- 521
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام هادی (ع) 91 - میثم مطیعی و حسین رضاییان
مرثیه خوانی شهادت امام هادی (ع) با صدای میثم مطیعی و حسین رضاییان، 1391
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
روضه - گفت:? سُرّ من رَای?*، ترجمان ?سامرا?ست من ولی دلم گرفت...این حرم چه آشناست چون نجف، شکوهمند چون مدینه، رازدار داستان آن ولی داستان کربلاست... ماهِ تا ابد تمام! السلام یا امام! ذکر ما علی الدّوام ، گریه های بی صداست آنچه بر زبان ماست ، نام مهربان توست آنچه بر زبان توست ، اسم اعظم خداست از زمان کودکی، در پی ات دویده ایم از همه شنیده ایم، گرد راه تو شفاست باغ هایی از بهشت ، گوشه ی عبای توست این عبای مصطفی، این عبای مرتضی ست مجلس شراب را چشم تو به هم زده ست چشم تو هنوز هم ، مستی مدام ماست ما شهید می شویم، روسفید می شویم روزگار، بی وفا ... عاشق تو باوفاست ای هدایت نجیب! آسمانی غریب! مضطریم و منتظر ، یادگار تو کجاست؟ شاعر: میلاد عرفان پور
-
واحد - ای که نام پاک تو، گشته رمز عاشقی یا علی بن محمد، ایها الهادی النقی قصه تبعید و غربت، بُرده از دل صبر و طاقت قصه خورشید مظلوم، در حصار شام ظلمت ما گدای سامراییم، ای کریم سامرایی عادت تو جود و احسان، عادت ما بی وفایی ای امام مهربان، ای ولیّ متقین یا علی بن محمد، ایها الهادی النقی ای که در مشت تو باشد، حکم رعد و موج و طوفان با سَرانگشت تو باشد، گردش تسبیح باران سایهبانت ابرها و پرده دار تو نسیم است سایه مهرت بهشت و آیه قهرت جحیم است یاوران تو سعید، دشمنان تو شقی یا علی بن محمد ایها الهادی النقی جامعه داده به جانم، شوق و ذوق و شور و حالی چه سلام دلنشینی، چه مناجات زلالی قولُکم حُکمٌ و حَتمٌ، رأیُکم عِلمٌ و حَزمٌ بأبی اَنت و اُمّی، و بِنَفسی و بِمالی أنتَ مصباحُ الدُجی، ایها البرُّالتقیّ یا علی بن محمد، ایها الهادی النقی شاعر: محمد مهدی سیّار
-
واحد - بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی ابن الرضای دوم ما أیها النقی با حبّ تو عبادت ما عین بندگیست هادی آل فاطمه یا أیها النقی دارم ولیشناسی خود را ز نور تو مولای من! ولی خدا! أیها النقی با صد امید همچو گدایان سامرا پر میکشیم سوی شما أیها النقی بخشندهتر ز حاتم طائی تویی تویی مسکینترم ز هرچه گدا أیها النقی من هرچه خواستم تو عنایت نمودهای یک حاجتم نگشته روا أیها النقی گردد جوانیام همه ترویج مکتبت جانم شود فدای تو یا أیها النقی باید برای غربت تو بیامان گریست با نالههای حضرت صاحب زمان گریست شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود آن ناخن شکسته و آن کاروانسرا توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود بارانی است از غم تو چشم سامرا با دیدن تو اشک ملک بیاراده بود وقتی که آسمان ز غمت سینهچاک شد دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود زهر ستم چه با جگر پاره پاره کرد دیگر نفس... نفس... به شماره فتاده بود شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان از آن سهساله که پدر از دست داده بود جانش رسید بر لبش از طعنههای چوب وقتی کنار طشت طلا ایستاده بود آرام قلب خستهاش از دست رفته بود چشم به خون نشستهاش از دست رفته بود شاعر: یوسف رحیمی
-
شور - حسین رضاییان - ذکر و سرود آسمان، نام دلربایت نقی رخصتی بده سرورم، تا شوم گدایت نقی ما فقیر راه توییم، ای امام و مولای نور از ولای ما شیعیان، چشم دشمنت گشته کور تویی دهم مولای عشق، ز ?اهل بیت النبوه? سلام ما بر تو آقا، و ?مَوضِعِ الرِّساله? ? مَن أحَبَّکم ? مؤمن است، ? مَن أبغَضَکم ? فاجر است شیعه ی شما بهشتی، دشمن شما کافر است نام تو دارد حکایت، از پاکی و هدایت راز و رمز بیداری است، پیروی از ولایت یاد شهیدان همیشه، پرچم زیبای اسلام به اذن تو می کنم من، یاد شهیدان گمنام
کاربر مهمان