منو
شهادت حضرت فاطمه (س) مجید بنی فاطمه شب پنجم فاطمیه دوم سال 1396

شهادت حضرت فاطمه (س) مجید بنی فاطمه شب پنجم فاطمیه دوم سال 1396

  • 5 تعداد قطعات
  • 3 دقیقه مدت قطعه
  • 717 دریافت شده
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای مجید بنی فاطمه، شب پنجم فاطمیه دوم سال 1396


قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 3:29
    ببین التماس دل دخترت رو چرا جمع کردی دیگه بسترت رو میشه دیگه امشب تو روت و نگیری بدون من ؛آخه کجا داری میری نمیگی که بی تو یه خونه خرابم برا هر سلامم کی میده جوابم شده بستر تو پُرِ لاله بازم آخه کار من نیست که تابوت بسازم مرو یار حیدر به تابوت دیگه تموم حواست بازم خونِ تازست به روی لباست داری راه میری نشسته نشسته دیدم از نفس هات که دندنت شکسته بمون پیش حیدر یه روزم یه روز نمی ذارم این دفعه پهلوت بسوزه نمی ذارم این خونه آتیش و دود شه نمی ذارم این دفعه گونت کبود شه مرو یار حیدر
  • 4:36
    آرزوی پر زدن با من پرم با تو گریه های نیمه شب با من حرم با تو نفس با من هوا با تو دعا با من شفا با تو نیاز کربلا با من برات کربلا با تو ای کس و کارم به تو خیلی بدهکارم دوسِت دارم بی پناه و بی کسم مادر پناهم باش آخرین امید شب های سیاهم باش من و گریه من و زاری من و روزهای بی یاری فقط دلخوشم به اینم که هوای نوکرو داری آه دم آخر به دادم می رسی مادر دوسِت دارم توی روضه تر نشد چشمی که مَحرم نیست روضه ی تو کمتر از داغ مُحرّم نیست چی میشه مادرم باشی یه سایه رو سرم باشی چی میشه که شب جمعه به یادم تو حرم باشی آه چه محزونی هنوزم روضه می خونی غریب آقا
  • 10:17
    تا کی باید هر روز به غم ادامه بدم تا کی باید به نگات با گریه نامه بدم درو وا می کنم می بندم آروم که نترسی بخوابی یه کم خانوم منم دست کمی از تو ندارم مثل دستای تو ؛ می لرزه زانوم امیدی هست هنوز ای دل ببار ای ابر بسوز ای دل می باری می سوزی که آب و آتیشی بگو بگو زهرا بگو که پا میشی یه حرفایی تو سینه م جا گذاشتی یه دردایی که با کسی نگفتی اگه موندن به خواهش کردن پس بذار امشب تا صبح به پات بیفتم هوا امشب چه دلگیره حلالم کن نگو دیره زانو بغل کردم داری کجا میری قرارمون چی شد بگو چرا میری باید باور کنم چشماتو بستی باید باور کنم که رفتی از حال حالا من موندم و بغض حسینت قرار بعدی مون کنار گودال برو خانوم خداحافظ بخواب آروم خداحافظ
  • 7:11
    شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان نمی یابم تو را ای در جهان مانند جان پنهان فرشته مست دنبال صدایش راه می افتد کسی که می برد نام تو را زیر زبان پنهان -رمان آفرینش با علی جذاب شد اما تو قدرت در تمام جمله های داستان پنهان زمان جاهلیت هیچ فکرش را نمی کردند کمال مردها باشد میان دختران پنهان در اطراف رسول الله آگاهانه می دیدی چه شیطانی است پشت چهره های مهربان پنهان همه دیدند حق تنهاست ، پهلوی تو زد فریاد صدایش ماند اما در سکوتی بی امان پنهان خزان زودرس وقتی سراغ باغ می آید که گل خوب است باشد از نگاه باغبان پنهان تو از قلب علی دلباز تر قبری نمی خواهی از اول بوده ای در بهترین جای جهان پنهان تو جان حیدری - یعنی دوتایی یک نفر هستید پس او خود را درون خاک کرده نیمه جان پنهان بجز لاهوت هرجا دفن شد کوثر چنان باشد که دریا را کنی زیر حباب استکان پنهان قیام تو در اعماق زمین ساکت نمی ماند که دارد دخترت در حنجره آتشفشان پنهان و هجده سالگی پایان جریانت نخواهد شد شدی چون خون به رگها ، زیر جریان زمان پنهان به حدی محو از داغت که پیدایت نمی کردم اگر می شد تنت در قبر حتی با نشان پنهان
  • 5:41
    نگاهت رو از من نگیر نگاهت امید منه بدون تو تنها میشم برام مثل روز روشنه اگه تو بری دلم می گیره اگه تو بری علی میمیره قرار علی صفای خونه بری خونمون میشه ویرونه عزیزم چشات و نبند عزیزم به روم باز بخند با من حرف بزن فاطمه جوابم رو با سر نده نگفتی به من آخرش تو کوچه تو رو کی زده میدونی علی به تو دلخوشه زمین می خوری عذاب می کشه شبا پلک تو تو خواب می پره هنوز کابوس تو میخ در عزیزم نگفتی به من عزیزم چی دیده حسن عزیزم چشاتو نبند عزیزم به روم باز بخند داره خونه عمر من خراب میشه پیش چشام سه ماه گریه کردی فقط برای من و بچه هام بیا فاطمه همین امشب و خودت شونه کن موی زینب و بمیرم برات تو تب می سوزی برای حسین پیرهن می دوزی عزیزم با قد کمون عزیزم بمون پیشمون عزیزم نرو فاطمه

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    عالی

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی