فاطمیه 98 - دهه اول - مهدی سلحشور، حسن شالبافان و محمدجواد احمدی (آلبوم)

روضه - از اولین فرمانده ی هوشیار این میدان تا آخرین سربازمان که رد شد از قرآن از سبزها و چشمه های جاری گیلان تا سرخ خرمشهر و خرماهای نخلستان در قلبمان آرامگاه فاطمه داریم یک بارگاه از جنس یاس و لاله و ریحان زهرا به ایرانی همیشه مرهمت دارد گهواره جنبان حسینش می شود سلمان با فاطمه یا فاطمه خو کرده این کشور باید مراقب شد نیفتد دست نا اهلان باید که بگذاریم اسم کشورمان را جمهوری اسلامی زهرایی ایران

شعر خوانی - مهدی فیاض - ماه خسوف عصمت بر ماه تسلیت باد شه گشتن گدایان بر شاه تسلیت باد سوزاندن دری که جبریل پاسبان بود بر پاسبان پاک درگاه تسلیت باد گاهی عزای محسن گاهی فراق زهرا بر حیدر این دو ماتم هرگاه تسلیت باد درد علی عظیم است ای چاه های عالم شرمندگی حیدر بر چاه تسلیت باد آن شب به حال دلبر دلدار گریه می کرد یار تمام عالم بر یار گریه می کرد برگ شقایق آن شب نیلوفری ز غم بود بر حال باغبانش گلزار گریه می کرد در لحظه ی وداع تابوت با یتیمان در شرمسار بود و دیوار گریه می کرد زینب دوید و دستش بر در نهاد و نالید از شرم اشک زینب مسمار گریه می کرد

روضه - بیدار می شوی سرِ شب تا سحر چرا بی تاب می شوی دل شب اینقَدَر چرا هنگام گریه هات نَفَس کم می آوری زهرا شده نفس زدنت مختصر چرا نامحرمی که نیست چرا رو گرفته ای؟ ابری سیاه مانده به روی قمر چرا از آنچه آمده به سرت دم نمی زنی باید بگیرم از دَرِ خانه خبر چرا حرف دهان مردم شهر اینچنین شده حیدر خودش نیامده در پشت در چرا شش ماه انتظار من و تو به باد رفت افتاده از درخت وجودت ثمر چرا شال مرا گرفتی و دستت زِ دست رفت در پیش من زدند تو را بیشتر چرا آخر برای مُردنم این روضه کافی است مادر زدن کنار نگاه پسر چرا شاعر : مجتبی شکریان

واحد - محمدجواد احمدی - تو رفتی ولی خونه ی تو هنوز عطر و بوی تو مونده تو رفتی ولی خاطراتت دل زینبو سوزونده شبا که میام تا کنار قبر تو می شه چشمای دخترت بی صبر تو باروین مث چشای پر ابر تو بخون از چشمای تر که خونه قلب دختر یتیمی سخته مادر مگه می ره از یادم اون شب که دیدم با چشمای مبهوت غریبونه از خونه رفتی شبونه روی دست تابوت دویدم به دنبال تو اما رفتی روی شونه ی زخمی بابا رفتی چرا مادر خوب من تنها رفتی

واحد تند - حسن شالبافان - افضل الاعمال من گریه برای فاطمه است برکت این زندگی از روضه های فاطمه است درس توحیدم بوَد زهرا شناسی، زین سبب می پرستم آن خدایی که خدای فاطمه است چشم دل واکردم و دیدم که قرآنِ خدا آیه هایش یک به یک مدح و ثنای فاطمه است هیچ کس با پای خود در مجلس روضه نرفت هرکجا روضه بوَد، مهمانسرای فاطمه است گرچه باشد قبر او بین قلوب شیعیان عالم امکان ولی دولتسرای فاطمه است خلقت جنت برای شیعه ی حیدر بود نار، جای منکرین بی حیای فاطمه است بین قبرم دو ملک تا سینه ام را بو کنند پیش خود گویند : به به، این گدای فاطمه است روز محشر سینه زن هایش شفاعت می کنند این شفاعت برکتِ شال عزای فاطمه است منکر این روضه ها بشنو که گفته رهبرم روزی یکسال کشور در عزای فاطمه ست شاعر : مهدی علی قاسمی

سرود پایانی - رو به حرم می ره قافله ها طی می شه کم کم این فاصله ها دل بال و پر داره قصد سفر داره چ.ن که خبر داره از شکوه جنون باغ و گلستانه مست شهیدانه زنده به قرآنه نام فاطمیون روز و شب بر لبمون ذکر زهرا مدده با امام و شهدا عهد ما تا ابده نداریم از غیر فاطمه خواهش نمی ره دل زیر منت سازش سیدتی فاطمه فاطمه جان