منو
10ربیع الثانی وفات حضرت معصومه (س)، سیدمهدی میرداماد

10ربیع الثانی وفات حضرت معصومه (س)، سیدمهدی میرداماد

  • 9 تعداد قطعات
  • 17 دقیقه مدت قطعه
  • 1050 دریافت شده
مرثیه سرایی به مناسبت 10 ربیع الثانی، وفات حضرت معصومه (س) با مرثیه خوانی سید مهدی میرداماد، سال 1395

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 17:33
    شهر متروک زمین سوخته قحطی سرشار داغ پی در پی و اندوه فراوان بسیار شهر قم بود و مصیبات مکرر در آن آینه از نفس مرگ مکدر در آن سال ها شهر در اعماق سیاهی سخت است روز و شب بگذرد اما به تباهی سخت است اینکه عمری فقط از سفره کپک بردارید گندم و پنبه بکاری و نمک برداری ناگهان شهر قم از رنج و بلا عاری شد برکت از در و دیوار بر آن جاری شد پس به همراه همان ابر که باران آورد مهربانی خدا در زد و مهمان آورد از تبار گل و ایینه کسی آمده بود مژده ای دل که مسیحا نفسی آمده بود آب در دست اگر هست زمین بگذارید و به تعظیم بر این خاک جبین بگذارید دختری آمده از ایل و تبار حیدر از هر آنچه بنویسیم فراتر برتر وصف او را نتوان گفت به هر منظومه گفته معصوم به او فاطمه معصومه آفتابی که به سر چادری از شب دارد جلوه فاطمی و هیبت زینب دارد آفتابی که اعجاز فراوان دارد چادر فاطمی اش عطر خراسان دارد از سفر آمده ای خسته راهی بانو زنده کن وادی ما را به نگاهی بانو ما اسیریم و یتیمیم و فقیر ای مهتاب دختر حضرت موسی دل ما را دریاب شهر از شوق تو در سینه تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد به تماشای خدا آمده بود اما حیف او به دنبال رضا آمده بود اما حیف آمد اینگونه ولی هر چه که آمد نرسید عشق همواره به مقصود و به مقصد نرسید که اویس قرنی هم به محمد نرسید عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید قصه این بود و به وصفش قلم ما در ماند داغ دیدار برادر به دل خواهر ماند ماند تا آینه مادر دنیا باشد حرم او حرم حضرت زهرا باشد
  • 6:43
    کربلا بود که از کف همه ی هستم رفت آنکه یک عمر دلم را به دلش بستم رفت تا گرفتم بدنش را ز دم تیغ و سنان آن قدر زخم شمردم عدد از دستم رفت شاعر : سعید خرازی این سخن ورد زبانها افتاد دیدی آخر علی از پا افتاد
  • 9:47
    بابامو تو کنج زندون نشد آخر ببینم از تو هم فقط یه نامه مونده به روی سینم رضا جانم رضا شال عزات و بردار بیا به قم که دیره نزار غریبه زیر تابوتم و بگیره حجله ببند سخته چقدر داغ جوون فاطمیست روضه مادر رو بخون رضا جانم رضا همه داداشام و کشتن تو ساوه پیش چشمام محرمی برام نمونده دیگه تنهای تنهام رضا جانم رضا وقتی شنید مدینه راهی شهر طوسم سپرد به من جواد تصورتت و ببوسم از غم هم خیلی شکستیم من و تو زینبی و حسینی هستیم من و تو رضا جانم رضا ندیدی به روی نیزه شکسته شه سر من دست هیچکسی نخورده به نخ معجر من حسین جانم حسین گل رو سرم میریختن وقتی به قم رسیدم نه سنگ تو دستا دیدم نه نا سزا شنیدم ناموست و بسته نشد بین طناب معصومه رو هیچکی نبرد بزم شراب
  • 7:16
    وا نکردم سفره ی دل پیش کس الا حسین فرق دارد با همه بحث رفاقت با حسین روضه می خواند یکی من هم کارم گریه است کار ما رونق گرفت آنجا که گفتم یا حسین اشک را مانند دُر فردای محشر می خرند قطره ی را می خرند هم قیمت دریا حسین جمعیت بالای سر اینجا همیشه کمتر است چون که دارد جنت الاعلی به زیر پا حسین نوکرش را از همان اول به نام خود نوشت قبل دنیا آمدن پس بوده فکر ما حسین دیر آمد خواهرش قاتل سرش را برده بود ماند گودال آخر پیکرش تنها حسین دخترش در راه این را چند باری گفته است باز افتاد از سر نیزه سر بابا حسین روی قبرم بنویسید که نوکر بودم من غلامی به در خانه ی حیدر بودم فخرم این است دویدم همه جا پشت سرش در رکاب ولی الله چو قنبر بودم بنویسید در این بزم مقرب بودم چو مرید علی و حضرت مادر بودم بنویسید جدایی و من و کرب و بلا بنویسید که لب تشنه و مضطر بودم من شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق چون مسلمان دو چشمان قلندر بودم بنویسید رقیه، بنویسید عطش غرق طبع از عطش روضه اصغر بودم هر چه دارم همه از خوبی مادرم دارم او دعا کرد اگر نوکر اکبر بودم از ازل ریزه خور سفره زینب بودم روی قبرم بنویسید که نوکر بودم
  • 5:39
    السلام علی یا مصباح الهدی مظلوم کربلا السلام علی یا مصباح الهدی مظلوم کربلا تو عشق و عاشقی من درسته کم گذاشتم نزار بدیمو پای اینکه دوست نداشتم منو یادت نره نزار که از قافله جا بمونم راه حرم رو باز به دل نشونم میخوام که اربعین بیام به خونت جان کربلا حسین عشق سر جدا حسین می کشی مرا حسین می کشی مرا حسین می کشی مرا حسین میکشی مرا حسین می کشی مرا حسین میکشی مرا حسین السلام علیک سیدالشهدا مظلوم کربلا السلام علیک سیدالشهدا مظلوم کربلا ای رویایی ترین هستی تو بهترین ارباب رو زمین همیشه آرزوی زائر اربعینِ بره از کربلاتون پیاده تا مدینه منو یادت نره تو لحظه های که در احتضارم با علی اکبرت بیا کنارم کاش دم شش گوشه بشه مزارم منو یادت نره، نگیر ازم منصب نوکرتو برای من از همه بهتری تو زندگی زندگی نمیشه بی تو
  • 4:53
    هر چی که از زهرا شنیده بودم دیدم مقطع الاعضا ندیده بودم دیدم دیدم سرت رو چجوری بریدن دیدم تنت رو رو خاکا کشیدن دیدم گلم رو با سر نیزه چیدن کاشکی نمیدیدم گریه برای غمت تموم افلاک میکرد خنجر خونیش و شمر با پیرنت پاک میکرد یا مظلوم یا مجروح یا مذبوح یا عطشان یا عریان امون از این گودال مصیبتت سنگینه دیدم که پاهاش و گذاشته روی سینه دیدم اومد تنت رو پشت و رو کرد دیدم نگاهی به زیر گلو کرد دیدم که نیزه به پهلو فرو کرد دیدم که خونی شده دم غروب قتلگاه دیدم اون انگشتر و تو دستای ساربان یا مظلوم یا مجروح یا مذبوح یا عطشان یا عریان تصورش سخته که بی برادر باشم میون نا محرم بدون معجر باشم دیدم اتیش به دل خیمه ها بود دیدم نگاه یه لشکر به ما بود دیدم رقیه زیر دست و پا بود
  • 4:16
    أمَا فیکُم مُسلِم یه نفر نیست بهش رحم کنه آبروی دنیا رو زمین افتاده پسر پیغمبر از رو زین افتاده اگه حسین ما نبود، عشق این همه زیبا نبود چیزی به اسم عاشقی تو سینه ی دنیا نبود یا لیتنا کنا معک بدون ذکر تو حسین زندگیمون صفا نداشت زمین یه ویرونه میشد اگه یه کربلا نداشت گرد حرم دویده ام صفا و مروه دیده ام هی جا برای من کرب و بلا نمی شود مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود مگر کسی که کشته شد تنش برهنه می کنند مگر که کهنه پیروهن به پیکرت روا نبود
  • 3:48
    چقدر شلوغه قتلگاه نمی رسه صدات نمیدونم باید حسین چیکار کنم برات لبای تشنه تو شد مصیبت فرات عجب قیامتی شده غروب کربلا شبیه مادرم زدن تو رو چه بی هوا به زیر چکمه های شمر زدی تو دست و پا غریب مادرم حسین غریب مادرم به سمت قتلگاه تو نگاه زینبه دیدم خنجر و کشید دوازده مرتبه تنی که دیگه بی سره، به زیر مرکبه برای درهمی حسین یه عده کشتنت دیدن که پاره پاره شد تموم پیرهنت نشد که نیزه ها رو در بیارم از تنت غروب و نعل تازه و صدای ده سوار سر تو روی نیزه و میخنده نیزه دار میمونه خیمه سوخته ها میگم الفرار منو به قصد کشت زدن قدم کمونیه دیدم تو دست ساربان ازت نشونیه ببین که گوش دخترت رقیه خونیه نگاه به علقمه کجاست برادرم ببین دست به دست داره میگرده معجرم با شمر و زجر و حرمله آخه کجا برم
  • 4:10
    هر کس که با جلال تو عهدی جمیل بست پیوسته دل به ذکر خوش یا جلیل بست هر زائری که پای ضریحت دخیل بست بال دعا به بال و پر جبرئیل بست اینجا فرشتگان خدا بال می‌زنند مُهر تو را به نامه اعمال می‌زنند ای آن‌کـه نیست از تو کسی سر فراز تر خوش ‌خو تر و کریم‌ تر و چاره‌ ساز تر پیدا نمی کنم ز تو مهمان نواز تر نشنیده‌ایم از تو در خانه بازتر خاتون هر دو قوم، قم از تو زبان زد است زیر که آشیانه ی آله بی بی چه دلپذیر بود آستانت امشب گرفته است دل ما بهانه ات دلها روانه اند ز هر سو به خانه ات امید ماست بر کرم بی کرانه ات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    خیلی خوب است
  • کاربر مهمان
    بسیار عالی است فیض بردم.سپاس گزارم.

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی