منو
شهادت امام موسی کاظم (ع) مجید بنی فاطمه

شهادت امام موسی کاظم (ع) مجید بنی فاطمه

  • 4 تعداد قطعات
  • 3 دقیقه مدت قطعه
  • 333 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت امام موسی کاظم با صدای مجید بنی فاطمه، سال 1397


قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 3:35
    زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده خواست پرواز کند دید پرش افتاده می شود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست بسکه شلاق به جان کمرش افتاده آدم تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد چقدر لخته ی خون دور و برش افتاده گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد چند تاری مژه از پلک ترش افتاده هر کس ایام کهنسالی عصا می خواهد پسرش نیست ببیند پدرش افتاده آنکه از کودکی اش مورد حرمت بوده ست سر پیری به چه جایی گذرش افتاده به جراحات تنش ربط ندارد اشکش حتم دارم که به یاد پسرش افتاده
  • 6:40
    فلک خون می باره زمان تیره و تاره سیاهپوشه تموم عالم آقامون عزاداره عجب غربتی ای وای واویلا امان از این مصیبت واویلا تنها میون غربت اسم تو روی زبونم درد و غصه هات به جونم با امام رضا می خونم سیدی موسی بن جعفر چه زخمی روی ساقه مصیبت این داغه بالاتر از ناله ی آقا صدای شلاقه عجب غربتی ای وای این شب ها شکسته شد سکوتش خلّصنی دعای تو قنوتش زخمیه همه وجودش کل پیکر کبودش حق حضرت این نبودش . سیدی موسی بن جعفر مصیبت بسیاره چقدر گریه داره آوردن پیکر آقا رو روی تخته پاره عجب غربتی ای وای راحت شد از این عذاب محبس این زندون ادامه ی خرابه س گوشه ی سیاهچاله نیمه شب شاید با ناله خونده روضه ی سه ساله خدا کنج خرابه شده محشر کبری به مهمانی دختر رسیده سر بابا الهی به رقیه
  • 3:06
    ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد، صیّاد رفته باشد آه از دمی که آید، دیگر برون ز زندان مردی که در سیه چال، از یاد رفته باشد از بس ز ضرب سیلی،او ناله زد"یازهرا" از جوهر صدایش، فریاد رفته باشد با تازیانه ی کین، آزرده کرده او را هرگاه بر شکنجه، جلاد رفته باشد از ناسزا و طعنه، سندی? نبرد بهره از کظمِ غیظ آقا، ناشاد رفته باشد ساق شکسته ی او، مرهم نمی پذیرد آه از دمی که کار از، امداد رفته باشد چون روی تخته ی در، باب الحوائج آید جان از نهاد شیعه، از داد رفته باشد
  • 2:32
    گرچه عمری در غریبستان زندان پرپرم باغبانم ؛ باغبان لاله های کوثرم روزگاری همدم خورشید بودم سال ها ماه شب حتی نمی داند چه آمد بر سرم خواب دیدم دخترم دارد صدایم می زند باز هم پیچیده در زندان صدای دخترم در هجوم ضربه ها از بس تنم نیلی شده می توان گفتن شدم خیلی شبیه مادرم استخوان ساق پاهایم سال ها کوبیده شد حلقه ی زنجیر می گرید به پای پیکرم صورتم بر خاک زندان و نگاهم سوی در من به زحمت نام فرزندم رضا را می برم

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی