- 2020
- 1000
- 1000
- 1000
شهادت امام باقر، محمود کریمی
مرثیه خوانی به مناسبت شهادت امام باقر (ع) با صدای محمود کریمی، هیئت رایت العباس، سال 1395
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
ای ولیّالله داور السـلام ای سلامت از پیامبر السلام حجّت خلاق اکبـر السلام زاده زهـرای اطهر السلام السلام ای باقـر آلرسول چارمین فرزند زهرای بتول ای نبی بر تو فرستاده سلام وی بـه زینالعابدین ماه تمام هفتمین معصومی و پنجم امام مکتبت تا صبح محشرمستدام تیغ نطقت میشکافـد علم را روح میبخشد مرامت حلم را ای سلام ذات حیّ داورت بـر تو و نطق فضیلـت پرورت علم آرد سجده بـر خاک درت حلم گردیده است بر دور سرت نسل نوری هم ز باب و هم ز مام خود امام و مادرت بنت الامام کیستی ای آیت سرّ و علن؟ توهم ازنسل حسینی هم حسن تو امامت را روانی در بدن ای ولایت را چراغ انجمن علم تــو علم خداونـد جلیل وحی باشد بر لبت بیجبرئیل یابن زهرا گر چه با بغض تمام حرمتت گردید پامال هشام بـر تنت آزار آمد صبح و شام تو امامی تو امامی تو امام نور از هـر سو که خیزد دیدنی است چهره خورشیـد کی پوشیدنی است؟ تو خزانِ باغ زهرا دیدهای تو تن بیسر به صحرا دیدهای گردن مجروح بـابا دیدهای بر فراز نیزه سرها دیدهای کاش میدیدم چه آمد بر سرت یا چه کرده کعب نی با پیکرت؟ تو چهل منـزل اسارت دیدهای از ستمکاران جسارت دیدهای تو عزیزی و حقارت دیدهای تشنگی و قتل و غارت دیدهای چارساله کـوه ماتم بردهای مثل عمه تازیانه خوردهای
-
هجوم موج بلا را به چشم خود دیدم غروب کرب و بلا را به چشم خود دیدم به سر زنان پی عمه به روی تل رفتم ذبیح دشت منا را به چشم خود دیدم میان آن همه نیزه به دست در گودال سنان بی سر و پا را به چشم خود دیدم ز قتلگاه همه دست پر که می رفتند به دوش خولی عبا را به چشم خود دیدم میان پنجه و هر نعل تازه و میخش لباس خون خدا را به چشم خود دیدم عمو که خورد زمین روی حرمله وا شد تمام واقعه ها را به چشم خود دیدم گذشته از همه این ها به شهر بد نامان زمان قحط حیا را به چشم خود دیدم میان مجلس نا محرمان و بزم شراب ورود آل عبا را به چشم خود دیدم ته پیاله خود را کنار سر می ریخت غمار و تشت طلا را به چشم خود دیدم حسین آرام جانم حسین روح و روانم حسین حسین حسین وای وای وای
-
خون گریه کن مدینه دنبال این مسافر رو دامن حسین سر امام باقر برا ملاقات خدا دل کبوتر میزنه از آتیش زهر جفا تو حجره پرپر میزنه خسته از این شهر شده مسافر آشفته احوال آزرده خاطر دل هوایی شد کربلایی غریب و تنها امام باقر تو حال جون دادن بازم دل و به دریا میزنه با روضه کرب و بلا آتیش به دل ها میزنه یه بغض سنگین توی گلوشه یاد لبای خشک عموشه این دم آخر به یاد اصغر مگه می تونه آبی بنوشه انگار داره می بینه گهواره و رباب و اشک از چشاش چکیده هر جا که دیده آب و از آسمونا اومده حالا به دنبالش حسین میون این حجره شده شبیه گودالش حسین دیشب که خواب حسین و دیده می دونه دیگه وقتش رسیده چشماش پر آبه یاد سرابه رقیه بود و سر بریده حسین خودش تموم جا مونده هاش و برده هر کی که مونده مثل رقیه جون سپرده حسین حسین حسین وای وای وای حسین حسین حسین وای شهید تشنه شب وای وای وای روضه روز و شب وای وای وای صلّی الله علی الحسین
-
السلام ای باقر آل رسول چارمین فرزند زهرای بتول ای ولی اللهِ داور السلام ای سلامت از پیمبر السلام حجت خلاق اکبر السلام زاده زهرای اطهر السلام ای نبی برتو فرستاده سلام وی به زین العابدین ماه تمام هفتمین معصومی و پنجم امام مکتبت تا صبحِ محشر مستدام تیغ نطقت می شکافد علم را روح می بخشد مرامت حلم را ای سلام ای ذاتِ حیِ داورت بر تو نطقِ فضیلت پرورت علم آمد سجده بر خاک درت حلم گردیدست بر دور سرت نسل نوری هم زِ بابُ هم زِ مام خود امام و مادرت بنتُ الامام کیستی ای آیت سرّ و علن؟ توهم ازنسل حسینی هم حسن تو امامت را روانی در بدن ای ولایت را چراغ انجمن علم تــو علم خداونـد جلیل وحی باشد بر لبت بیجبرئیل یابن زهرا گر چه با بغض تمام حرمتت گردید پامال?هشام? بـر تنت آزار آمد صبح و شام تو امامی تو امامی تو امام نور از هـر سو که خیزد دیدنی است چهره خورشیـد کی پوشیدنی است؟ تو خزانِ باغ زهرا دیدهای تو تن بیسر به صحرا دیدهای گردن مجروح بـابا دیدهای بر فراز نیزه سرها دیدهای کاش میدیدم چه آمد بر سرت یا چه کرده کعب نی با پیکرت؟ تو چهل منـزل اسارت دیدهای از ستمکاران جسارت دیدهای تو عزیزی و حقارت دیدهای تشنگی و قتل و غارت دیدهای چارساله کـوه ماتم بردهای مثل عمه تازیانه خوردهای شام بود و مجلس شوم یزید چشم تو چوب و لب خشکیده دید گَه سکینه ناله از دل می کشید گاه زینب جامه بر پیکر درید چشم بر لب های خونین دوختی سوختی و سوختی و سوختی ای دل شیعه چراغ تربتت دیده ها دریای اشک غربتت سال ها بر دوش کوه محنتت روز و شب پامال می شد حرمتت ظلم دیدی در عیان و خفا تا شدی مسموم از زهر جفا
-
یا محمد ابن علی یا محمد ابن علی ای رخت چراغ هُدی یا محمد ابن علی پنجمین ولیّ خدا یا محمد ابن علی نجل سیدالشهدا یا محمد ابن علی جان عالمت به فدا یا محمد ابن علی یا محمد ابن علی یا محمد ابن علی ای بهار دل سخنت ای حیات جان ز دَمَت جنّ و انس و حور و ملک جمله سائل کرمت در مدینه دل ماست هم بقیع و هم حرمت یک صدا دهیم ندا یا محمد ابن علی یا محمد ابن علی یا محمد ابن علی شمع جمع اهل ولا کعبه دل همه ای پاره تن نبی و نور چشم فاطمه ای در دلم فروغ خدا بر لبم تو زمزمه ای دل نگردد از تو جدا یا محمد ابن علی یا محمد ابن علی یا محمد ابن علی جز دعای تو نبود بر لبم دعای دگر جز ولای تو نبود در دلم ولای دگر گر برانی از در خود تا روم به جای دگر من نمی روم ابدا یا محمد ابن علی یا محمد ابن علی یا محمد ابن علی
تاکنون نظری ثبت نشده است.