- 387
- 1000
- 1000
- 1000
فاطمیه اول 95، مهدی سلحشور
مرثیه خوانی شهادت حضرت فاطمه (س) با صدای مهدی سلحشور،1395
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
نوای شهدایی - یه دل وامونده دل تنها مونده دلی که از رفیقای شهیدش جامونده از همه گذشتم اما از خودم گذر نکردم سینه زن بودم ولی حیف سینم و سپر نکردم اگه مرد مرد خطر باشه سینه زن سینه سپر باشه درسته اولش بره با سر برا دفاعُ آخرش بدون سر باشه درسته یه دل وابسته از زمونه خسته به دعاهای رفیق شهیدش دلبسته رفیقی که جز برای خدا زندگی نکرده همه آرزوش همین بود که جنازش برنگرده اگه عمر پای علم باشه درسته مرگ من توی حرم باشه درسته مزارم اگه یه روز بشه شبیه مزار مخفی مادرم درسته الهی بحق عقیله شهادت فی سبیله
-
روضه - توحید را دردانه مظهر میشود زهرا یکپارچه الله اکبر میشود زهرا اُم ابیهای پیمبر میشود زهرا ساقی اگر مولاست کوثر میشود زهرا شیعه چو فرزند است و مادر میشود زهرا اهل کرم ذاتا کریماند و گدا محتاج جایی ندارد غیر باغ هل أتی محتاج زهرا کریمه ما تماماً بینوا، محتاج به چادرش هستند حتی انبیاء محتاج تا وارد صحرای محشر میشود زهرا او مادر آب است و باران را به عالم داد به سائلان شهر نه، نان را به عالم داد تنها نه قرص نان که ایمان را به عالم داد در خانه کوچک بزرگان را به عالم داد معصومه معصومپرور میشود زهرا دیوارهای خانهاش دیوار اسلام است دنبال جاری کردن افکار اسلام است کار شریف خانهاش هم کار اسلام است تنها پی بیداری انصار اسلام است دیدی اگر از خانهاش در میشود زهرا دین در خطر باشد سپر میآورد زهرا مثل علی رو به خطر میآورد زهرا سینه برای میخ در میآورد زهرا این فتنه را از ریشه در میآورد زهرا این بار دیگر مرد خیبر میشود زهرا راه خدا با شمس، با نور جلی باز است این راه تنها با ولایت، با ولی باز است دست علی بستهست دست من ولی باز است تا دست من باز است پس دست علی باز است حالا در این اوضاع حیدر میشود زهرا این قفل بسته با خلافت وا نخواهد شد امروز تکلیف است، با فردا نخواهد شد خسته شدید از دین ولی زهرا نخواهد شد مولا که تنها نیست و تنها نخواهد شد بیلشکرش کردید، لشکر میشود زهرا از چشمهایم مینشینم خار میگیرم من انتقامت را ز این مسمار میگیرم حالا منم که دست بر دیوار میگیرم تا زندهام از چشمهایم کار میگیرم حالم فقط با گریه بهتر میشود، زهرا! مثل حسینت هیچ کس گریان نخواهد شد مهریهات آب است، پس عطشان نخواهد شد با این لباس بافته عریان نخواهد شد هرچند میگویم که این و آن نخواهد شد اما خبر دارم مقدر میشود زهرا! آمد به خیمه ذوالجناح اما سوارش نیست سر به زمین میکوبد و دیگر قرارش نیست این کیست که یار همهست و هیچ یارش نیست این کیست که افتاده مادر در کنارش نیست خواهر برایش مثل مادر میشود زهرا!
تاکنون نظری ثبت نشده است.