود گل به چنگ لاله چین افتاده بود ماه بر روی زمین افتاده بود اختر از مَه روی هامون می چکید از لب خشکیده اش خون می چکید سنگی آمد بشکَنَد آیینه اش ظالمی بنشست روی سینه اش یوسف زهرا به جنگ گرگ بود طره ی یوسف به چنگ گرگ بود گل فتاده لاله چین خنجر به کف داشت خنجر، حنجر گل را هدف کز حرم طفلی رسید و راه بست ره به خنجر دست عبدالله بست مَه به سختی چشم خود را باز کرد سیر آن مه پاره ی طناز کرد دید آن کودک ز فریاد اوفتاد صید کوچک دست صیاد اوفتاد خون کودک بست چشم شاه را تا نبیند مرگ عبدالله را اشک و خون از دیده اش بر خاک ریخت اشک بر آن کودک بی باک ریخت بسته شد چشمش ولی لب باز شد آخرین نجوای شَه آغاز شد کای خدا گرچه مرادت حاصل است دیدن مرگ یتیمان مشکل است گر به راهت هر چه بود و هست رفت حیف شد عبدالله ام از دست رفت بوده ام دلخوش پس از قاسم به او بوده اند اینان امانت بر عمو این دو بر من روح پیکر بوده اند یادگاران برادر بوده اند آن برادرزاده ام صد چاک شد این برادرزاده ام بر خاک شد آن برادرزاده ام سرمست رفت این برادرزاده ام بی دست رفت آن برادرزاده ام لب تشنه رفت این برادرزاده زیر دِشنه رفت *** تا که عمامه از سرت افتاد تیر خوردی و پیکرت افتاد یک سه شعبه دوباره حرمله زد تپش قلب اطهرت افتاد ای عمو جان تو رفتی از حال و بر سرم اشک خواهرت افتاد مثل اصغر سرت که بالا رفت نیزه ای زیر حنجرت افتاد نفست را گرفته آن نیزه آه آهِ مکررت افتاد صورتت تا به روی خاک آمد فاطمه در برابرت افتاد آمده مادری کند زهرا بر سر دامنش سرت افتاد در کنار نگاه تو دستِ یادگار برادرت افتاد با صدای شکستن دستم عمه ام یاد مادرت افتاد
  • 6:29
    بی حسین این زندگی جز ننگ نیست عزت عالم حسین بن علی ست خواری و عزت به جان همواره باد گر بدون عشق او یک پلک زیست *** جان دادن پای حسین ممات نیست، حیات است مردن در مسیر او فنا نیست، نجات است اللهم اجعل محیای محیا الحسین و مماتی ممات الحسین همه جان ها پس از او خوارتر از خار است شعار روی لب های ابالفضل علمدار است یا نفس من بعد الحسین هونی و بعده لا کنت ان تکونی نجات اهل کائنات حب حسین و حسن است شفاعت روز جزا به دست ارباب من است اللهم ارزقنی یوم الورود شفاعة الحسین، فی الدنیا زیارة الحسین به میدان آمده عبدالله اکبر دوباره خواند رجزهای امیر فاتح خیبر ‏اِن تُنکرُونی فَانا ابنُ حَیدَرَة، ضِرغامُ آجامٍ وَ لَیثُ قَسوَرَة عَلَی الأعادِی مِثلُ رِیحٍ صَرصَرَة، اکیلُکُم بِالسَّیفِ کیلُ السَّندَرَة *** نمی شناسید منو، من نوه ی حیدرم شیرم و وقت طوفان دشمنمو می درم لشگر حسین آماده، اصحاب حسین دلداده اوج عاطفه این رجز، رجز ابن جناده أَمیرِی حُسَینٌ وَ نِعمَ الامیری، سُرُورُ فُؤادِ البَشیرِ النَّذیرِی لَهُ طَلعَةٌ مِثلُ شَمسِ الضُّحى، لَهُ غُرَّةٌ مِثلُ بَدر مُنیری
  • 7:59
    سرّالله تو گوداله، پنهونه تیر و نیزه لاله لاله لاله لاله از خون تیر و نیزه هوای ابری چشمام امونم نمیده تا پیدا کنم عمومو شمر رسیده دیر شد بسته گریه، دیر شد بسته ناله دیر شد ای خدا جون، دیر شد تو گوداله دامن ها پر از سنگه، دستا گرم نَبَردند زخمی گیرت آوردند، گودالو دوره کردند خدایا تو کمک کن که عمه جون نبینه حالا که قاتل نشسته دیگه روی سینه ای وای غرق خونه زخم بی حسابش تا گفت تشنه هستم نیزه شد جوابش دیر شد بسته گریه، دیر شد بسته ناله دیر شد ای خدا جون، دیر شد تو گوداله آغوش عمو جونم آخر شد قتلگاهم توی گودالم اما سمت خیمه ست نگاهم نیا ای عمه جون برگرد برو توی خیمه دارن این بی حیاها میرن سمت و سوی خیمه لب هات گرم ذکره، چشمات نیمه بازه میریم هر دو با هم زیر نعل تازه دیر شد بسته گریه، دیر شد بسته ناله دیر شد ای خدا جون، دیر شد تو گوداله
  • 4:02
    رسید وقت قیامت من، همه محو شجاعت من می زند هر پهلوانی پیش من زانو می برم این کوفیان را یک به یک از رو مردم عالم، من حسینی ام حسین وای، حسین وای منم شیر برادر تو، منم یک تنه لشگر تو مثل قاسم بی زره من می کنم طوفان نوجوانیِ ابالفضل آمده میدان شیر غرّانم، با تو می مانم حسین وای، حسین وای عمو گذشتم از سر و دست، ببین منم ز عشق تو مست هم جوان هم پیر کوفه مانده از کارم دست خود را جای شمشیر من به کف دارم مرگ با عزت بهتر از ذلت حسین وای، حسین وای
  • 3:55
    گرچه از بی کسی ات جان و دلم آگاه است یک نفس خیمه بیا جام حرم بی ماه است جای هر شعبه که بر حنجر اصغر زده اند خیمه ی مادر اصغر پرِ تیر آه است سپر جسم عمو گشت به سر می دانست راه دیدار پدر آه همین یک راه است خوب شد قطع شده دست بلندم اما حیف شد دست من از دامن تو کوتاه است سر یک نیزه، سر پاک اباعبدالله به سر نیزه ی دیگر سر عبدالله است شمسی و روی زمین با روی ماه افتاده ای تا اذان مانده چرا در سجده گاه افتاده ای سینه تنگ و عرصه تنگ و غربت تو می کُشد زیر دست و پای دشمن بی سپاه افتاده ای گفته بابا دست خود را حائل رویت کنم راست گفته مثل زهرا بی پناه افتاده ای
  • 5:31
    ای شهید اول گودال عبدالله جان شاهد عینی در آن جنجال عبدالله جان یازده سالت اگر خواندند از بی دقتی است عصر عاشوراست چندین سال عبدالله جان دستت از پیکر جدا شد تا به ما ثابت کنی می توان پَر زد بدون بال عبدالله جان از حرم تا قتلگه را آمدی و دیر شد تو رسیدی رفته بود از حال عبدالله جان پیکرت افتاد روی جسم صد چاک عمو پس تو اول می شوی پامال عبدالله جان تیر بود و نیزه بود و سنگ بود و تیر بود لحظه ها طی شد بر این مِنوال عبدالله جان دانه دانه سنگ ها می آمد و انبوه شد رفته رفته کوه شد گودال عبدالله جان آه، دلتنگ پدر بودی ولی قبل از حسن فاطمه آمد به استقبال عبدالله جان خیمه ها را دوره کردند و دلت آتش گرفت بعد از آن هم دامن اطفال عبدالله جان رفتی و آن شب ندیدی تا سحر خون گریه کرد گوشواره، روسری، خلخال عبدالله جان
  • 5:36
    یا قتیل العبرات، یا اسیر الکُرُبات ابکی علی المحروم من ماء الفرات میون شعر محتشم، حروف گریه می کنه تموم روضه ی تو رو لهوف گریه می کنه یا لیتنا کنا معک، لبیک یا حسین قلبی لدیک، لبیک یا حسین لبیک، لبیک، لبیک، یا حسین من یک تنه لشگرتم، من قاسم و اکبرتم خون علی تو رگمه، من شیر برادرتم من عاشق و خون جگرت، هستم به خدا پسرت ای سایه ی روی سرم، دستم به فدای سرت لبیک، لبیک، لبیک، یا حسین یا امین الرحمن، یا شریک القرآن السلام علیک یا ذبیح العطشان برای خشکی لبات فرات گریه می کنه آسمونم دم غروب برات گریه می کنه نَفسی فِداکَ یا حسین، لبیک یا حسین عِندی هَواکَ یا حسین، لبیک یا حسین لبیک، لبیک، لبیک، یا حسین ای دار و ندارم عمو، ای باغ و بهارم عمو من هیچکی رو غیر خودت تو دنیا ندارم عمو گودال پرِ همهمه شد، بی تاب دل فاطمه شد بی دست که شدم به خدا گودال مثل علقمه شد لبیک، لبیک، لبیک، یا حسین *** گر همه عالم بشود یاسمن عطر، حسین است و گلابش حسن والله لا اُفارق عمّی
  • 4:06
    سپر جسم عمو گشت پسر می دانست راه دیدار پدر آه همین یک راه است خوب شد قطع شده دست بلندم اما حیف شد دست من از دامن تو کوتاه است سر یک نیزه، سر پاک اباعبدالله بر سر نیزه ی دیگر سر عبدالله هست
  • 5:44
    تا صدای غربتت با گوش جان خود شنیدم از حرم تا قتلگه با کام عطشان می دویدم مست مستم ای عموجان، با تو هستم ای عموجان ای قبله ی مُرادم، عمو برس به دادم تو سراپا غرق خونی، من سراپا رنج و دردم آمدم ای شمع سوزان تا که من دورت بگردم غرق شور و اشک و آهم، سینه ی تو قتلگاهم من مرد این جهادم، عمو برس به دادم ای قبله ی مُرادم، عمو برس به دادم گرچه من طفلم ولی از جام عشقت مست مستم غم ندارم ای امیرم گر جدا گردد دو دستم تا به من نگاهت افتاد، دست من به راهت افتاد من حسنی نژادم، عمو برس به دادم ای قبله ی مُرادم، عمو برس به دادم *** این همه آوازه ها از شَه بود گرچه از حلقوم عبدالله بود
  • 1:40
    من که باشم در آن حرم که صبا پرده دار حریم حُرمت اوست گر من آلوده دامنم چه زیان همه عالم گواه عصمت اوست *** بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری من کفن پاره کنم، زندگی از سر گیرم
  • 5:14
    افتاده ای به خاک یا ابن ابوتراب ذبح عظیمی و یکدم نخورده آب ای شاه عطشانم، ای ماه تابانم من یک زن تنها در این بیابانم من دستِ بسته و نیزه نشین تویی نور سما تویی، شاه زمین تویی جانم حسین حسین، جانم حسین حسین مى جوشد از زمین خون گلوى تو هر کَس رسید زد سنگى به روى تو مى آید از گودال آواى محزونت خواهر فداى تو، جارى شده خونت سنگى شکسته است ماه جبین تو کشته مرا حسین "هل من معین" تو جانم حسین حسین، جانم حسین حسین اى ماه غرق خون، اى شاه بى کفن از درد بى کَسى چیزى بگو به من من خواهرت هستم، من یاورت هستم با چشم گریانم محو سرت هستم از عرش نیزه ات حال مرا ببین اى آسمان عشق من خورده ام زمین
  • 1:35
    زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست خاک عالم به سرم کز اثر تیر و سنان جای یک بوسه من بر همه اعضای تو نیست
  • 4:36
    سفره ات را جمع کن مهمان مایی بعد از این مِی بخور اما نه با بی اشتهایی بعد از این با همه نزدیک و از ما دور بودی پیشتر حال با مایی و از عالم جدایی بعد از این یک قدم از اجتماع خویشتن بیرون بیا تا ببینی همنشین کبریایی بعد از این خیمه در غربت زدی، رفتی به خواب دوستان چشم وا کن ای غریبه، آشنایی بعد از این خیمه ات را با منِ خود واگذار، اکنون بیا پیش ما سودی ندارد گر بیایی بعد از این نه هزاران بار، یک دفعه بمیر و زنده شو ای فنای قبل از این، شرح بقایی بعد از این نوکرانت نه، خودت را از خودت آزاد کن بال بگشا سمت آزادی، رهایی بعد از این قبل از این خون تو رنگین تر نبود از دیگران فخر کن، یک قطره از خون خدایی بعد از این

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی