شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی، میثم مطیعی

ای پیکر صد پاره ای دست جدا از تن دستی که بین خاک و خون با یه انگشتر اون دستی که سینه زدی توو روضه ی عباس سینه زدی توو روضه ی مادر شکر خدا انگشترت مونده توی دستت شکر خدا که ساربانی اون طرفا نیست اما سرت آروم شد رو دامن مادر شکر خدا که روی نی ها نیست دریا تو دستاته علمدار ممنون دستاتم علمدار چشمات پر از خون شد عزیزم دلتنگ چشماتم علمدار یادم نمی ره ناله هات توی حسینیه با نغمه ی ای لشکر صاحب زمان رفتی انداختی پایین سرت رو گریه می کردی با گریه های بی امان رفتی مادر که اومد گریه کن رو چادر خاکیش اون چادری که روضه خونش شد همه افلاک الهی بمیرم که تو هم مثل ابوفاضل سخته برات که پاشی از خاک

امشب باید با اشک چشمامون دریا شه حاج قاسم مهمون آغوش رفیقاشه آغوش حاج احمد لبخند لبخند حاج همت امشب دیدن داره پایان یه عمر حسرت آه مالک اشتر علی آه مالک اشتر علی محبوب این امت لبریز از مهر ولی پای عهدت موندی مثل عباس علی چشمت روشن شد با اذن دیدار حسین دستت تو دستای میر و علمدار حسین آه مالک اشتر علی آه مالک اشتر علی آه امیر لشکر علی آه امیر لشکر علی فریاد تو توو طوفان چشمای تو دریا بود لبخند شیرینت آرامش دلها بود این فاطمیه بی تو دلهامون آتیشه می سوزیم و این دل هی دلتنگت میشه آه امیر لشکر علی آه امیر لشکر علی

آمد وقت قیام هنگام انتقام شد روز مرگ تو ای آمریکا کی مانی در امان از خشم مومنان از برق ذوالفقار از قهر ما می بارد بر سرت فوج سجیل این حکم مرگ توست ای اسرائیل با خون این شهید روشن شد راه برخیزید عاشقان الله الله چشمان ما شد بارانی دلهای ما شد طوفانی عالم غوغاست چون در راهن خونخواهان سلیمانی لبیک یا علی لبیک یا علی لبیک یا علی یا مرتضی لبیک یا حسین لبیک یا حسین لبیک یا حسین یا ثارالله