منو
ولادت امام حسن مجتبی (ع)، محمدرضا طاهری و حسین طاهری

ولادت امام حسن مجتبی (ع)، محمدرضا طاهری و حسین طاهری

  • 7 تعداد قطعات
  • 7 دقیقه مدت قطعه
  • 869 دریافت شده
مدیحه سرایی به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی (ع) با صدای حاج محمدرضا طاهری و حسین طاهری، سال 1395

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 7:34
    روی زلف نسیم این خبره از قدیم حسن مجتبی اومد و ماه خدا لقبش نوکرا شد "رمضان الکریم" مثل عقیقی که یَمَنش یه چیز دیگه ست این خونواده هم حسنش یه چیز دیگه ست دلمو به دریا می زنم، یه افطاری منم انشالله مهمون آستان قدس حسنم همنوا با بارون دم بگیر از دل و جون کریم بی بدل، اومده نهر عسل یل جنگ جمل، مرد سکوت و میدون پیش این آقا من همیشه به زیر دِینم لطف حسن بوده اگه نوکر حسینم عاشقتم اهل قرَنم، فدایی ت یه تنم خوشم جاروکش آستان قدس حسنم دلمو به دریا می زنم، یه افطاری منم انشالله مهمون آستان قدس حسنم هستی حیدره، این نفس مادره پسر فاطمه، صاحب این عالمه امید ما همه توی صف محشره جان به فدات آقا، تو معز المومنینی تو با گداها هم سر یه سفره می شینی می نویسم این رو به تنم، به روی کفنم که من فدایی آستان قدس حسنم
  • 8:21
    خبری نیست اگر معجزه ای برپا شد خبری نیست اگر سینه ی دریا وا شد خبری نیست که دریا صدف موسی شد خبر آن است که گفتند علی بابا شد امشب از جام جنون مِی زده، کم نگذارید که من عاشق شده ام، سر به سَرم نگذارید شب چه روشن شده، انگار زمین زر شده است ماه در هاله ی خورشید، شبش سر شده است گوش عالم همه از هلهله ای کَر شده است آی جبریل بگو فاطمه مادر شده است گیسویش باز گذارید که دل ها برده پسرِ ارشد زهرا دل زهرا برده جز لبت هیچ کجا شهد و نمک با هم نیست غیر زهرا به نگاه تو کسی مَحرَم نیست الحق ای ماه که رخسار خدایی داری که خدایی رخ انگشت نمایی داری تا که گیسوی شکن در شکَنت در هم شد خوب شد، روی همه حُسن فروشان کم شد راه گلخانه ی تو جاده ی ابریشم شد تا که آدم به خود آمد که چه شد، آدم شد خوش به این ناز بنازیم که دیدن دارد این همه حُسن به حق سینه دریدن دارد آسمان دامنی از ماه و زحل ریخته است چه قَدَر در قَدَمت تاج محل ریخته است طرح اَبروی تو را دست ازل ریخته است و خدا خود به لبان تو عسل ریخته است دَمِ تو کهنه شرابی ست که تاکم کرده خوش به حال دل من، عشق هلاکم کرده چشم تو باز شد و کار به محشر افتاد یوسف از چشم زلیخای دل آخر افتاد هر که سر پای تو نگذاشته با سر افتاد هر که با عشق در افتاد، خودش ور افتاد بعد از این، کوچه ی ما کوچه ی بن بست شده نه فقط چشم همه، چشم خدا مست شده تیغ صلح تو قد افراشت که دین خم نشود کربلا جز به قعود تو مجسم نشود هر که مجنون تو ای لیلی عالم نشود چه خیالی ست بهشتم به جهنم نشود لطف زهراست که در دل دو هدیه داریم هم حسینیه در آن، هم حسنیه داریم با همین زخم، همین عقده و غم می سازیم تا که یک روز برای تو حرم می سازیم صحن هایی همه بر عشق، قسم می سازیم در حرم سینه زنان نوحه و دَم می سازیم هر که دارد غم آن زلفِ رها بسم الله هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
  • 9:31
    ای جانم به سفره کرامتت ای جانم به این همه عنایتت چشم تو چشمه ی محبته با تو بودن آقا سعادته دستمو بگیر تو این شبایی که بی کَسَم یه صدایی بهم میگه یه روز به وصل تو می رسم حسن، دنیای من، رویای من حسن، جونم فدات آقای من مستم کن، خراب جامتم حسن تو شاهی، من هم غلامتم حسن یه جوری عاشقت شدم آقا همیشه تو رو می زنم صدا سفره داری و برو بیا توی خونه ته نه فقط زمینیا، تموم خلقت دیوونته حسن، حیرونتم، مجنونتم حسن، تا قیامت هم مدیونتم حسن، دنیای من، رویای من حسن، جونم فدات آقای من تو خلوت اسم تو صدا زدم نگام کن، با صفا من اومدم کَرَم کن، حال و روزمو ببین یه لحظه با گدات بشین پور حیدر و خودش شهنشاه عالمه کاشکی من هم بشم فدای فرزند فاطمه حسن، ای دلبرم، تاج سرم تویی اربابم و من نوکرم حسن، دنیای من، رویای من حسن، جونم فدات آقای من درگیر نگاه مهربونتم محتاج عطای بی کَرونتم یه عمره می دونی زیر دِینم و مرید آقام حسینم و حاجت منو بیا و تو این شبا بده آقا جان مادرت به من یه کرب و بلا بده حسین، ای باوفا، جونم آقا حسین، کرب و بلات خونه م آقا حسن، دنیای من، رویای من حسن، جونم فدات آقای من
  • 6:57
    بر طالع من حک شده دیوانه بودن با عقل و جمع عاقلان بیگانه بودن قسمت نشد که پای تو آتش بگیرم توفیق می خواهد مگر پروانه بودن لقمه دهانم می گذاری و می ارزد تا به ابد کَلب درِ این خانه بودن حالا که تو مال منی معنی ندارد دنبال مال و شهرت و کاشانه بودن من یا کریمی گرم ذکر یا کریم ام سیرم از این در بند آب و دانه بودن اصلا معطل کن مرا که دلنشین است چشم انتظار روزی ماهانه بودن امشب به یُمن مَقدم خود ای نگارم اصلا مرا گردن بزن، حرفی ندارم تو آمدی معنا ببخشی لفظ یَل را صید خودت کردی غزال من غزل را تو مغز بادام رسول الله هستی تو آمدی رونق دهی ضرب المثل را گرم طوافت دیده ام ماه مدینه خورشید را زهره و ناهید و زحل را تفسیر کن تا قسمتی شام ابد را تعریف کن سربسته هم صبح ازل را
  • 8:36
    ای حیدر ثانی به تیغ تو سپردند نابودی فتنه گر جنگ جمل را هر که به تو ایمان ندارد در حضورش باید بخوانم آیه ی "بَل هُم اَضَل" را تا پای تو یک روز خونم را بریزند دارم به لب "الموت احلی من عسل" را یک شهر مشتاق رهایی داری آقا قطعا که یک دنیا فدایی داری آقا از خواب غفلت شهر را بیدار کردی آقا مسیر عشق را هموار کردی من روزه را با "یا حسن" افطار کردم با مَقدمت این ماه را پربار کردی با سفره ای که در مدینه پهن کردی امثال حاتم را دگر بیکار کردی نان شبت را به گدای شهر دادی مانند زهرا مادرت رفتار کردی دار و ندار زندگی ات را سه دفعه با شوق در راه خدا ایثار کردی تو مرتضای دومی در زهد و تقوا هر روز را با نان جو افطار کردی در را که بر روی فقیرانت نبستی با روی باز از سائل ات دیدار کردی جیب مرا پر کردی از درهم نه یک بار این لطف را در حق من تکرار کردی از این همه الطاف تو ممنونم آقا من آبرویم را به تو مدیونم آقا با هر نگاه از آجر ما نان بسازی در کوچه ی خود خیمة الاحسان بسازی آن قدر می بخشی که با دست کریمت از سائل درمانده یک سلطان بسازی تو کعبه ی لطفی، اگر خلوت بمانی با دست پر مهر خودت مهمان بسازی کافی ست که از خانه پا بیرون گذاری از خاک کوچه لؤلؤ و مرجان بسازی دور از تصور نیست آقاجان شبی هم از من فؤاد و دعبل و عمان بسازی ترفند تو این است که ساکت بمانی تا با هنرمندی خود جریان بسازی
  • 8:28
    تا مهربانی را بیاموزی به عالم با طعنه و دشنام این و آن بسازی کم مانده که با یک نگاه فوق العاده از مرد شامی "میثم" و "سلمان" بسازی "سلمان" که "مِنّا" شد رها از هرچه "من" شد یک پنجم از عمر را عبدالحسن شد ای آسمانی رزق امروز زمینی مثل علی دست خدا در آستینی عباس، علی اکبر، محمد، عون، قاسم الحق و الانصاف لشگر آفرینی هر که ذلیل ات خوانده بی شک خود ذلیل است مولا عزیزی و مُعِزّ المُؤمِنینی من که زبانم بند آمد از شکوهت حرفی بزن با من به لحن دلنشینی من که خبر دارم دو دفعه صبح و مغرب نزد جذامی های شهرت می نشینی من به تو رو می آورم فردای محشر تو بهترین مصداقی از حبل المتینی یک بار از نزد تو ناراضی نرفتم از بس که آقا مهربان و نکته بینی عبد تو هستم، بیم فردایی ندارم من که به خوبی تو آقایی ندارم از تو نوشتن، از تو گفتن کار من نیست بدبخت هر کس که برایت سینه زن نیست صبر و سکوت و صلح ات آقا مصلحت بود ورنه شبیه تو کسی که صف شکن نیست باید زره بر تن کنی وقت نمازت این دشمن بزدل حریف تن به تن نیست قافیه ام تکراری است اما می ارزد اصلا کسی به خوبی آقای من نیست "این الحسن" سر می دهد خاک یَمن هم این ناله های آتشین که از قَرَن نیست بشکن تمام قفل ها را ناز شستت داری کلید باب جنت را به دستت
  • 9:59
    این همه گدا صف بستن ببین دوباره سرگردونن ببین چقدر فدایی داری ای جونم، ای جونم ای سفره دار آسمونی حال عاشقا را خوب می دونی خیلی با گداها مهربونی تمام امیدم، تو صبح سپیدم من الحمدالله دوباره به تو رسیدم حسن جان، حسن جان هر کسی سر این سفره اگه یه بار بشه مهمونت هر گدایی باشه میشه مجنونت آقام، جون عالمی فداته وقتی فاطمه از عاشقاته وقتی خون حیدر تو رگاته تویی روح ایمان، تو عشقی به قرآن میده مزدم فاطمه تا میگم حسن جان حسن جان، حسن جان دل شده هوایی آقا بازم تو عشق تو تب کردم اگه برات نسازم مرقد، نامَردم بهتر از امام رضا برا تو، چند تا ایوون طلا برا تو آخر می بینم گلدسته هاتو تو هستی امیرم، به عشقت اسیرم تو لب تر کنی جان زهرا برات می میرم حسن جان، حسن جان

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی