منو
شب سوم محرم، حنیف طاهری

شب سوم محرم، حنیف طاهری

  • 11 تعداد قطعات
  • 8 دقیقه مدت قطعه
  • 1313 دریافت شده
مداح : حنیف طاهری
مناسبت مذهبی : دهه اول محرم
شخصیت : امام حسین (ع)
نوع قطعه : كل مجلس
مرثیه سرایی به مناسبت شب سوم محرم با صدای حنیف طاهری، سال 1398

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 8:07
    من آن مجاهد نستوه خردسال اسیرم که شمع محفل آزادگی ست روی منیرم پیام خون خدا خیزد از زبان خموشم که سیّدالشهدا را به شهر شام، سفیرم رُخم کبود زسیلی، به چشم دوست چراغم قدم کمان ز فراق و به قلب خصم چو تیرم پناه هفت سپهرم، که گفته دُخت یتیمم شفیعه ی دو سرایم، که خوانده طفل صغیرم عزیز فاطمه هستم ز عزّتم نشود کم اگرچه در دل شب گوشه ی خرابه بمیرم چه باک اگر که به سنگم زنند نخل کمالم چه غم ز سلسله ی روبهان که دختر شیرم مرا به شام نبینید در لباس اسارت که تا خداست خدا، بر تمام خلق امیرم پیام آور خون شهید تا صف حشرم ز سیّدالشهدا باشد این مقام خطیرم عدو به چشم حقارت نظاره کرد به حالم خبر نداشت که حتی فرشته نیست نظیرم یزید داد مرا جا به روی خاک خرابه به زعم آن که شمارد میان خلق، حقیرم کجاست تا نگرد در همین خرابه ز عزّت پناه طفل صغیر و مطاف شیخ کبیرم به سنّ کوچک من منگرید کامدم این جا نه دست زائر خود، دست خلق را بگیرم اگرچه آمده مشهور نام من به رقیّه بسان فاطمه در عزّت و جلال، شهیرم قسم به دامن پاک حسین پرور زهرا که من عزیزم و ذلّت ز هیچ کس نپذیرم خدا گواست کتک خوردم، التماس نکردم ...
  • 14:08
    دستگیر عالمم اما دو دستم بر سر است من چهل منزل رُخم نیلی و چشمانم تر است گر به من گویند بابا را نخوان سیلی نخور صورتم سازم سپر گویم که بابا بهتر است *** گیسو نمانده زیر پایت پهن سازم در کربلا غارت شده فرش حریرم *** گمانم جرم دارد هر که شکل فاطمه باشد شده با سیلی و با کعب نی از من پذیرایی *** گردیده بود قنفذ همدست با مغیره او با غلاف شمشیر، این تازیانه می زد من ایستاده بودم، دیدم که مادرم را قاتل گَهی به کوچه، گاهی به خانه می زد *** اگر با دست و بال تو می گردم مکن منع که با یک ضربه ی سیلی ز چشمم رفته بینایی *** روزی که عدو به کوچه راهم بگرفت ابر سیَهی چهره ی ماهم بگرفت با دست به دنبال حسن می گشتم ...
  • 1:02
    تمام خیر عالم اوست، پس از او عشق بی معنی ست پس از او عالم خاکی دگر جای نفس هم نیست بی حسین این زندگی جز مرگ نیست عزت عالم حسین بن علی ست
  • 4:20
    جان دادن پای حسین ممات نیست، حیات است مردن در مسیر او فنا نیست، نجات است اللهم اجعل محیای محیا الحسین و مماتی ممات الحسین همه جان ها پس از او خوارتر از خار است شعار روی لب های ابالفضل علمدار است یا نفس من بعد الحسین هونی و بعده لا کنت ان تکونی نجات اهل کائنات حب حسین و حسن است شفاعت روز جزا به دست ارباب من است اللهم ارزقنی یوم الورود شفاعة الحسین، فی الدنیا زیارة الحسین حسینی باش و از دشمن بگردان رو ابوشعساء ز ابن سعد تبری کرد به عشق او یا رب انی للحسین ناصر و لابن سعد تارک و هاجر
  • 8:07
    چشمای تو بسته است، زخم سرت بازه دلم با دوری از تو دیگه نمی سازه ساختم با تاول، ساختم با سیلی سوختم تو آتیش، درد دارم خیلی دست بکش روی سرم، خوب میشه زخم سرم دست بکش رو چشم من، خوب میشه چشم ترم نفس نمونده تا صدات کنم بابا خبر داری جا موندم تنها توی صحرا دستام می لرزه، پاهام می سوزه خیلی سنگ خوردم تو این چند روزه دور دست رقیه جای زنجیرو ببین صدا زدم عمو جونو هر جا که خوردم زمین دست بکش روی سرم، خوب میشه زخم سرم دست بکش رو چشم من، خوب میشه چشم ترم تا راه میرم بی جون رو خاکا می افتم زیر کتک ها بابا از عشق تو گفتم دیدم لب هاتو، قلبم آشوبه این که می بینم زخم اون چوبه تو خبر داری که چی بود اوج این ماتما آل پیغمبر اسیر تو بزم نامحرما دست بکش روی سرم، خوب میشه زخم سرم دست بکش رو چشم من، خوب میشه چشم ترم
  • 4:35
    دیشب خواب بابامو دیدم دوباره نوری بهشتی دیدم بر چهره داره وقتی به نزدیک بابا رسیدم دیدم ملائک به دورش بی شماره نگاش کردم دلم لرزید صداش کردم به روم خندید بغل وا کرد منو بوسید بابا بغل وا کرد، بابا منو بوسید با دیدن اشکام خون در رگش جوشید بابا بابا بابا بابا بابا برام حرف بزن، آب آورت کجاست بابا برام حرف بزن، پس اکبرت کجاست بابا جوابم رو بده، انگشترت کجاست با نیزه اومد سر تو، پس پیکرت کجاست بابا بابا بابا بابا
  • 7:11
    قدم رو چشمای من گذاشتی بابا چراغونی کردی این خرابه ها را نگفتی پیش خودت دلم می گیره گذاشتی رفتی، به کی سپردی ما را نبودی شمر بی حیا من رو زد نفس کشیدنم به هق هق افتاد سنگینه دستای یه مرد جنگی دور از چشم عمو، رقیه ت جون داد دنبالم بیا برگردیم، من که از دست اینا سیرم تا که بردارن ازعمه ام دست، ختم "اَمَّن یُجیب" می گیرم ای باباجون، بابایی کجایی مُردم از این فراق و جدایی درد دلامو بزار بگم باباجون نمونده مویی برای دختر تو دیدم که تا افتادم از روی ناقه گریه می کرد روی نیزه ها سر تو بیدار شدم دیدم که خیمه می سوخت دویدم اما تازیونه خوردم سوغاتی داداشمو بی رحما به زور کشیدن از گوشم من مُردم دختر حرمله می خنده، هی میگن تو یتیمی بابا خوب شد آخر رسیدی از راه تا نباشه رقیه تنها ای امون از دل دختر تو من خمیدم مثل مادر تو
  • 5:10
    یا قتیل العبرات، یا اسیر الکُرُبات ابکی علی المحروم من ماء الفرات میون شعر محتشم، حروف گریه می کنه تموم روضه ی تو رو لهوف گریه می کنه یا لیتنا کنا معک، لبیک یا حسین قلبی لدیک، لبیک یا حسین لبیک، لبیک، لبیک، یا حسین ای نور چشمای حسین، ای نای و نوای حسین تو حضرت فاطمه ای تو کرب و بلای حسین با تو میشه خوش عاقبت، دیدن همه خوبی ازَت هر کس که رقیه ایه، اجرش با حسینه فقط لبیک، لبیک، لبیک، یا حسین یا امین الرحمن، یا شریک القرآن السلام علیک یا ذبیح العطشان برای خشکی لبات فرات گریه می کنه آسمونم دم غروب برات گریه می کنه نَفسی فِداکَ یا حسین، لبیک یا حسین عِندی هَواکَ یا حسین، لبیک یا حسین لبیک، لبیک، لبیک، یا حسین وای از غم و رنج و بلا، خانوم شده قد تو تا هیچ کس تو ویرونه نکرد از اشک تو شرم و حیا ای صاحب کل وجود، حق تو خرابه نبود تو دل غم کوچه اومد، شد روی تو وقتی کبود لبیک، لبیک، لبیک، یا حسین
  • 5:09
    فشار غصه چنان برگرفته راه نفس که صد حدیث به دل است لیک خاموشم تو را در بوریا پیچند و جسم من کفن کردند به جان مادرت هرگز کفن بر تن نمی پوشم پس از قتل تو ای لب تشنه، آب آزاد شد بر ما شرار آتش است این آب بر جانم، نمی نوشم دوباره از سقیفه دست آن ظالم برون آمد که مثل مادرت زهرا ز سیلی پاره شد گوشم *** چنان گرسنگی شام کرده مدهوشم که گشته تشنگی کربلا فراموشم ز خانه ها همه بوی طعام می آمد ولی به جان تو گرسنه خوابیدم
  • 2:34
    از ناله های دخترت قصر یزید خراب شد از گریه های دخترت قلب همه کباب شد خیلی وقته منتظرم ای سایه ی روی سرم اینقدر اسمتو می برم تا همه عاشقت بشن ای بی کفن، ای بی کفن با گفتن درد و غمام خواب به چشمام حروم شد از بی قراری هام پدر، کار یزید تموم شد برای تو صاحب عزام، خطبه خون شام بلام من سفیر کرب و بلام، این جا من دورم از وطن ای بی کفن، ای بی کفن
  • 6:28
    تنها تو این خرابه شبا رو گریه کردم اشکامو با محبت برا تو هدیه کردم نبودی بابا، صورت من شده کبود نبودی بابا، غصه یکی دو تا نبود نبودی بابا، رفتم محله ی یهود می بینی صورت من مثل زهرا کبوده بپرس از دشمنت که گناه من چی بوده وای ای بابای غریبم می خواستم از رو ناقه ببوسمت بابایی فاصله مون زیاد بود، لعنت به این جدایی رسیدی پیشم، کجاست بابایی پیکرت رسیدی پیشم، فدای زخمای سرت رسیدی پیشم، پیر شده دیگه دخترت دلم رو غم گرفته ببین حالم خرابه دیگه دنیای بی تو برای من عذابه وای ای بابای غریبم محکم بابا گرفتم تو بغلم سرت رو از کربلا تا اینجا زجر زده دخترت رو نبودی بابا، وقت قیامت حرم نبودی بابا، دنیا خراب شد رو سرم نبودی بابا، آتیش رسید به معجرم نگاه کن صورتم رو، ببین رنگم پریده ببین گوشواره هام نیست، ببین موهام سفیده وای ای بابای غریبم

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی