فاطمیه دوم 97، شب دوم، مهدی سلحشور

روضه - دارم از هوش می روم دیگر همسرت را صدا بزن زهرا چه قدر می روی به این خلوت خب سری هم به ما بزن زهرا خلوت تو شبیه معراج است پله پله به سمتت آمده ام فکر این که نباشی آزار است قید دنیای بی تو را زده ام سجده کرده تو را درِ جنت خبرش هم به عالمی شد پخش منتها این درِ سیاه شده سجده کردن بلد نبود ببخش اصلا این اتفاق ها خواب است مثلا هست در سر جایش مثلا صورت تو نیلی نیست آدمی هست و دلخوشی هایش حال تو خوب نیست می دانم اینقدر بغض را به سینه نریز اینقدر فکر دلخوشیم نباش اینقدر گریه را نخند عزیز بال تو زخم خورده بود اما پا شدی پر زدی برای علی من بمیرم برای تو که چقدر این در و آن در زدی برای علی کاش می شد که زودتر جان مرا برساند به لب همین آهم بعد تو زندگی من مرگ است بعد تو زندگی نمی خواهم دوست دارم دوباره برخیزی تو که با شور و شین گریه کنی پس بیا و بلند شو خانوم تا برای حسین گریه کنیم خواهرش می رسد لب گودال مابقی را خودت که می دانی او اُخیّ الیّ می گوید تو بُنیّ بُنیّ می خوانی

زمینه - به فدای جلوه ی نامت به فدای لطف مدامت به فدای تیغ کلامت یازهرا یازهرا به فدای چادر نورت به فدای قلب صبورت به فدای شور حضورت یا زهرا یا زهرا پیرو قرآنم من جزء غلامانم من سلطان نجف حیدر رعیت سلطانم من تا آخر هستم زهرایی حُبّکِ دین و آبایی تویی که مصباح هدایی جلوات نور خدایی تو ستون عرش علایی یا زهرا یا زهرا تو بلی گفته به بلایی تو سزاوار هل عطایی تو بزرگی مادر مایی یا زهرا یا زهرا ناجی دلهایی تو الحق زهرایی تو مادر ما تنها نه مادر دنیایی تو تو تفسیر اعطینایی حبک دین و آبایی تا آخر هستم زهرایی حبک دین و آبایی یا زهرا یا زهرا سر من خاک قدم تو نفسم بسته به دم تو منم و لطف و کرم تو یا زهرا یا زهرا همگی پای علم تو همه مدیون نعم تو دل شیعه شد حرم تو یا زهرا یا زهرا شیعه ی مولا هستیم فاتح دنیا هستیم فخر و مباهات ما نوکر زهرا هستیم ما با تو و تو با مایی حبک دین و آبایی

سنگین - نشد برات بخونم لالایی حس می کنم هنوزم اینجایی مونده برا من از تو رویایی شاید تو هم مثل من بازوت شکسته وقتی که در به من خورد ابروت شکسته پهلوی من شکست و حس کردم اینو پهلوت شکسته دیدی چطور از غم آب شدم و سوختم چه شبها که تا صبح پیرهن برات دوختم تو رو ازم گرفتن پشت در با ضربه ای شدی ای گل پرپر بگو چرا نسوزم ای مادر بی تو دیگه چجوری زنده بمونم فراق تو کشیده آتیش به جونم از داغ تو نشستم کنار این در نوحه می خونم پر زدی از خونه چشم تر من سوخت بال و پرم بودی بال و پر من سوخت یا فاطمه یا زهرا

واحد - ألسَّلامُ عَلَی بَضْعَةِ الْمُصطَفَی? ألسَّلامُ عَلَی زَوجَةِ الْمُرتَضَی? ألسَّلامُ عَلَی بِنْتِ خَیْرِ الْوَرَاء ألسَّلامُ عَلَی سَیِّدَةِ النِّسَاء أُمُّ الْأئِمَةِ الْهُدَی?، یَا بِنْتَ خیرِ الأنبِیَاء ألصِّدِّیقَةُ الشّّهِیدَة ألْمَجْهُولَةُ قَدْرُهَا، ألْمَخْفِیَّةُ قَبْرُهَا، ألصِّدِّیقَةُ الشّّهِیدَة سلام بانوی عالمین، یا زهرا سلام یا اُمّ الزینبین، یا زهرا سلام نور چشم حسن، یا زهرا سلام ای هستی حسین، یا زهرا ألسَّلامُ عَلَی حَوْراءِ الإنْسِیَة یَا بِنْتَ أفْضَلِ الْإنبِیَاء، فَاطِمَة ألسَّلامُ عَلَی مَحبُوبَةِ السَّمَاء وَ مُبَشِّرَةِ الْأَوْلِیَاء، فَاطِمَة بِنتُ خَیرِ الْبَریَّتِی، بِنتُ نَبِیِّ الْأُمَّتِی ألصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَة عَلِیمَةُ الْمُحَدَّثَة، طَاهِرَةُ الْمُطَهَّرَة، ألصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَة سلام ای خورشید دنیا، یا زهرا سلام ای کوثر طاها، یا زهرا سلام ای جان پیمبر، یا زهرا سلام ای اُمِّ‌ابیها، یا زهرا