منو
فاطمیه اول 97 - شب اول - حسن خلج، مهدی عزیزیان، محسن عرب خالقی

فاطمیه اول 97 - شب اول - حسن خلج، مهدی عزیزیان، محسن عرب خالقی

  • 4 تعداد قطعات
  • 11 دقیقه مدت قطعه
  • 644 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) با صدای حاج حسن خلج، مهدی عزیزیان و محسن عرب خالقی، سال 1397

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 11:49
    گریان زینبیم و عزادار فاطمه عمری اسیر کوچه و بازار فاطمه جبران لطف مادریش را کجا توان تا بی نهایتیم بدهکار فاطمه ای علی گو قدر این دل را بدان وان یکاد و چهار قل بر آن بخوان هر دلی کان خانه ی مولا بود خانه دارش حضرت زهرا بود عمری ست که غیرت علی می سوزد هر ثانیه قوت علی می سوزد نامرد چه کرده ای که تا آخر عمر یک نیمه ی صورت علی می سوزد
  • 5:52
    یادم مونده خاطرات بد که شکستن این درو با ضربه ی لگد در می سوخت و دشمن پلید پیش چشای بابام مادرم رو زد مادرم رو کشتند ولی ز بابام جدا نشد آسمون رو بردند، کسی تو کوچه یار ما نشد دل من بی غمش سامان ندارد دل من جز غمش درمان ندارد به زیر تازیانه گفت مادر جدایی از علی امکان ندارد مادر من پشت در نشست، دلم شبیه پهلوی مادرم شکست پیش نگاه برادرم صورت مادرم کبود شد به ضرب ... مادرم به یک سو، به سوی دیگر چهل نفر می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت نامرد، زن را کسی برابر شوهر نمی زند
  • 14:30
    ز عطر گل خدا را بین که در گلزار می پیچد ز نیلوفر که عاشق تر که بر دیوار می پیچد مادری خورد زمین و همه جا ریخت به هم همه ی زندگی شیر خدا ریخت به هم پدری خورد زمین و همه جا ریخت به هم همه ی خیمه گه آل عبا ریخت به هم آتش زبانه می زد و در نیمه باز بود اینجا کجاست، این همه غم یادگار کیست اینجا کجاست، این همه سینه مزار کیست سینه ی هر شیعه قبر فاطمه باشد هیچ کسی این همه مزار ندارد اینجا کجاست، این همه غم یادگار کیست اینجا کجاست، این همه سینه مزار کیست اینجا کجاست این همه چشم تر آمده اینجا کجاست این همه بی مادر آمده کجاست محتشمی بند بند گریه کنیم برای مادر زینب بلند گریه کنیم غم همین بس که مغیره به علی می خندد آن غلافی که تو را زد به کمر می بندد اینجا هزار شکر زنی بین دود نیست اینجا دستی بلند نیست و رویی کبود نیست چادرت را بتکان روزی ما را برسان چند وقت است که رزق حرمم کم شده است هواتو کردم بزار یه بار دیگه بیام دورت بگردم برات بمیرم یعنی میشه باز ضریحتو بغل بگیرم روضه نمی خواهد تنی که سر ندارد یک جای سالم در همه پیکر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد مردم، غریب کربلا مادر ندارد
  • 3:26
    نه توسل، نه توکل به خدا برگرداند نه تضرع، نه توجه، نه دعا برگرداند گم شدم در وسط شهر هوا و هوسم ناگهان بیرق یک روضه مرا برگرداند من تازه تشنه می شوم و گریه می کنم وقتی ز گریه چشم همه سیر می شود من دستمال گریه ی خود را نشسته ام چون آب هم به اشک تو تطهیر می شود با روضه ی حسین نفس تازه می کنم وقتی هوای شهر نفس گیر می شود گم شدم در وسط شهر هوا و هوسم ناگهان بیرق یک روضه مرا برگرداند گریه ی مادر و آه پدرم حال مرا اثر وضعی این آب و هوا برگرداند

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی