- 880
- 1000
- 1000
- 1000
ولادت امام علی (ع) مجید بنی فاطمه
مولودی خوانی ولادت امام علی (ع) با صدای مجید بنی فاطمه، سال 1397
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
تو بی ابتدایی و بی انتها شبیه پیمبر شبیه خدا تو بالاترین نقطه ی باوری معماترین نقطه ی زیر با مقرب ترین جلوه ی لم یلد و لم یولد آیه های خدا تو آن سمت دروازه ی باوری همان جا که می خوانمش ناکجا مرا آن طرف ها اگر راه نیست شما لااقل این طرف ها بیا تو آن خواهش سبز سجاده ای همان التماس شب انبیا تویی مقصد اول و آخرم مناجات شب های غار حرا بیا با پر و بال کروبیان بزن وصله این گیوه ی پاره را بزن بیل خود را بر این سرزمین بزن تا که باشم درخت شما من از آب چاه شما خورده ام که حالا شدم تشنه ی کربلا خدای کرم سایه ی ناشناس! در این کوچه های بدون صدا چنان مخلصانه کرم می کنی که حتی نمی ماندت رد پا تو یعنی همان شاهِ شهر منی که داری قدم می زنی با گدا؟! در این سینه ی شب کجا می روی؟ از این جاده ها، دور از چشم ما به سمت مناجات سجاده ات اگر می روی التماس دعا تو باران ترینی و ما خشکسال رسیده ترینی و ما کال کال تو مانند آبی ولی آب تر تو مثل طلایی ولی ناب تر اگر تو صعودی ، فرودیم ما اگر تو نبودی ، نبودیم ما تو نورِ خودی ، آفتاب خودی مسلمان دین کتاب خودی تو اسرار لب های پیغمبری قسم های شب های پیغمبری تو سیبی تو میل شب جمعه ای دعای کمیل شب جمعه ای مسیحای مسح یتیمان تویی محاسن سپید کریمان تویی تو سیمرغی و کوه قاف خودی تو ذی الحجه ی در طواف خودی تو با مردمی ، مردمی نیستی تو نان جویی ، گندمی نیستی .تو نوری و هر صبح خورشیدمی تو اخلاص آیات توحیدمی تو دیگر برای من عادت شدی هزار و دو رکعت عبادت شدی . تو شصت و سه دفعه بهارم شدی نهالت شدم باغدارم شدی همیشه در خانه ات باز بود تنورت همیشه نمک ساز بود تو بودی که شب ها سحر داشتند یتیمان کوفه پدر داشتند پر از نوری و آفتابی علی سلام بدون جوابی علی
-
دیدنت برا من هدفه خونه ی پدریم نجفه اگه دشمن علی دیدی رفیق بهش بگو که با من و تو طرفه دل سپردنم شده تقدیرم شب و روز بهانت رو می گیریم بعضی وقتا بد جوری دلتنگم میدونی نیام نجف می میرم می من ساغر من دل من دلبر من ساقی کوثر من حیدر سر من سرور من صاحب و رهبر من دین من باور من حیدر علی جانم علی جانم علی جانم آسمون و زمین زیر پات من فدای تو و پسرات هر چی دارم صدقه سر تو همه ی ایل و تبارم به فدات تو مثل خدایی بی همتایی تو که صاحب همه دنیایی واسه مدح تو همین بس باشه که فقط تو دلبر زهرایی ای قدر قدرت علی صاحب شوکت علی وارث عزت علی حیدر صاحب ارض و سما معنی بدر الدوجی روح ختم الانبیا حیدر علی جانم علی جانم علی جانم
-
سال نوئه آسمون خبرای خوشی داره روی دامن زمین داره ستاره می باره سرتو بیار و فدایی کن که دوباره شب یاره .امشب رو دستای یه مادر انگار یه دنیا پر نوره . اون که پر از مهر و عشقه اون که براش سنگ صبوره قدمایی که صدای رسیدن بهاره خدا برای دیدن توئه که بی قراره همتا نداره . دلبرم همتا نداره . درِ خونه ی تو باز حاجتامونو میاریم اگه کنار توییم ما جایی پا نمی ذاریم . خدا رو هزار مرتبه شکر پدری مث تو داریم من کم برات نوکری کردم اما بدی هامو ندیدی . خیلی هوامو داشتی آقا امشب گداتو باز خریدی روزی همه ی آسمونا زیر پاهاته اگه نفسی میاد و میره از دعاته جونم فداته دلبرم همتا نداره چی میشه با دعای دمِ سحر تو مولا . یه نگاهی بکنی من نوکرتو مولا خدا میدونه که جونمو میدم برا پسر تو مولا یادم نمیره شب جمعه حال تو بین الحرمینو خیلی نمک گیر تو هستم یادم دادی اسم حسینو اگه همه نفسای ما برا حسینه به یه نگاه پدرونه ی تو زیر دینه عشقم حسینه دلبرم همتا نداره
-
امیرالحق، امیرالعشق، امیرالمومنینی تو خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو، نه اینی تو تو را خواندند بیهمتا و رقصیدند در آتش علی! تقصیر اینان چیست؟ وقتی اینچنینی تو زبان شاعرانت میشوم میپرسم از خالق: چگونه آفریدت؟ کاینچنین شورآفرینی تو گواهی میدهد خاتم، که خاتمبخشِ عشاقی الا یا ایها السّاقی! سخاوت را نگینی تو من از میلاد تو در کعبه، از معراج دانستم: علیِ آسمانها اوست، اعلای زمینی تو تو را نفس نبی خواندند و حیرانم غدیر خم امیر است او؟ امیری تو؟ امین است او؟ امینی تو؟ من از گمراهی بعضی به حیرت آمدم آخر گواهی داد حتی دشمنت که بهترینی تو فقط بر ?لافتی الا علی? باید پناه آورد چو با ?لاسیف الا ذوالفقار?ت در کمینی تو در ایمان و نبرد و هر فضیلت اولین هستی فقط در بازگشت از جنگ حیدر! آخرینی تو چه جای حیرت؟ او باید که شیر کربلا باشد اگر استاد پیکار یل امالبنینی تو امیدت شاید از این چاه کندن آه! روزی بود که از نخلی برای کوثرت خرما بچینی تو تو را با دستهای بسته میبردند و میپرسم: دلیل خلق عالم! پس چرا تنهاترینی تو؟ فراریهای خیبر، پیش یک زن نعره زن، اما بمیرم فاتح خیبر! بلاگردان دینی تو چه حکمتهاست در این قصه؟ ای مولای نازک دل! که هر روز این در و این کوچه را باید ببینی تو ?یمین? را میشمارم تا صد و ده میرسم یعنی: که معنای یمین مولای اصحابالیمینی تو تو فاروقی تو فرقانی تو میثاقی تو میزانی صراطالمستقیمی تو امامالمتّقینی تو قسیم انار و الجنت، امیر هیبت و غیرت امانی تو امینی تو علی! حِصن حصینی تو تو شیر حق تو کراری ولیالله و قهاری در علم نبی و نفس ختمالمرسلینی تو یداللهی و سیفالله، روحالله و سرّالله امیناللهی و یعسوبی و حبلالمتینی تو معالحقی و وجهالله نورالله و عینالله چه میماند دگر از حق؟ همین است او، همینی تو همه یک سو تویی ساقی تو در عینالبقا باقی علی عینالحیاتی تو علی عینالیقینی تو خراب آباد شعر من کجا؟ ناز قدمهایت؟ چرا اینگونه شاها! با گدایان مینشینی تو؟
تاکنون نظری ثبت نشده است.