شب اول محرم 98، حسن خلج

سلام ما به محرم به حال خسته زینب به بی نهایت داغ دل شکسته زینب سلام ما به محرم به اشک مشک پاره عباس سلام ما به محرم به قد و قامت اکبر به آن گلوی خشکیده مؤذن زیر نیزه و خنجر سلام ما به محرم به گاهواره اصغر به اشک خجلت شاه و گلوی پاره اصغر سلام ما به محرم به اضطراب سکینه به آن ملیکه که رویش ندیده چشم مدینه سلام ما به محرم به عاشقی زهیرش به بازگشتن حر و به عروج ختم به خیرش سلام ما به محرم به مسلم و به حبیبش به عاشقی جؤن و به بوی عطر عجیبش

بسم رب الارباب به شهید تشنه آب دل بی قرار و دریاب دریاب یا صاحب الزمان نفسی لک الوقا ناقابلم ولی روحی لک الفداک شد بهار گریه منم از تبار گریه دل و دیده بی قرار گریه حی علی العزا حی عای الحسین پیغام کربلا خیر العمل حسین مولای من حسین آقای من حسین

حسین علیک السلام خدا کنه برگردی بهونه گریه هام خدا کنه برگردی دروغ میگن کوفیا که تو رو می خوان آقا دعام اینه از رو بام خدا کنه برگردی نیار غنچه هاتو نیار لاله هاتو حیا نیست تو کوفه نیار محرماتو ای عشق من ای نور عین مثه منو مثل بابام تو رو می کشن یا حسین یه مرد و بین گذر ندیده بودم دیدم فروختن دین به زر ندیده بودم دیدم هر چی سرم اومده سر تو میاد ای وای اصابت سنگ و سر ندیده بودم دیدم نمک رو زخم عزا شنیدنشم سخته دخترک بی غذا شنیدنشم سخته اینجا میشن بد دهن اسیر و که می بینن عقیله و ناسزا شنیدنشم سخته اینا خیلی وقته تو فکر شکارن بگو تو به زنها که زیور نیارن ای ذلبرم ای مه جبین اینا همه نقشه دارن برا یل ام البنین