سالروز ازدواج حضرت امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س)، میثم مطیعی

زمین و عرش خدا از ستاره ناپیداست بساط هلهله و شادی و طرب برپاست رسید مژده که از حق خطاب می آید نگاه حضرت یاسین به عالم بالاست بگو خموش بماند هر آنکه غیر علیست فقط علیست که همتا و همسر زهراست دو رود عشق دو دریای پاک یلتقیان که جایگاه دُر و لولو و گهر آنجاست یکیست پاره‌ی تن، دیگریست جان نبی یکیست چشمه‌ی کوثر و دیگری سقاست یکی بهانه‌ی خلقت، یکیست آب حیات یکیست مادر دنیا و دیگری باباست یکی به اشک نهاده به زخم دین مرهم یکی سپر شده‌ی لیله الرغائب هاست چه خانه‌ایست که مصداق مهبط الوحی است به دست پنجره هایش شمیم اعطیناست چه گلشنی که پر از غنچه های توحید است چه دامنیست که مهد امام عاشوراست خوشا به حال حصیری که مهر فاطمه است چنین که بال ملک فرش خانه‌ی آنهاست کنار فاطمه حیدر زره نمی خواهد که جوشنی ز دعاهاش بر تن مولاست و ماند پای قرارش و ماند پای علی کسی نگفت که با فاطمه علی تنهاست شاعر: معصومه اسکندری

شادیِ همه عالم به راهه این شبها غم و غصه گناهه آسمون شده ستاره بارون چون جشنِ وصال مهر و ماهه قربون لبخندای تو یا علی چه شادی تو دل پیغمبره چه باشکوهه سادگیِ این جشن که شب شبِ دامادی حیدره ایشالا مبارک بادا مبارک بادا مبارک بادا بر مولا جمال زهرا مبارک بادا مبارک بادا امشب که شب عشق و امیده تو دلها گل شادی دمیده دنیایی شده لبریز گوهر دریایی به دریایی رسیده آینه ی زهرا فقط حیدره آینه ی علی فقط فاطمه ببین چه بی نهایته جلوه‌ی دو آینه که روبروی همه ایشالا مبارک بادا مبارک بادا مبارک بادا بر مولا جمال زهرا مبارک بادا مبارک بادا ایشالا برا همه جوونا اسبابِ عروسی شه مهیا با رزقِ حلال و با دل خوش با شادی زیر سایه ی مولا ایشالا مبارک بادا مبارک بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا مبارک بادا مبارک بادا شاعر فارسی: محمدمهدی سیار

علیٌّ... إذهب ْإلى الرسولِ علی، به نزد پیامبر برو علیٌ ... و اطلُبْ یدَ البتولِ و فاطمه را خواستگاری کن فاللهُ قدْ أَمَرَ بِهذا این دستور خداوند است لا کفؤ ٌ...لها سوى علیِ چرا که فاطمه همتایی به جز علی ندارد إنَّ الرسولَ بِکما سعیدُ پیامبر به شما دو تن شاد است هذا الزواجُ للوجودِ عید ُ این ازدواج، عید همه کائنات است مُبارکٌ علیکُمَا مُبارک ْ بر شما دو تن مبارک باشد وهذهِ إلیکُمَا الورودُ و این دسته گل‌ها تقدیم به شما لقد ْقالَ الله ُفی القرآنِ لقدْ أعطینا إلیک َالکوثرْ خداوند در قرآن فرمود که ما به تو کوثر عطا کردیم یا زهراءْ فداکِ حیدرْ، فِدىً للزهراءْ یروحُ حیدرْ یا زهرا، حیدر فدایت، حیدر فدای زهرا شاعر عربی: احمد حسن الحجیری

حضرت مولا، همسر زهرا یه جور دیگه تو را می خوام ای شه والا پرچمت بالاست کنج قلب ماست حرم قشنگت بهترین جای این دنیاست اولین باری که حرف زدم یادمه که گفتم یا علی در خونه هیچکی نمی رم برای گدایی الا علی علی یا ابالحسن دل به تو دادم، بشنو فریادم به فدای خاک پای تو جد و آبادم عاشقت هستم با دمت مستم به ضریح تو کی می رسه آقا جون دستم اگه توی لحظه لحظه ها نباشی کسی رو ندارم صدقه سر توئه آقا حسن و حسین رو دوست دارم علی علی یا ابالحسن فوق ادراکی، شاه افلاکی راه بلد آسمونی و پدر خاکی بهترینی تو، اصل دینی تو واسه همه دنیا امیرالمومنینی تو هرکی نداره ولای تو به خدا که عمرش تلفه دوباره دلم هوایی ایوون طلا، صحن نجفه

عرش را با ماه و خورشید روشن کرده اند آسمانیها لباس نور بر تن کرده اند عالم افلاک را گلزار و گلشن کرده اند با حریر ابرها راهی معین کرده اند شد خدا بانی و عاقد حضرت پیغمبر است لحظه ی پیوستن نادعلی و کوثر است سر به زیر و در نگاهش عشق دارد انعکاس با وقاری فاطمی، محجوب، با احساس خاص می درخشد بر سرش یک تاج گل از جنس یاس کوری چشمان بدخواهان، بخوان توحید و ناس گفت پیغمبر برای من همین شد افتخار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

زیر لب می گفت زهرا، هست مولایم علی شد ولی الله و یار هر دو دنیایم علی قامتش الله اکبر دارد آقایم علی رخت دامادی چه می آید به آقایم علی خواند انکحت و زوجته پیمبر خطبه را حضرت زهرا بلی را گفت به شیر خدا لحظه دیدار بود و عشق ناب ناب شد دست پیغمبر وساطت کرد و فتح الباب شد مصحف و نهج البلاغه عاشق و بی تاب شد قند عالم در دل زهرا و حیدر آب شد دست در دست هم شد معنی حبل المتین حضرت ام ابیها و امیر المومنین در زمین پیچیده شد اسپند با عطر گلاب در نخستین لحظه ی پیوند غیرت با حجاب چشم زهرا خیره شد بر چشمهای بوتراب شد جهازش آئینه مهریه اش قرآن و آب دست خالی آمدم آمد خدا عیدی به دست یک نخ از چادر عروسش را بگیرم کافی است