منو
وفات حضرت خدیجه (س) 94 - حنیف طاهری

وفات حضرت خدیجه (س) 94 - حنیف طاهری

  • 4 تعداد قطعات
  • 7 دقیقه مدت قطعه
  • 309 دریافت شده
مرثیه خوانی وفات حضرت خدیجه (س) با صدای حنیف طاهری، 1394

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 7:22
    روضه - همسنگر بی مثل و مانندم خدیجه بر عشق تو یک عمر پابندم خدیجه ای در تمام عرصه ها سنگ صبورم ای یاور دیرینه ام کوه غرورم شد پشت گرمی ام همیشه همت تو ترویج دین آغاز شد با ثروت تو سرمایه اصلی آئین پیمبر مال حلالت بوده و شمشیر حیدر تو اولین زن در دیار مسلمینی منصوب حق بر نام ام المومنینی تو حامی زحمت کش دین خدائی تنها پرستار مناجات حرائی در مهربانی و وفا غوغا تو هستی الگوی همسرداری زهرا تو هستی حالا دگر گیسو سپید و قدکمانی در هر نوائی اشهد خود را بخوانی دستان پر مهر تو دیگر پینه بسته گرد غریبی بر سر و رویت نشسته تو واسطه کردی به سویم دخترت را تا بین پیراهن بپیچم پیکرت را بر آبرویت حق در رحمت گشوده از آسمان بهرت کفن نازل نموده هرگز کسی معنای عریان را نفهمد جز گیسوی زینب پریشان را نفهمد شاعر : قاسم نعمتی
  • 11:05
    روضه - ای همسر با وفای احمد ای هم نفس سرای احمد ای جان به ره حبیب داده ای عاشق و مبتلای احمد ای زینت خانه ی پیمبر ممنون ز تو شد خدای احمد از جان و مقام و مال رستی مردانه شدی فدای احمد اسلام ز تو گرفته رونق از توست رسا صدای احمد سیلی نه ولی تو سنگ خوردی ای سینه سپر برای احمد سرمنشأ کوثری خدیجه لیلای پیمبری خدیجه ای فاطمه را تو پروریده ای رنج و بلا به جان خریده سادات ز تو مقام دارد صدیقه زکیه و شهیده مکه ز تو افتخار دارد بر خویش قدوم تو بدیده کعبه به طواف توست محتاج با خون دلت شدی شهیده مرغ دل شیعه پر شکسته تا قبر غریب تو پریده حتی کفنی دگر نداری جانم به فدای تو حمیده با اشک نبی رخ تو را شست اول کفن بهشتی از توست ای بانوی ذوالکرم خدیجه ای مادر اهل غم خدیجه دل داده ی تو حبیب حق بود صاحب نفس حرم خدیجه بر سفره تو نشسته حیدر پیش همه محترم خدیجه
  • 3:44
    روضه - از درب خانه ی گل آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت، یک نو رسیده گل بود گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد صیاد بی مروت با آنکه باغ می سوخت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد شاعر : غلامرضا سازگار
  • 4:14
    زمینه - داری میگی پیش بابا سفارشاتو به اسماء به جای من مادری کن شب عروسی زهرا امشب چه روضه ای به پا شد حرف غریب کربلا شد جونی دیگه به تن نداری مثل حسین کفن نداری مادر خداحافظ ... چه خوبه نیستی بیینی مدینه پژمردنم رو چه خوبه نیستی ببینی کوچه کتک خوردنم رو وقتی که خونه شعله ور شه چشم علی خیره به در شه وقتی خدا عزا میگیره محسن شهید میشه،می میره مادر خداحافظ ... بیا نرو زوده امشب شب یتیمی من شه میخوای تن تو میون عبای بابا کفن شه حرف عبا که در میونه اشکام برای یک جوونه اون که برا حسین عزیزه بین عبا به هم میریزه ای وای حسین ...

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی