- 860
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت حضرت فاطمه (س) مجید بنی فاطمه شب سوم فاطمیه دوم سال 1397
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای مجید بنی فاطمه، شب سوم فاطمیه دوم سال 1397
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
پدر هرجا که بودی یا نبودی، مثل هم بودیم به صورت در سپیدی، در کبودی، مثل هم بودیم تو از بالای نی، من از فراز ناقه افتادم صعودش جای خود، در هر فرودی مثل هم بودیم تو بالا سنگ میخوردی و من پایین لگد، یعنی میان کوچ? تنگ یهودی مثل هم بودیم من و تو در حقیقت رد پای مشترک داریم تو از بالا، من از پایین، دعای مشترک داریم یکی موی پریشان و یکی فقدان دندان و من و تو در نداری دردهای مشترک داریم من و تو هر دو از دلواپسی عمه میترسیم چنین از کربلا در دل بلای مشترک داریم تو سر بر دامن مادر شدی من هم چنین گشتم من و تو پیش زهرا نیز جای مشترک داریم پدر جان! قسمت زجرآور این داستان مانده پدر جان! بعد تو یک نیمه جان از عمه جان مانده خدا صبرش دهد این نیمه جان را، عمه جانم را که غیر از حرف دشمن، طعنههای دوستان مانده پدر حق میدهم از آسمان، خون سر کند آخر؛ سر بر نیز? تو در گلوی آسمان مانده تو رفتی و عمو رفت و علی اصغرت هم رفت ولیکن زجرهای حرمله پیش سنان مانده سه شعبه رفت، سر هم رفت، دنبالش پسر هم رفت رباب اما هنوز ای وای! با قد کمان مانده حسابش را بکن من با رباب و نجمه و لیلا نگو دیگر چرا از عمه مشتی استخوان مانده تو خوردی چوب را در تشت زر، اما چرا بابا به لبهای رقیه ردّ چوب خیزران مانده؟ دلیل گریهام این است بابا جان که آن نامرد؛ سرت را از خرابه برده، اما بوی نان مانده رقیه رفت اما غص? غسّالهاش باقی ست به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان مانده
-
شبا که ناله می زدم نبودی دارم منم میام پیشت به زودی بابا بگو برات عجیب نیست رو پیکرمن این همه کبودی از چادرم نبودی یه کمش رفت گوشواره هام النگوهام همش رفت دیگه چیزی نمونده که ببافی تو کوچه ها موهام یه عالمش رفت عجب حکایتی دخترتو زدن به راحتی عمو نبود و شد تو اون شلوغیا چه غارتی خواهرتم زدن عجب حکایتی
-
شب و روز من با عشق تو سر شد حال من خوبه تو روضه بهتر شد من تو چشم تو خدا رو میدیدم هر دفعه آقا چشای من تر شد برای مادرت اگه خون ببارم کمه فاطمیه برام مثه ماه محرمه ای جان ای جان جان جانان ای عشق ای شور و روح و ریحان به مادرت قسم صدام بزن منو ببر کربلا ببین که بارونه چشای من منو ببر کربلا فقط به خاطر امام حسن منو ببر کربلا دم عیسی تو ذکر مسیحا تو شور سیرینم زلف چلیپا تو قبله عشقی حضرت جانانی روح ایمانی ساکن دلها تو تو دست رد نمیزنی روی این سینه ها دلم میخواد بیام شب جمعه ها کربلا یارم عشق تو کار و بارم یارم من خیلی دوست دارم به مادرت قسم صدام بزن منو ببر کربلا ببین که بارونه چشای من منو ببر کربلا فقط به خاطر امام حسن منو ببر کربلا از خدا دوره هر کی ازت دوره عشق تو نوره باده مستوره گریه پای تو نور علی نوره اشک تو روضه دلا رو میشوره مصیبتت بزرگ ترین داغ تو عالمه بهار بچه شیعه ها ماه محرمه آقا امید سینه زن ها با تو تکمیل دین و دنیا به مادرت قسم صدام بزن منو ببر کربلا ببین که بارونه چشای من منو ببر کربلا فقط به خاطر امام حسن منو ببر کربلا
-
فدای دردات تموم دردام من از خدا جز دیدنت چیزی نمیخوام برگرد عزیزم که خیلی تنهام یواشکی میگم به تو کبوده پاهام نبودی روزی صد دفعه مردم بابا مردم عمو میدید که من زمین خوردم بابا مردم نگم برات از غروب کربلا نگم برات از نگاه شامیا سه سالمه بزار سر بسته بگم نگم برات از نگاه بی حیا تموم نمیشه درد سر من گوشم هنوز از بعد سیلی داغه داغه خدا رو من خیلی صدا کردم برا سلامتیت دعا کردم نگم برات گریه منو ندید نگم برات چجوری مومو کشید نگم برات حرف بد بهم میزد همونی که سر رو از تنت برید
-
من اگر گریه کنم عرش خدا میلرزد نوه فاطمه ام پای این سرو خدا جان بدم می ارزد نوه فاطمه ام
-
میدونی عاشقت هستم مگه میشه تو ندونی چه خوبه به پای عشقت داره میگذره جوونی محبوبم تویی معلومه اسمت میشه آروم قلبم شبی که آشفتم دنیامون بی تو تاریکه میگم آقا هر چی که از خوبی تو کم گفتم اگه تو نبودی معلوم نیست کجا بودم تو شاه وفایی من که بی وفا بودم اگه تو نبودی کجا بودم غریبست با همه عالم با تو هر کی آشنا شه کیه بشناستت آقا دیوونت نشده باشه عشق تو مثه آتیشه تو هستی مگه میشه با این همه بی کس باشم دلهامون همه بی تابت عشقن همه اصحابت کاشکی مثه عابس باشم آتیش جهنم با عشق تو خاموشه آقا خوده کعبه ام از داغت سیاه پوشه دارم توی سینه ام یه شیش گوشه
کاربر مهمان
کاربر مهمان