منو
فاطمیه دوم 97، ظهر شهادت، میثم مطیعی و اکبر شیخی

فاطمیه دوم 97، ظهر شهادت، میثم مطیعی و اکبر شیخی

  • 6 تعداد قطعات
  • 14 دقیقه مدت قطعه
  • 908 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای میثم مطیعی و اکبر شیخی، 1397

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 14:09
    روضه - شب شد و مادرمان گفت: کجایی زینب؟ گفت: سجاده ی من را تو بیانداز امشب کمکم کن که به محراب نمازم بروم تا به آرامگه راز و نیازم بروم گفت خواب دل عشاق حرام است عزیز من به سجده برسم کار تمام است عزیز تا به محراب بیاید دل من غوغا شد چند باری وسط راه نشست و پا شد تا خود صبح فقط غصه ی مردم را خورد آن قدر آه کشید و جگرم را آزرد در کنارش چقدر آیه ی قرآن خواندم تا کمی خوب شود ذکر فراوان خواندم وسط معرکه ی خوف و رجا خوابم برد وسط گریه و ما بین دعا خوابم برد حق، نگاهی به دعای دل غم بارم کرد بوی نان آمد و این رایحه بیدارم کرد بسترش جمع شده مطمئنا خوب شده فضه جان گریه نکن مادر من خوب شده شاد بودم که غم و ماتم مان می میرد مادرم باز مرا در بغلش می گیرد تشنه ی دیدن او تشنه ی ماه رویش با چه شور و شعفی باز دویدم سویش نظرم بر رخ رنجور و صبورش افتاد بر دل خونی دستاس و تنورش افتاد خاک غم ریخت سرم تا که نگاهش کردم دل من ریخت به هم تا که نگاهش کردم سرفه می کرد ولی باز خودش نان می پخت شد رخش زرد ولی باز خودش نان می پخت چقدر در وسط دود تنش می لرزید وقت برداشتن نان بدنش می لرزید تا که جارو بزند پا شد و بازو را بست به روی دست خودش دسته ی جارو را بست بین جارو زدنش بازویش از کار افتاد وسط کار نگاهش سوی مسمار افتاد گفت: ای دست مدارا کن عزیزم با من گفت: باید که بشویم حسنینم را من آب می ریخت حسن، بی کفنش را می شست آب می ریخت حسین و حسنش را می شست لاله ها دور و برش ریخت، خدا رحم کند آب بر بال و پرش ریخت، خدا رحم کند بار پرواز خودش را به روی دوش گرفت آخرین بار مرا مادرم آغوش گرفت بوسه را حضرت حنانه به گیسویم زد با پر زخمی خود شانه به گیسویم زد رنگ از چهره ی غمگین شده ی کوثر رفت با دل غم زده ی خود به سوی بستر رفت ناگهان ناله ی اسما همه جا را پر کرد داغ جانسوز عظیمی دل ما را پر کرد اهل یثرب به خدا حاجت تان گشت روا بعد از این وای بر احوال دل شیر خدا شاعر: محمد جواد شیرازی
  • 7:11
    زمزمه - یه حرفی بزن منم حسنت پاشو کسی نیست بزنه باز لگد به تنت قسم به همین چشای پر آب دیگه نمی ذارم بسوزوننت بگو چی شده آخه چرا سرده همه بدنت اگه می شه یه بار دیگه بر گرد چجوری می شه بی تو زندگی کرد بی خداحافظی رفتی و هر روز می میرم از این درد من بی تو نمی تونم من راز مگو دارم پریشونم نگاهی بکن با مهر چشات حسینه با گریه گذاشته سر کف پات یه حرفی بزن تا حسین نمرده برات تو رو جون من بمون پیشمون ای حسین به فدات می بینه زینب با گریه من رو تو بغلش داره سه تا کفن رو می گه بهش دادی یادگاری یه پیرهن رو الان کف پاته اما تو قصه ی عاشورا رو دامن تو می شه سر من جدا تو داری می ری از حال از بس که شدی پامال شمر اومده با خنجر توی گودال
  • 3:33
    دم آغازین - تویی قدر و کوثر زهرا سرور پیغمبر زهرا همه هست حیدر زهرا یا زهرا یا فاطمه یا زهرا تو راز گمنامی هایی تو زمر فتح دنیایی فقط می دانم زهرایی یا زهرا یا فاطمه یا زهرا شکسته پهلویت مادر شکسته بازویت مادر شده نیلی رویت مادر ای مادر یا فاطمه ای مادر شاعر: سید مهدی سرخان
  • 7:34
    زمینه - جا داری می ری ای همسر علی بمون کنار من همسنگر علی کَلِمینی کَلِمینی کَلِمینی یا زهرا حیدرم من کن نگاهی چهره ی گریانم را جوشن و ذوالفقار و سپاهم می روی بی تو بی تکیه گاهم بی پناهم جان حیدر تو خیلی جوانی می توانی کنارم بمانی فاطمه فاطمه فاطمه جان چه سخته غسل تو ای یاس پرپرم که آیه های تو کبوده کوثرم شرم ازین دارم که زهرا وقت غسلت جان دارم با دو چشمم بر تن چون لاله زارت می بارم بازوی حیدرت ناتوان شد بازویت فاطمه روضه خوان شد تا عیان شد فصلی از حیدرت رو گرفتی دست خود را به پهلو گرفتی
  • 9:57
    واحد - اکبر شیخی - پسر عمو بشین برات قصه ی غصه مو بگم بیا که وقت رفتنه گریه کنیم برای هم بیا بشین کنارمو قرآن بخون بالا سرم قرآن بخون ابوتراب صداتو خیلی دوست دارم اون روزی که منو تو رو بابام به دست هم سپرد یادمه که خیلی برا بی کسی مون غصه می خورد شعب ابی طالب و من گرسنه خوابیدم شبا یه قرص نون سهممو می دادمش به دخترا کم مگه من برا همسایه ها زحمت کشیدم حالا که وقت یاریِ از کسی خیری ندیدم الان چرا به خونه مون هیچ کسی سر نمی زنه بعد بابام دیگه کسی خونمو در نمی زنه از ما دو تا یک باید فدا بشه که اون منم غریبی اما تو بمون منم دعات می کنم اشکامو دادم سپر اشک چشات شه پسرعمو گریه نکن زهرا فدات شه فقط می خوام جای منو خالی تو این خونه کنی می شه موهای زینبو به جای من شونه کنی دلم می سوزه بچه هام خزون می شه بهارشون دلتنگ من می شن ولی مادری نیست کنارشون برای زینب زوده حالا خونه داری گ گریه م برای تواِ که بی کس و کاری آخه چطور برات بگم قصه ی دیوار و درو حسن با چشم نگرون به من می گفت مادر نرو بدون نذاشتن بزنه یاست جوونه زخم پهلوم شب برات روضه می خونه دلم نمی خواست علی یه روز ازت رو بگیرم دلم نمی خواست پیش تو هی دست به پهلو بگیرم یه لحظه لبخند شما روضه ی رضوان منه فدای قلب تو بشم که بیت الاحزان منه سکوت غربتت رو من نگفته می دونم علی فهمیدم از اشکای تو زنده نمی مونم علی یاستو با غنچه ی پرپرش سوزوندن داغ علمدارتو رو دلت نشوندن دارم می رم جون تو و جون بچه های من بیا با هم گریه کنیم برا شهید بی کفن القصه این غصه گذشت تا که یه روز تو کربلا زینب و آتیش و غم و سر حسین رو نیزه ها
  • 6:14
    شور - اکبر شیخی - کجا می ری با این عجله تو که خیلی جوونی انگار دیگه نمی خوای پیش زینب بمونی تو که می تونی شفاتو بگیری چرا از خدا می خوای بمیری مادرم تو که سنی نداری کجا داری می ری آخه چه روزگاریه خوشی ازم فراریه تازه چهار سالم شده چه وقت خونه داریه مرو مرو مرو مادر مادر نمی تونی جارو کنی نفست باز می گیره بمیرم از زخم تنت که ازش خونای تازه می ره یه عالمه درد داری و قد خم می رسی به خونه زندگی بازم آخه یه کمم فکر خودت باش الهی فدات شم تو قنوتای نماز شبت وسط ذکر یا ربت دعایی کن به جای تو برسه مرگ زینبت مرو مرو مرو مادر مادر شبا رو تا صبح می بینم داری از تب می سوزی ولی بیداری و بازم داری پیراهن می دوزی چرا این همه دل نگرونی حسین و می بینی و پریشونی داره می رسه جون رو لبام تو یه چیزی می دونی بگو که ماجرا چیه قصه ی کربلا چیه سه تا کفن به من می گه معنی بوریا چیه

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی