منو
دعای عرفه

دعای عرفه

  • 1 تعداد قطعات
  • 57 دقیقه مدت قطعه
  • 1387 دریافت شده
مناسبت : عرفه
خواننده/دعاخوان : محمدرضا غلامرضازاده
شیوه اجرا : محفلی
دعای عرفه با صدای محمدرضا غلامرضازاده

مؤلف گوید: این دعا چون دعاى موقف عرفات و بسیار طولانى بود ذکر ننمودیم و در این روزهای چهل و هفتم صحیفه کامله آن حضرت را با خشوع و دل شکستگى بخوان، که دعایى است مشتمل بر تمام مطالب دنیا و آخرت، که درود خدا بر انشاء کننده اش باد.
از جمله دعاهاى مشهور این روز دعاى حضرت سید الشّهدا علیه السّلام است.
بشر و بشیر پسران غالب اسدى روایت کرده اند، که بعد از ظهر روز عرفه در صحراى عرفات خدمت آن حضرت بودیم، پس با گروهى از اهل بیت و فرزندان و شیعیان، با نهایت خاکسارى و خشوع، از خیمه خود بیرون آمدند، و در جانب چپ کوه ایستادند، و روى مبارک خویش را بسوى کعبه نمودند و دست ها را برابر صورت برداشتند مانند مسکینى که طعام طلبد، و این دعا را خواندند:

متن و ترجمه:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ


اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ

خداى را سپاس که براى حکمش برگرداننده ای


وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ

و براى بخشش بازدارنده


وَلا کَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ

و همانند ساخته اى ساخته هیچ سازنده اى نیست


وَ هُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ

و او سخاوتمند وسعت بخش است،


فَطَرَ اَجْناسَ الْبَدائِعِ

انواع مخلوقات را پدید آورد،


واَتْقَنَ بِحِکْمَتِهِ الصَّنائِعَ

و ساخته ها را با حکمتش محکم نمود،


لا تَخْفى عَلَیْهِ الطَّلایِـعُ

طلیعه ها بر او پوشیده نمى ماند،


وَلا تَضیعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ

و ودیعه ها نزد او ضایع نمى شود


جازى کُلِّ صانِعٍ

پاداش دهنده هر سازنده،


وَرائِشُ کُلِّ قانعٍ

و بى نیازکننده هر قناعت گر


وَراحِمُ کُلِّ ضارِعٍ

و رحم کننده بر هر نالان،


وَ مُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْکِتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السّاطِعِ

و فرو فرستنده سودها، و نازل کننده کتاب جامع با نور درخشان است،


وَ هُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ

او شنونده دعاها،


وَلِلْکُرُباتِ دافِعٌ

و دورکننده بلاها


وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ،

و بالابرنده درجات،


وَلِلْجَبابِرَةِ قامِعٌ فَلا اِلهَ غَیْرُهُ

و کوبنده گردن کشان است، پس معبودى جز او نیست،


وَلا شَىْءَ یَعْدِلُهُ وَلَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ

و چیزى با او برابرى نمى کند، و چیزى همانندش نیست،


وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُاللَّطیفُ الْخَبیرُ وَهُوَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ

و اوست شنوا و بینا، و لطیف و آگاه، و بر هرچیز تواناست.


اَللّهُمَّ اِنّى اَرْغَبُ إِلَیْکَ وَ اَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیَّةِ لَکَ

خدایا به سوى تو رغبت می نمایم، و به پروردگاری تو گواهى مى دهم،


مُقِرّا بِاَنَّکَ رَبّى وَ اِلَیْکَ مَرَدّى

اقرارکننده ام که تو پروردگار منى


اِبْتَدَاْتَنى بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ اَنْ اَکُونَ شَیْئاً مَذْکُورا

و بازگشت من به سوى تو است، وجودم را با نعمتت آغاز کردى پیش از انکه موجودى قابل ذکر باشم،


وَخَلَقْتَنى مِنَ التُّرابِ

و مرا از خاک پدید آوردى،


ثُمَّ اَسْکَنْتَنِى الاَْصْلابَ آمِناً لِرَیْبِ الْمَنُون وَاخْتِلافِ الدُّهُور وَالسِّنینَ،

سپس در میان صلب ها جایم دادى، درحالى که از حوادث زمانه و رفت و آمد روزگار و سال ها،


فَلَمْ اَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْبٍ اِلى رَحِمٍ ِ

ایمنى بخشیدى همواره کوچ کننده بودم از صلبى به رحمى،


فى تَقادُمٍ مِنَ الاَْیّامِ الْماضِیَةِ وَالْقُرُونِ الْخالِیَة

درگذشته از ایام و قرنهاى پیشین،


لَمْ تُخْرِجْنى لِرَاْفَتِکَ بى وَلُطْفِکَ لى وَاِحْسانِکَ اِلَىَّ فى دَوْلَةِ اَئِمَّةِ الْکُفْرِ

از باب رأفت و لطف و احسانى که به من داشتى، مرا در حکومت پیشوایان کفر،


الَّذینَ نَقَضُوا عَهْدَکَ وَکَذَّبُوا رُسُلَکَ

آنان که پیمانت را شکستند، و پیامبرانت را تکذیب کردند،


لکِنَّکَ اَخْرَجْتَنى

به دنیا نیاوردى،


لِلَّذى سَبَقَلى مِنَ الْهُدَى

ولى زمانی به دنیا آوردى به خاطر آنچه در علمت برایم رقم خورده بود و آن عبارت بود از هدایتى که مرا براى پذیرفتن آن آماده ساختى،


الَّذى لَهُ یَسَّرْتَنى وَفیهِ اَنْشَاءْتَنى

و در عرصه گاهش نشود و نمایم دادى،


وَمِنْ قَبْلِ ذلِکَ رَؤُفْتَ بى بِجَمیلِ صُنْعِکَ

و پیش از آن هم با رفتار زیبایت،


وَسَوابِـغِ نِعَمِکَ فابْتَدَعْتَ خَلْقى مِنْ مَنِىٍّ یُمْنى

و نعمت هاى کاملت بر من مهر ورزیدى، در نتیجه وجودم را پدید آوردى از نطفه ریخته شده


وَاَسْکَنْتَنى فى ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَیْنَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ،

و در تاریکی هاى سه گانه میان گوشت و خون و پوست جایم دادى،


لَمْ تُشْهِدْنى خَلْقى وَلَمْ تَجْعَلْ اِلَىَّ شَیْئاً مِنْ اَمْرى

و مرا در آفرینش وجودم گواه نگرفتى، و چیزى از کار خلقتم را به من واگذار ننمودى،

.
ثُمَّ اَخْرَجْتَنى لِلَّذى سَبَقَ لى مِنَ الْهُدى اِلَى الدُّنْیا تآمّاً سَوِیّاً

سپس براى آنچه در علمت از هدایتم گذشته بود مرا کامل میانه به دنیا آوردى،


وَحَفِظْتَنى فِى الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِیّاً وَرَزَقْتَنى مِنَ الْغِذآءِ لَبَناً مَرِیّاً

و در حال کودکى و خردسالى در میان گهواره محافظت نمودى،


وَعَطَفْتَ عَلَىَّ قُلُوبَ الْحَواضِنِ وَکَفَّلْتَنى الاْمَّهاتِ الرَّواحِمَ وَکَلاَتَنى مِنْ طَوارِقِ الْجآنّ

و از بین غذاها شیر گوارا نصیبم کردى، و دل دایه ها را بر من مهربان نمودى، و مادران پرمهر را به پرستارى ام گماشتى، و از آسیب هاى پریان نگهدارى فرمودى،


وَسَلَّمْتَنى مِنَ الزِّیادَةِ وَالنُّقْصانِ فَتَعالَیْتَ یا رَحیمُ یا رَحْمنُ حتّى اِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْکَلامِ،

و از زیادى و کمى سالمم داشتى، پس تو برترى اى مهربان، اى بخشنده، تا آنگاه که آغاز به سخن کردم



اَتْمَمْتَ عَلَىَّ سَوابغَ الاْ نْعامِ

نعمت‌هاى کاملت را بر من تمام کردى،


وَ رَبَّیْتَنى زایِداً فى کُلِّ عامٍ

و مرا در هر سال با افزوده شدن به وجودم پرورش دادى،


حَتّى إ ذَا اکْتَمَلَتْ فِطْرَتى

تا آفرینشم کامل شد،


وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتى

و تاب و توانم معتدل گشت،


اَوْجَبْتَ عَلَىَّ حُجَتَّکَ بِاَنْ اَلْهَمْتَنى مَعْرِفَتَکَ وَرَوَّعْتَنى بِعَجائِبِ حِکْمَتِکَ

حجّت را بر من واجب نمودى، چنان که معرفتت را به من الهام فرمودی و با شگفتی هاى حکمتت به هراسم افکندى،


وَاَیْقَظْتَنى لِما ذَرَاْتَ فى سَمآئِکَ وَ اَرْضِکَ مِنْ بَدائِعِ خَلْقِکَ

و به آنچه در آسمان و زمینت از پدیده هاى خلقت پدید آوردى بیدارم نمودى، به سپاس گذارى


وَنَبَّهْتَنى لِشُکْرِکَ وَذِکْرِکَ

و یادت آگاهی ام دادى، و طاعت و عبادتت را بر من واجب نمودى


وَ اَوجَبْتَ عَلَىَّ طاعَتَکَ وَعِبادَتَکَ وَفَهَّمْتَنى ما جاَّءَتْ بِهِ رُسُلُکَ

و آنچه را پیامبرانت آوردند به من فهماندى


وَیَسَّرْتَ لى تَقَبُّلَ مَرْضاتِکَ

، و پذیرفتن خشنودى ات را بر من آسان کردى،

وَمَنَنْتَ عَلَىَّ فى جَمیعِ ذلِکَ بِعَونِکَ وَلُطْفِکَ ثُمَّ اِذْ خَلَقْتَنى مِنْ خَیْرِ الثَّرى،

و لطفت بر من منّت نهادى، سپس وقتى که مرا از بهترین خاک آفریدى، و در تمام این امور به یارى


لَمْ تَرْضَ لى یا اِلهى نِعْمَةً دُونَ اُخرى

برایم نپسندیدى اى معبود من نعمتی را بدون نعمتى دیگر


وَرَزَقْتَنى مِنْ اَنواعِ الْمَعاشِ

و از انواع وسایل زندگى، و اقسام بهره ها نصیب من فرمودى


وَصُنُوفِ الرِّیاشِ بِمَنِّکَ الْعَظیمِ الاْعْظَمِ عَلَىَّ وَاِحْسانِکَ الْقَدیمِ اِلَىَّ

و این بخاطر نعمت بخشی بزرگ و بزرگتر و احسان دیرینه ات بر من بود،


حَتّى اِذا اَتْمَمْتَ عَلَىَّ جَمیعَ النِّعَمِ وَصَرَفْتَ عَنّى کُلَّ النِّقَمِ

تا جایى که همه نعمتها را بر من کامل نمودى، و تمام بلاها را از من بازگرداندى


لَمْ یَمْنَعْکَ جَهْلى وَجُرْاءَتى عَلَیْکَ اَنْ دَلَلْتَنى اِلى ما یُقَرِّبُنى اِلَیْکَ

نادانى و گستاخی ام بر تو، بازت نداشت، از این که مرا به آنچه به تو نزدیک مى کند راهنمایى کردى


وَوَفَّقْتَنى لِما یُزْلِفُنى لَدَیْکَ فَاِنْ دَعَوْتُکَ اَجَبْتَنى

و به آنچه مرا به پیشگاهت مقرّب مى نماید توفیق دادى، پس اگر بخوانمت، اجابتم نمایى

وَاِنْ سَئَلْتُکَ اَعْطَیْتَنى وَاِنْ اَطَعْتُکَ شَکَرْتَنى وَاِنْ شَکَرْتُکَ زِدْتَنى،

و اگر از تو درخواست نمایم، عطایم کنى، و اگر اطاعتت کنم قدردانى فرمایى، و اگر به شکرت برخیزم بر نعمتم بیفزایى،


کُلُّ ذلِکَ اِکْمالٌ لاِنْعُمِکَ عَلَىَّ وَاِحْسانِکَ اِلَىَّ فَسُبْحانَکَ

همه اینها کامل کردن نعمت هایت بر من و احسانت به سوی من است، پس منزّهى تو،

سُبْحانَکَ مِنْ مُبْدِئٍ مُعیدٍ حَمیدٍ مَجیدٍ

منزّهى تو، که آفریننده اى، و بازگرداننده اى، و ستوده اى و بزرگوارى،


تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُکَ وَعَظُمَتْ الاَّؤُکَ فَأَىَّ نِعَمِکَ

نام هایت مقدس است، و نعمت هایت بزرگ،


یا اِلهى اُحْصى عَدَداً وَذِکْراً

خدایا کدامیک از نعمت هایت را به شماره آورم و یاد کنم،

أمْ اَىُّ عَطـایاکَ أقُومُ بِها شُکْراً

یا براى کدامیک از عطاهایت به سپاسگذارى برخیزم


وَ هِىَ یا رَبِّ اَکْثَرُ مِنْ اَنْ یُحْصِیَهَا الْعآدّوُنَ

درحالى که پروردگارا، بیش از آن است که شماره گران برشمارند،


أوْ یَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحافِظُونَ ثُمَّ ما صَرَفْتَ وَدَرَأْتَ عَنّى

یا اینکه یاد دارندگان در دانش به آنها برسند،


اَللّهُمَّ مِنَ الضُرِّ وَالضَّرّآءِ أکْثَرُ مِمّا ظَهَرَ لى مِنَ الْعافِیَةِ وَالسَّرّآءِ

آنگاه اى خدا، آنچه از بدحالى و پریشانی از من بازگرداندى و دور کردى، از آنچه از سلامتى کامل و خوشحالى برایم نمایان شد، بیشتر است،


وَ اَنـَا اَشْهَدُ یا اِلهى بِحَقیقَةِ ایمانى

معبودا، من گواهی مى دهم به حقیقت ایمانم،


وَعَقْدِ عَزَماتِ یَقینى

و باور تصمیمات یقینم،


وَ خالِصِ صَریحِ تَوْحیدى

و یکتاپرستى بى شائبه صریحم


وَ باطِنِ مَکْنُونِ ضَمیرى

و درون پوشیده نهادم،


وَعَلائِقِ مَجارى نُورِ بَصَرى

و آویزه هاى راه هاى نور چششم،


وَ اَساریرِ صَفْحَةِ جَبینى وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسى

و چین هاى صفحه پیشانى ام، و روزنه هاى راه هاى نفسم،


وَخَذاریفِ مارِنِ عِرْنینى

و پرّه هاى نرمه تیغه بینى ام،


وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعى

و حفره هاى پرده شنوایى ام،


وَما ضُمَّتْ وَاَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتاىَ

و آنچه که ضمیمه شده و بر ان بر هم نهاده دو لبم،


وَحَرَکاتِ لَفْظِ لِسانى

و حرکت‌هاى سخن زبانم،


وَمَغْرَزِ حَنَکِ فَمى وَفَکّى،

و جاى فرو رفتگى سقف دهان و آرواره ام، و محل روییدن دندانهایم،



وَمَنابِتِ اَضْراسى وَمَساغِ مَطْعَمى وَمَشْرَبى وَحِمالَةِ

و جاى گوارایى خوراک و آشامیدنى ام، و بار بر مغز سرم و رسایى رگهایى طولانى گردنم،


اُمِّ رَاءْسى وَبُلُوعِ فارِغِ حَباَّئِلِ عُنُقى

آنچه را قفسه سینه ام در برگرفته، و بندهای پى شاهرگم، و آویخته هاى پرده دلم، و قطعات کناره هاى کبدم،


وَ مَا اشْتَمَلَ عَلیْهِ تامُورُ صَدْرى وَحمائِلِ حَبْلِ وَتینى وَنِیاطِ حِجابِ قَلْبى وَاءَفْلاذِ حَواشى کَبِدى ما حَوَتْهُ شَراسیفُ اَضْلاعى وَحِقاقُ مَفاصِلى وَقَبضُ عَوامِلى

و آنچه را در برگرفته غضروف های دنده هایم، و جایگاه هاى مفاصلم، و پیوستگى پاهایم،


وَ اَطرافِ اَنامِلى وَلَحْمى وَدَمى وَشَعْرى وَبَشَرى وَعَصَبى وَقَصَبى وَعِظامى وَمُخّى وَعُرُوقى

و اطراف انگشتانم، و گوشتم، و خونم، و مویم، و پوستم، و عصبم، و نایم، و استخوانم، و مغزم، و رگهایمو تمام اعضایم،


وَ جَمیعِ جَوارِحى

و همه پیکرم


وَمَا انْتَسَجَ عَلى ذلِکَ اَیّامَ رِضاعى

و آنچه در ایام شیرخوارگى بر آنها بافته شد،


وَما اَقلَّتِ الاْرْضُ مِنّى وَنَوْمى وَیَقَظَتى وَسُکُونى وَحَرَکاتِ رُکُوعى وَسُجُودى ،

و آنچه زمین از سنگینى من برداشته، و خوابم و بیدارى ام و سکونم، و حرکات رکوع و سجودم،


اَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الاْعصارِ وَالاْحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها

خلاصه با تمام این امور گواهى مى دهم بر اینکه اگر به حرکت مى آمدم و طول روزگاران، و زمانهاى بس دراز مى کوشیدم،


اَنْ أُؤَدِّىَ شُکْرَ واحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِکَ

بر فرض که آن همه زمان را عمر مى کردم، که شکر یکى از نعمت هایت را بجا آورم


مَا اسْتَطَعْتُ ذلِکَ اِلاّ بِمَنِّکَ الْمُوجَبِ عَلَىَّ بِهِ شُکْرُکَ اَبَداً جَدیداً وَثَنآءً طارِفاً عَتیداً

نخواهم توانست، جز با منتّت که به سبب آن شکرت بر من واجب می شود، شکرى دایم و نو، و ثنایى تازه و فراهم


اَجَلْ وَلوْ حَرَصْتُ اَنـَا وَالْعآدُّونَ مِنْ اَنامِکَ أَنْ نُحْصِىَ مَدى اِنْعامِکَ سالِفِهِ

آری اگر من و همه شمارش گران از آفریدگانت، حرص ورزیم که نهایت نعمت هایت، از نعمت هاى سابقه دار و بى سابقه ات را برشماریم


وَ انِفِهِ ما حَصَرْناهُ عَدَداً وَلا اَحْصَیناهُ اَمَداًهَیْهاتَ إنّى ذلِکَ

هرگز نمى توانیم به شماره آوریم، و نه اندازه آن را حصا کنیم، چه دور است چنین چیزى چگونه ممکن است؟


وَاَنْتَ الْمُخْبِرُ فى کِتابِکَ النّاطِقِ،

و حال آنکه تو در کتاب گویایت،


وَالنَّبَاءِ الصّادِقِ وَاِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ الله لا تُحْصُوها صَدَقَ کِتابُکَ

و خبر صادقانه ات اعلام کرده اى: اگر نعمتهاى خدا را برشمارید، قدرت شمارش آن را ندارید.


اْللّهُمَّ وَاِنْبآؤُکَ وَبَلَّغَتْ اَنْبِیآؤُکَ وَرُسُلُکَ

خدایا کتابت راست گفته، و اخبارت صادقانه است، و پیامبرانت و رسولانت به مردم رساندند،


ما اَنْزَلْتَ عَلَیْهِمْ مِنْ وَحْیِکَ وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دینِکَ غَیْرَ أَنّى

آنچه را از وحیت بر آنان نازل کردى و براى آنان و به وسیله آنان از دینت شریعت ساختى،


یا اِلهى اَشْهَدُ بِجَهْدى وَجِدّى وَمَبْلَغِ طاعَتى وَوُسْعى

معبودا من گواهى می‌دهم به تلاش و کوششم، و به قدر رسایى طاعت و ظرفیتم،


وَ أَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً

و از باب ایمان و یقین می‌گویم: سپاس خداى را که فرزندى نگرفته


فَیَکُونَ مَوْرُوثاً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى مُلْکِهِ فَیُضآدَّهُ فیَما ابْتَدَعَ

تا از او ارث برند، و براى او در فرمانروایى اش شریکى نبوده تا با او در آنچه پدید آورده مخالفت کند،


وَلا وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ فَیُرْفِدَهُ فیما صَنَعَ

وسرپرستى از خوارى برایش نبوده، تا او را در آنچه ساخته یارى دهد،


فَسُبْحانَهُ سُبْحانَهُ لَوْ کانَ فیهِما الِهَةٌ اِلا الله لَفَسَدَتا

پس منزّه است او، منزّه است او، اگر در آسمان و زمین معبودهایى جز خدا بود، هر آینه هر دو تباه مى شدند و متلاشى می‌گشتند،


وَتَفَطَّرَتا سُبْحانَ الله الْواحِدِ الاْحَدِ الصَّمَدِ الَّذى لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ

منزّه است خداى یگانه یکتا، و بى نیاز، که نزاده، و زاده نشده و احدى همتایش نبوده است.


اَلْحَمْدُ لله حَمْداً یُعادِلُ حَمْدَ مَلاَّئِکَتِهِ الْمُقَرَّبینَ وَاَنْبِی آئِهِ الْمُرْسَلینَ وَصَلَّى الله عَلى خِیَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ وَآلِهِ الطَّیـِبـیـنَ الطـّاهـِریـنَ الْمـُخـلَصـیـنَ وَسـَلَّمَو

سپاس خداى را، سپاسى که برابرى کند با سپاس فرشتگان مقرّب، و انبیای مرسلش را، و درود و سلام خدا بر بهترین برگزیده از خلقش محمّد خاتم پیامبران، و اهل بیت پاک و پاکیزه و ناب گشته او باد

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 57:13

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی