منو
فاطمیه اول 96، شب چهارم، محمود کریمی، ابراهیم رحیمی

فاطمیه اول 96، شب چهارم، محمود کریمی، ابراهیم رحیمی

  • 6 تعداد قطعات
  • 4 دقیقه مدت قطعه
  • 638 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) با مرثیه خوانی محمود کریمی، حسین سیب سرخی و ابراهیم رحیمی، سال 1396

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 4:27
    دست ما گیر که در ورطه ی غم می افتیم یاد ما باش که ما یاد تو کم می افتیم باید اینجا بنشیـنیم که ما را بخرند گریه کن، گریه و گر نه ز قلم می افتیم لطف چشمان تر مادرمان بود اگر که در خانه ی ارباب کَرم می افتیم ریشه ی ما همه در خاک حسینیه ی توست دست ما نیست که در پای علم می افتیم می زنیم آنقدر از عشق بر این سینه که باز مثل گیسوی تو بر شانه ی هم می افتیم تا نفس هست حسین است، حسین است، حسین حق بده پیش تو هر نیم قدم می افتیم مادر افتاد زمین تا که نیفتیم ز پا تا بگوئیم فقط بین حرم می افتیم تا شنیدیم که بر روی کمر دست گذاشت در ورودی حرم با قد خم می افتیم ما که یک عمر در این داغ کبودت شده ایم عاقبت در قدمت مطمئنا می افتیم
  • 12:29
    اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی مادر پیش پای شوهرت پاشی هی گفتم از دردات هی گفتی چیزی نیست گفتی اگه گاهی میوفتی چیزی نیست تو دست به دیواری گفتی یکم خستم دیدم قنوتت را گفتی یکم دستم این بچه ها سایه رو سر میخوان بانو تا وقت دامادی مادر میخوان بانو از رفتن و از مرگ کمتر بگی ای کاش مادر میخواد زینب فکر عروسیش باش چشم پر آب تو نقش بر آبم کرد تابوت تو اومد خونه خرابم کرد دنیا عجب خاکی روی سرم ریخته هم موی زینب هم، خونم بهم ریخته طفلی حسن هر شب تو خواب عزاداره هی میگه دیواره هی میگه گوشواره زینب با دلشوره هی روتو میبوسه شونه که میوفته بازوت میبوسه تو خسته ای من میدونم من خسته ام تو میدونی خونم با سیلاب شد خراب تو این شبای بارونی یاد میاد اون روزایی که خواستگاری کردمو تو عمر من اون روزی بود که بی قراری کردمو یادت میاد اون روزی که قدم گذاشتی رو چشام همون شبی که اولین نگاهت افتاد تو نگام یاد میاد دست تو رو بابات گذاشت تو دست من میگفت علی جان فاطمه است تموم بود و هست من میگفت که باید کم کنی بار غم از شونه علی فاطمه جان ازین به بعد جون تو وجون علی فاطمه جان ممنونتم با تو دلم غمگین نبود تموم نه سال زندگیم هیچ مثلش شیرین نبود کار تو بی حکمت که نیست که رو گرفتی فاطمه اگه حالت خوب نیست چرا به من نگفتی فاطمه بمون بهار من بمون بمون کنار من بمون سپر نمیخواد شوهرت ای ذوالفقار من بمون بمون عزیزم، حیدر تو فتنه ها تنها نزار ایشالا خوب میشی نرو نرو رو قلبم پا نزار
  • 9:30
    امشب که ناله از لبت افتاده رو مگیر بعد از سه ماه که تبت افتاده رو مگیر دیدار تو اگر چه غم انگیز می شود بعد از سه ماه قسمت من نیز می شود درد عیال دارمو پیرم نموده اند سی و سه سال دارمو پیرم نموده اند این آشیانه داغ پرستو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود امروز فضه گفت خانم وضو گرفت بعد از سه ماه خانه ی ما رنگ وبو گرفت گفتم که کار کم بکنید اینجا عزیز من ممنون نان تازه ام اما عزیز من نان را بدون قوت بازو نمی پزند نان را که با جراحت پهلو نمی پزند این خانه مدتی است که جارو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود اصرار میکنیم که نانی کمی بخور هی پلک نیم باز تکانی کمی بخور رد تو از تنور به بستر هنوز هست زینب دوید و گفت که مادر هنوز است او دختر است حسرت آغوش می خورد این سینه ی شکسته بمان جوش میخورد دستت شکسته است که بالا نمی رود این شانه ات چه دیده چرا جا نمی رود چشم تو نیز بستنه بازو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود یادم نرفته تا در خانه تو را زدند یادم نرفته با در خانه تو را زدند چشم علی شکستن ابرو ندیده من را مدینه دست به زانو ندیده بود امشب چقدر پیش حسن سوخت دخترت امشب ببین که با سه کفن سوخت دخترت گفتی وصیتت دو سه بوسه به حنجر است حتما لباس محسن تو قد اصغر است بس کن رباب دست خودت را تکان مده بر روی نیزه زخم گلو را نشان مده بس کن رباب حرمله بیدار میشود سهمت دوباره خنده ی انظار میشود سر بچه ام روی نیزه، سر باباش روبروشه الهی مادر بمیرم سر نیزه تو گلوشه
  • 4:35
    گل امید آسمون که شده قامتت کمون تویی شادیه خونمون مادر بمون مادر بمون شده کار شبونمون ناله و آه واشک و خون تا نشه تیر آسمون مادر بمون مادر بمون هنوزم این سواله برام که سیلی توی کوچه چی بود هنوزم این سواله برام چرا که صورتته کبود همیشه پیش چشاممه خاطرات خانه ی پره دود شب تا صبح بخوابی میسوزی بی تابی از دردا چند وقته بی تابی با چشم بارونی، واسه ما گریونی زیر لب داری چی میخونی اللهم اعجل وفاتی شده چشمات یه کاسه خون شده پاهات پر از ورم دیگه دستات نداره جون وای مادرم وای مادرم میبینم غربت تو رو توی اشک برادرم می بینی حال زینبو وای مادرم وای مادرم هنوزم باورم نمیشه چیزایی رو که میدونه حسن هنوزم باورم نمیشه که مادرمو تو کوچه زدن هنوزم باورم نمیشه که کار خونه رسیده به من با اشکات میسوزم با سرفت می میرم با بغضت عزا میگیرم با این غم میجنگم روز و شب دل تنگم از دنیای بی تو سیرم اللهم اجل وفاتی
  • 6:12
    دل خوشی من زندگیم نرو پلک بزن ببین حال حیدرو سکوت رو بشکن خانوم چه موقع پروازه دل علی از این شهر گرفت بی اندازه آسمون برای ماست، حرفی از قفس نزد داری می کُشی منو، این جوری نفس نزن گریه می کنی پا به پای من من برای تو، تو برای من فقط یه خواهش مونده تو سینه ی زار من خمیده پشت حیدر پاشو علمدار من به تموم غصه ها، بده خاتمه نرو باید التماس کنم نرو فاطمه، نرو آسمون برای ماست، حرفی از قفس نزن داری می کُشی منو، این جوری نفس نزن خونه سوت و کور، تاریکه بی تو پُر نمیشه کرد جای خالیتو دلت میاد خانومم، علی بمونه تنها خدا گواه بی تو، میشم غریبه دنیا مگو داری میکشی نفسای آخرو تو جون هر دومون، جون بچه ها نرو آسمون برای ماست، حرفی از قفس نزن داری می کُشی منو، این جوری نفس نزن
  • 7:55
    به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن ببین در اینه ی جویبار گریه ی بید به دور ما که همه خون دل به ساغر هاست ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید؟ مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ اکبر و قاسم و عباس کجایند؟ کجا عشق کی این همه بردی و غارت کردی شام را غلغله ی صبح قیامت کردی نیزه را سرورمن به سر راحت کردی بر لب تشنه ات آن روز حکایت می کرد خاتمی را که در انگشت شهادت کردی بزار بگم با زبون ساده همین حسین حسینم از سرم زیاده خدا اجازشو به هر کسی نداده زهرا اجازشو به هر کسی نداده

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی