منو
ولادت امام علی النقی الهادی (ع)، میثم مطیعی

ولادت امام علی النقی الهادی (ع)، میثم مطیعی

  • 4 تعداد قطعات
  • 7 دقیقه مدت قطعه
  • 476 دریافت شده
مدیحه سرایی به مناسبت میلاد امام علی النقی الهادی (ع) با مدیحه خوانی میثم مطیعی، سال 1395

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 7:51
    حاجت دلا رو خدا با، مِهر تو داده خنده تو برای ما، باب المراده خیرُ العبادی، مُهجَه الفؤادی ای جان جانان، یا مولا یا هادی سوره حُسن خدایی، روشنای اِنّمایی هستی امام جواد و، دومین ابن الرضایی برای وصف مقامِت، وصف نور ناتمامِت می‌خونم جامعه امشب، چیه برتر از کلامِت؟ خیرُ العبادی، مُهجَه الفؤادی ای جان جانان، یا مولا یا هادی به شبای تار دنیامون، شمس‌ الضحایید کوثر و قدر و هل أتی، نور خدایید إِلَیهِ تَدْعُون، عَلَیْهِ تَدُلُّون بِهِ تُؤْمِنُون، لَهُ تُسَلِّمُون قبله ی اهل ولایید، روح مکه و منایید بأبی انت و امی، همه ی هستی مایید أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَم، أَنْتُمُ السَّبِیلُ الْأَعْظَم وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْث، وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمّ خیرُ العبادی، مُهجَه الفؤادی ای جان جانان، یا مولا یا هادی هوایی سامرا شده، امشب دوباره دلی که جز صحن و سرات، جایی نداره نعم‌الامیری، مولا بی‌نظیری من خوب می‌دونم، دستامو می‌گیری إِیَابُ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ، وَ حِسَابُهُمْ عَلَیْکُمْ فَإِنِّی لَکُمْ مُطِیعٌ، آیاتُ اللهِ لَدَیْکُمْ با نگات خدایی می‌شم، عاشقی ولایی می‌شم یه سحر کنار سرداب، آقا کربلایی می‌شم نعم‌الامیری، مولا بی‌نظیری من خوب می‌دونم، دستامو می‌گیری شاعر: یوسف رحیمی
  • 3:21
    سر مخفی خدا ابی عبدالله حرمت قبله نما ابی عبدالله پَر پروازم با تو سرافرازم تو سپاه تو منم یه سربازم ارباب بی سرم از عالمی سره هر شب نگم حسین خوابم نمی بره عاشقت روح الامین ابی عبدالله حرمت عرش برین ابی عبدالله منو دریابم همیشه بی تابم خدایا شکرت نوکر اربابم هر کی سینه زنه با من برادره هر شب نگم حسین خوابم نمی بره ذکر تعجیل فرج ابی عبدالله عشق ثامن الحجج ابی عبدالله تب و تاب من باده ی ناب من دوری از مولا شده عذاب من چشمای نوکرت از داغ تو تره هر شب نگم حسین خوابم نمی بره
  • 8:36
    به سمت او گشوده ام پنجره‌ی خیال را که محو آسمان کند من شکسته بال را اگر دمی نشان دهد شکوه آن جمال را طلوع بی بدیل را، عروج بی مثال را به عالمی نمی دهم خاطره‌ی وصال را خوشا به حال آن کسی که پیر را شناخته میان ظلمت جهان مسیر را شناخته از آستان چشم او غدیر را شناخته کسی که ذره ای فقط امیر را شناخته شناخته بدون شک خدای ذوالجلال را به من نگاه می کند و آفتاب می شوم اگر چه در حضور او ز شرم آب می شوم هنوز غرق ظلمتم که نور ناب می شوم همین که مست باده‌ی ابوتراب می شوم به شور در می آورم زبان شعر لال را همین که میخورد گره به چشم او نگاه ها فرار می کنند از برابرش سپاه ها ولی مجال می دهد به خیل روسیاه ها منم منم که سال ها، منم منم که ماه ها به شوق او شمرده ام گذشت ماه و سال را دل از زمین بریده و به عشق او هوایی ام دو روز کاظمینی ام، سه روز کربلایی ام اگر چه ساکن قمم، گدای سامرایی ام در تب و تاب مشهدم، مرددم کجایی ام چگونه بازگو کنم جواب این سوال را من از بقیع غربتش به آسمان رسیده ام صفا و مروه دیده ام، گرد حرم دویده ام هیچ کجا برای من که از همه بریده ام مثل نجف نمی شود که بارها چشیده ام در آستان قدسی اش باده‌ی لایزال را خوشا به عشق روی او مجاور حرم شدن در آستان نور با فرشته هم قدم شدن دم از حسین او زدن، جناب محتشم شدن به احترام زینبش تا دم مرگ خم شدن و تا همیشه داشتن حب علی و آل را مسافر نجف چرا بهشت آرزو کند؟ نادعلی بخواند و به سمت قبله رو کند خوشا به حال آنکه با امیر گفتگو کند به شوق او بگرید و از آب آن وضو کند که گریه مست میکند عارف اهل حال را مدام در حریم او چه مستدام می شود به دیدگان اهل دل خواب حرام می شود در این حرم که حجت خدا تمام می شود غلام شاه می شود، شاه غلام می شود و باد می پراکند نسیم اعتدال را بدون اشک جاری اش چشمه روان نمی شود بی نفحات اش عالم پیر جوان نمی شود بهشت بی ولای او نصیبمان نمی شود بدون نام عالی اش اذان، اذان نمی شود
  • 6:19
    بهشت بی ولای او نصیبمان نمی شود بدون نام عالی اش اذان، اذان نمی شود کاش دوباره یک نفر صدا کند بِلال را چه کرده است اشک او که نیل کم می آورد بت شکنی که پیش او خلیل کم می آورد از آتش عدالتش عقیل کم می آورد برای ادعای خود دلیل کم می آورد مگر علی ندا دهد حی علی الحلال را خوشا سرود لافتی به لحن ذوالفقاری اش تمام رشته کوه ها محو بزرگواریش لباس وصله می زند به جبر اختیاری اش آدم و نوح مفتخر به حسن همجواری اش فدای آن پیمبری که یافت این کمال را کعبه قیام می کند فقط به احترام او وا شده دفتر ازل بعد خدا به نام او بوی بهشت می وزد ز وادی السلام او به کائنات می رسد فیض علی الدوام او همین که وصل می کند حلقه‌ی اتصال را در نفس یتیم ها رایحه‌ی تبسمی گم است در تو کهکشان ولی تو در خدا گمی در دل خاک هستی و در آسمان هفتمی دمی به عرش می روی، دمی میان مردمی ای دو دمت شکافته دایره‌ی محال را نیست به جز ولای او راه نجات دیگری شکر که بعد مرگمان هست حیات دیگری و باز جلوه میکند با جلوات دیگری که در بهشت محضرش با کلمات دیگری وقف رخ علی کنم شعر خجسته فال را از آیه های روشن و نشانه های مستتر پس از بحار مجلسی و الغدیر معتبر به شیخ حرّ عاملی و هرچه کیمیا اثر به محضر مفیدها رسیده ایم تا مگر... شیخ صدوق وا کند پنجره‌ی خصال را من آن یتیم کوفیم که بی توام یتیم تر... از حسن و حسین تو ندیده ام کریم تر از ازل عاشق توام نه از ازل، قدیم تر کجاست جاده ای از این طریق مستقیم تر؟ رها کنید بعد از این حدیث خط و خال را بی نظر تو هیچ کس اهل نظر نمی شود دل شکسته ات از این شکسته تر نمی شود بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی شود بی تو که می بری فقط از دلمان ملال را اگر نبود نام تو ستاره ای نداشتم برای طبع سوخته شراره ای نداشتم برای شعر جرأت دوباره ای نداشتم ببخش جز سرودن از تو چاره ای نداشتم به آن امید آمدم که این زبان حال را... شاعر: احمد علوی

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    آقا مطیعی مولودی برای امام هادی علیه السلام زبیا و دلنشین است و نفس عالی
  • کاربر مهمان
    آقا مطیعی صدا زیبا و قشنگ و دلنشین است

تصاویر

پایگاه دعا و نغمه های مذهبی