فاطمیه اول 95، شب چهارم، حاج منصور ارضی و علی قریشی

ما گرفتار شمائیم مدد یا زهرا عاشق کرببلاییم مدد یا زهرا دست بردامن پاک علی و آل زدیم که مددکار ولائیم مدد یا زهرا هر زمان مثل تو دلتنگ علی میگردیم با علی عقده گشائیم مدد یا زهرا انبیاء ریزه خور سفره احسان تواَند ما همه اینگونه گدائیم مدد یا زهرا هر دَم و بازدم از نام تو دَم میگوئیم زنده از آل عبائیم مدد یا زهرا دست بوس تو شده خاتم پیغمبرها خاک بوسان تو مائیم مدد یا زهرا شهدا عبد و غلام کرم زهرایند ما غلام شهدائیم مدد یا زهرا تا قیامت بخدا پرچم زهرا بالاست زیر این سایه بیائیم مدد یا زهرا روزی نیاید که تو با حیدر نباشی میترسم از آن لحظه ای که دیگر نباشی تو یاس من هستی و من هم باغبانت ای کاش که پژمرده و پر پر نباشی وقتی صدای در شکستن را شنیدم خیلی دعا کردم که پشت در نباشی من حاضرم تا جان دهم اما به جایش حتی تو یک لحظه در این بستر نباشی مردم نمیدانند قدر بودنت را اصلا برو اصلا همان بهتر نباشی

امیرالمومنیم تو را محزون نبینیم چنین در کنج حجره مگو خانه نشینم تو فخر عالمینی، نبی را نور عینی رسول الله فرمود تویی رکن رکینم چه شد آن اقتدارت، هجوم ذوالفقارت چرا مولای مظلوم، تو را این گونه بینم من از جانم گذشتم، به خون بر در نوشتم همه هستیم فدایت، امیر المومنیم به این بازوی خسته، به پهلوی شکسته به داغ دسته دسته ولایت را معینم الا زهرای اطهر، تو را جان پیمبر مزن شعله به جانم، مده غم بیش از اینم اگر خواهی بماند اذان و نام احمد مرا صبر و سکوت است ره آیین دینم شنو صوت اذان را، ببین از این نشان را که من مأمور حفظ همان هستم همینم خدا قوت علی جان، تویی مجری قرآن منم تحت ولایت اگر چه دل غمینم خدا را شکر حیدر، تو رو یاری نمودم خدا را شکر اسوه برای مومنینم راه افتاد، ماه در کوچه، ماه افتاد آه در کوچه با چهل تا سیاه دل او را شد کسی سد راه در کوچه خانه اش بین شعله شد ناامن، و خودش بی پناه در کوچه شاهد بی تفاوتی ها شد، کرد هر سو نگاه در کوچه جانش آمد به لب جوان علی، گاه در خانه، گاه در کوچه یک جهان روضه در سه تا کلمه است، آه، در، کوچه تا که محسن فدای بابا شد، ذبح شد طفلشان پیش چشم شهید یوم التفت کشته شد بیگانه در کوچه قدر یک کربلا مصیبت دید کشته ی قتلگاه در کوچه

ما همه قطره، تو دریا هستی همه جا محور و مبنا هستی یک تنه حامی مولا هستی تو علمدار تولی هستی بی زره آمدیو تنهایی گر چه خانوم، ولی آقایی خیبری باز مهیا کردی یا علی گفتیو غوغا کردی دشمنان را همه رسوا کردی بند از دست علی وا کردی غیرت حیدریت را عشق است هیبت محشریت را عشق است ما به زیر علم زهراییم گِرد خاک قدم زهراییم یا دائم الفضل البریه یا باسط یدین بالعطیه