منو
فاطمیه، گلچین پنجم، حنیف طاهری

فاطمیه، گلچین پنجم، حنیف طاهری

  • 11 تعداد قطعات
  • 4 دقیقه مدت قطعه
  • 855 دریافت شده
گلچین مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای حنیف طاهری

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 4:29
    واحد - اگه دیدی مسافر بی قراره اگه بار سفر رو بست میره آهای درمون دردای دو عالم مریضت آخرش از دست میره الهی هیچ کسی بغضش نگیره الهی هیچ کسی تنها نباشه خدا اون ساعتو و روز و نیاره که حیدر باشه و زهرا نباشه اگه دیدی مسافر بی قراره اگه از زندگی دل کنده میره یه کم اصرار کن شاید بمونه یه کم اصرار کن هر چند میره
  • 5:57
    واحد - دلم خون شده پریشون شده که دستای تو ناتوونه می لرزه صدام پر از غم نگام که چشمای تو غرق خونه هنوز چیزی نگذشته از زندگیمون که می ری می شه این دم آخری از علی رو نگیری عزیز دلم یه چیزی بگو لااقل یه کم با علی حرف بزن چی می شد توی کوچه ها منو جای تو می زدن نرو فاطمه فاطمه فدای نگات بمیرم برات بمیرم برا زخم پهلوت تو میری ولی چه جوری علی بسازه برای تو تابوت چه جوری آخه بی تو تو این قلبم آروم بگیره نگو که برا التماسای من خیلی دیره عزیز دلم من هر کاری کردم نشد رو لبهات یه خنده بیاد تو هرکاری کردی نشد که اشک چشمام بند بیاد
  • 12:41
    روضه - من می روم ز کوی تو و دل نمی رود این زورق شکسته ز ساحل نمی رود گویند دل ز عشقِ تو برگیرم ای دریغ کاری که خود ز دستِ من و دل نمی رود شاعر : محمدرضا شفیعی کدکنی خدا مرا به فراغ تو مبتلا نکند نصیب دشمن ما را نصیب ما نکند منو ز کوی تو رفتن زهی خیال محال که دام زلف تو هرگز مرا رها نکند
  • 6:14
    روضه - لاله ها از دلم خبر دارند از غمم داغ بر جگر دارند چشم بارانی مرا دیدند ابرها دیده های تر دارند درد پهلو سینه و بازو سر چه یا چه زیر سر دارند؟ ناله و درد و آه و غربت و غم همه دست در دست یکدگر دارند همه با هم کنار آمده اند تا مرا از میانه بردارند لانه آتش گرفته و مرغان روز و شب به زیر پر دارند چند کودک در آن میان چه کنند مادری مانده پشت در دارند علی و کودکان من شب و روز گریه بر حال یکدگر دارند
  • 10:45
    روضه - آفتابی بر فراز بام بود دست و پا می زد ولی آرام بود "گاه، چشمش بسته بودی گاه باز" "گاه، خامُش گاه در راز و نیاز" نیم روزی دیده از هم باز کرد راز دل را با علی ابراز کرد کرد با سختی به مولایش نظر گفت محبوبم حلالم کن دگر سوخت سر تا پا علی از این سخن خواست تا جانش برون آید زتن ناله زد کی یاور بی یاورم همدم و همسنگر بی سنگرم ای نفس هایت صدای روح من ای به امواج بلاها نوح من هستی من جان من جانان من این قدر بازی مکن با جان من ای چراغ من مگو از خامُشی ورنه پیش از خود علی را می کشی ای علی را سرو باغ آرزو "هر چه می گوئی حلالم کن، مگو" باز زهرا چشم خود را باز کرد راز دیگر با علی ابراز کرد کای پسرعم هر چه گویم گوش کن آتشم را در درون خاموش کن یا علی امروز چون گردید شام عمر زهرای تو می گردد تمام "من که بستم چشم، دست از من بشوی" شب تنم از زیر پیراهن بشوی شب مرا تشییع کن تا آن دو تن یک قدم نایند بر تشییع من گر به تشییع من آید قاتلم داغ محسن تازه گردد در دلم چون به دست خویش با رنج و تعب پیکرم را دفن کردی نیمه شب در کنار قبرِ پنهانم بمان تا صدایت بشنوم قرآن بخوان "گر چه رفت از دست، یار و یاورت" "فاطمه، تنها ترین همسنگرت" غم مخور داری یگانه یاوری تربیت کردم برایت دختری او تو را مردانه یاری می کند مثل زهرا خانه داری می کند
  • 16:58
    روضه - مرا ببین و برای سفر شتاب مکن بیا و بر سر من خانه را خراب مکن تمام حرف دلت را غروب با من گفت و شرح سرخی خود را چه خوب با من گفت حضور ساده احساس عشق بودی تو مدار چرخش دستاس عشق بودی تو پس از تو ثانیه هایم به چنگ دستاس است و دانه های دلم زیر سنگ دستاس است قبول کن که ز تنهاییم خبر داری دلم به همره تو رفت همسفر داری مگر ز داغ پیمبر چقدر می گذرد که باغ سبز تو را این شب خزان ببرد مگر قرار نشد غمگسار من باشی میان معرکه ها ذوالفقار من باشی مگر نه قبل ورودم قیام می کردی و گاه پیشتر از من سلام می کردی ز جای خیز جواب سلام می خواهم نگاه نیمه تمامت تمام می خواهم اگر چه قصه فتح علی شنیدنی است شکست تازه امروز نیز دیدنی است فضای سینه من غرق گرم درد و آه شده بسان بازوی تو روز من سیاه شده کنون به پیکر یاست شقایق افتاده نگاه کن که حسینت به هق هق افتاده
  • 2:54
    نغمه و زمینه - شما ای اهل یثرب می شوید آسوده از دستم صدای گریه ی زهرا دگر فردا نمی آید
  • 11:43
    واحد - آن علی را شاخه ی نیلوفری از جفای خارها شد بستری گشت در باغ ولایت برگ برگ بود در فصل بهارش شوق مرگ گاه رفت از تاب و گه در تاب شد لحظه لحظه قطره قطره آب شد گرچه آتش داشت آهش سرد بود ناله بود و سوز بود و درد بود درد حیدر در وجود خسته اش یک جهان غم در دل بشکسته اش درد تنهائی حیدر قاتلش یا علی ذکر طپش های دلش آفتابی بر فراز بام بود دست و پا می زد ولی آرام بود گاه چشمش بسته بودی گاه باز گاه خامش گاه در راز و نیاز نیم روزی دیده از هم باز کرد راز دل را با علی ابراز کرد کرد با سختی به مولایش نظر گفت محبوبم حلالم کن دگر سوخت سر تا پا علی از این سخن خواست تا جانش برون آید ز تن ناله زد کی یاور بی یاورم همدم و همسنگر بی سنگرم هستی من جان من جانان من این قدر بازی مکن با جان من ای چراغ من مگو از خامشی ورنه پیش از خود علی را می کشی ای علی را سرو باغ آرزو هر چه می گوئی حلالم کن ، مگو نه دلم را از فراغت چاک کن نه بدست خویش اشکم پاک کن باز زهرا چشم خود را باز کرد راز دیگر با علی ابراز کرد کای پسر عم هر چه گویم گوش کن آتشم را در درون خاموش کن یا علی امروز چون گردید شام عمر زهرای تو می گردد تمام من که بستم چشم ، دست از من بشوی شب تنم از زیر پیراهن بشوی شب مرا تشییع کن تا آن دو تن یک قدم نایند بر تشییع من گر به تشییع من آید قاتلم داغ محسن تازه گردد در دلم گر نماز آرد به جسم پاک من قاتل سنگین دل و سفاک من ناله از هر بند بندم سر کنم شکوه از تو پیش پیغمبر کنم جون بدست خویش با رنج و تعب پیکرم را دفن کردی نیمه شب در کنار قبر پنهانم بمان تا صدایت بشنوم قرآن بخوان گرچه رفت از دست ، یار و یاورت فاطمه ، تنهاترین همسنگرت غم مخور داری یگانه یاوری تربیت کردم برایت دختری او تو را مردانه یاری می کند مثل زهرا خانه داری می کند شاعر : غلامرضا سازگار
  • 7:13
    زمینه - اگه میشه نری نرو خواهشمو زمین نذار برای خاطر علی یه کم دیگه دووم بیار لاله کاری بسترت مو پریشون دخترت برای مرگ علی دعا کن تو نفس آخرت چطور دلت میاد بری علی تنها بمونه چطور دلت میاد بری حسن دلش خونه چطور دلت میاد بری حسین پریشونه اگه میشه نری نرو خواهشمو زمین نذار برای خاطر علی یه کم دیگه دووم بیار اگه دلت میاد باشه تموم غم ها مال من بیا خجالتم نده حرف حلالیت نزن زخمیِ بال و پرت غرق خونِ بسترت برای مرگ علی دعا کن تو نفس آخرت چقدر شبا که تا سحر هوای گریه داری امونتو بریدن و دیگه نفس نداری چطور دلت میاد بری منو تنها بذاری بدون تو ببین زهرا حال علی پریشونه بی تو غمای این دنیا میون سینه می مونه بی رمق شد پیکرت نیلیِ رنگ پرت برای مرگ علی دعا کن تو نفس آخرت بهم نگو که زندگیم دیگه رو به غروبه با اینکه نیمه جون شدی میگی حالم خوبه دلم برای غصه هات ببین چه آشوبه
  • 4:21
    واحد - هر که مست است مست روی علی ست هر چه مستی ست از سبـوی علی است تاک را کاشت با دو دست خـودش باده یک قطره از وضوی علی ست ای که پرسیدی آمدم ز کجا ؟ بر تنم گرد و خاک کوی علی ست از علی آمده ست هر چه که هست بازگشت همه به سوی علی ست معنـی اینمــا تـولوا... چیست ؟ هر طرف رو کنید روی علی ست آمدم دنیا برای دیدن روی علی ور نه با این مردم دنیا چه کاری داشتم ؟
  • 5:23
    واحد - صاحب اسرار ?سُبْحان الَّذی اسری? علی است مقصد سیر رسول از مسجد الاقصی علی است طاق جفت ابروانش قاب قوسین رسول آیت حق در مقام قرب "اَو اَدْنی" علی است ?قُلْ هُوَ الله احد? تفسیری از اخلاص اوست در کمال بندگی یکتای بی همتا علی است آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است ای مسلمانان به قرآن "عُروةُ الوُثقی" علی است شرح آن را از ?اَلَمْ نَشْرَح لَکَ صَدْرَک? بپرس آنکه شرح صدر می افزود بر طاها علی است سیرْ در ?ما فی السَّموات وَ ما فیِ الارض? کُن چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علی است ?اُدْخُلوُها بسلامٍ ذلِکَ یَوْمُ الْخُلوُد? در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علی است آسمان ?رَبَّنا اَنْزِل عَلَیْنا مائده? سفره دار ?اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین? مولا علی است در طریقت،رایت?اِنّا هَدَیْناه السَّبیل? رهنمای ?اَلَّذینَ جاهدوا فینا? علی است نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او باء ? بِسْمِ اللَّـهِ مَجْرَ‌یهَا وَمُرْ‌سَیهَا? علی است گرچه مابین رسولان الهی فرق نیست معجز موسی عصا و معجز طاها علی است

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی